این وضعیت در حالی است که اساساً بحران خشکسالی در کشور نه موضوع یک یا چند دولت، بلکه به کلیت نظام غارتگر آخوندی از زمان بروی کار آمدن بر میگردد.
یک نماینده مجلس حکومتی در سخنانی ضمن اعتراف به ابعاد این وضعیت بحرانی گفت: «تاکنون بیش از نیمی از آباد بومهای روستایی کشور در طول سه دهه گذشته خالی از سکنه شدهاند». (خبرگزاری خانه ملت! ۱۸ فرودین ۱۳۹۶
ترجمان «سه دهه گذشته» همان طول عمر این حاکمیت غارتگر از زمان بروی کار آمدن میباشد. لذا از این جملات بهخوبی اعتراف به واقعیتی بنام «نفس وجودی» دیکتاتوری ولیفقیه و سیاستهای مخرب آن در تمامی زمینهها، بهویژه در زمینه محیط زیست و مسائل آبی کشور میباشد.
بر این اساس اکنون شاهد هستیم که بسیاری از منابع آبی زیرزمینی، رودخانهها، تالابها و حتی دریاچههای تاریخی یکی پس از دیگری خشک شده و یا در صف خشکسالی قرار دارند.
همچنین باید به بختکی بنام «سپاه پاسداران» در زمینههای سد سازی، انحراف آب رودخانهها، برداشتهای غیر علمی و غیر استاندارد از منابع آبی زیرزمینی، استفادههای نظامی از منابع آبی کشور و یا فروش آب و صادرات آن به خارج که تماماً بخشهایی از سیاستهای مخرب این ارگان غارتگر میباشد، اشاره نمود.
این کارگزار ولیفقیه در ادامه چشمانداز رشد و نمو بحران آبی در کشور را اینگونه به تصویر کشیده است: «رتبه ایران در مدیریت منابع آبی از بین ۱۳۳ کشور، ۱۳۲ بوده و با چنین روندی پیشبینی میشود اندوختههای آبی ایران تا نیم قرن آینده به صفر برسد و از طرفی در پی این کاهش مستمر، سالانه ۱۰ دشت آبی کشور از مجموع ۶۰۰ دشت موجود دچار بحران میشوند که این مسئله بر وضعیت روستاهای کشور تأثیرگذار است».
بحران دشتهای ایران که تاریخا به آن فلات بزرگ ایران میگویند در حالی است که در بسیاری از کشورها با سیاستی بنام «پیشگیری و سرمایهگذاری» از بروز چنین فاجعههایی قبل اوجگیری بحران جلوگیری به عمل میآورند. برای مثال لاروبی منظم رودخانهها، تصفیه فاضلابهای شهری و تبدیل آن به آب آشامیدنی و یا قابل استفاده برای مزارع، ارتقاء فنآوری آبی، آموزش شهروندی و روستایی بهویژه برای کشاورزان در مصرف آب، حفظ و حراست از منابع آبهای زیرزمینی، فیلتر گذری پسآبهای کارخانهها و شهرکهای صنعتی و یا جلوگیری از حفر چاههای غیرمتعارف تماماً بخشی از سیاستهای امروزی و نوین در جهان میباشند.
این گزارش در ادامه با اشاره به نبود چنین سیاستهایی در حاکمیت ولیفقیه در ادامه بحران آبی در ایران را اینگونه توصف میکند: «از یک سو اغلب منابع تأمین آب سطحی کشور مورد استحصال قرار گرفته و از سویی دیگر اضافه برداشت از منابع آب زیرزمینی به علت عواملی همچون توسعه بیرویه اراضی کشاورزی شدت یافته است و در نتیجه وضعیت منابع آب کشور در دوره ۹۲- ۱۳۸۳ به حالت تنش آبی و در برخی موارد به شرایط بحرانی رسیده است».