جمشید پیمان-پس از فرزاد کمانگر نوبت کیست؟

امروز یک شنبه ، نوزدهم اردیبهشت یکهزارو سیصد و هشتاد و نه است. رژیم ضد بشری حاکم بر ایران صبح امروز پنج زندانی سیاسی را در زندان اوین به دار کشید :
 فرزاد کمانگر“ ، ”علی حیدریان“ ، ”فرهاد وکیلی“ ، ”شیرین علم هولی“ و ”مهدی اسلامیان“ فرزند محمد. مشهورترینشان فرزاد کمانگر است .


یک نکته را رو راست بگویم و والسلام : تا نظام جمهوری اسلامی بر جامعه ایران چیره است ، رسم کشتن فرزندان آزادی خواه ایران  بر نمی افتد و متروک نمی شود. آخوندهای حاکم بر ایران دوامشان به دو امر می تواند بستگی داشته باشد : یا مردم ایران پشتیبانشان باشند.که در این صورت هیچ سیل و زلزله و انقلاب و تهاجمی ، اعم از داخلی و خارجی، تکانشان نخواهد داد. ویا اگر پشتیبانی مردم را ندارند برای بقایشان رود خونی را که سی سال پیش راه انداخته اند ، نه فقط نباید از جریان بیفتد ، بلکه حتی در روندش کمترین کندی پدید بیاید.
آخوند های حاکم بر ایران پشتیبانی مردم را ندارند. اگر می داشتند این همه کشتار از مردم ، برایشان ضروری نمی شد.اگر از حمایت ملت برخوردار می بودند که با هر باد محالفی پیکرشان به لرزه در نمی آمد. بنا براین شیوه ی قدیمی و سنت مورثی " النصرُ بالرعب " را که از آغاز سلطه خمینی در دستور کارشان بوده است، همچنان و بی وقفه ادامه می دهند. آنها قضییه منطقی برای خودشان یافته اند: اگر بخواهند بمانند باید بکشند و اگر بکشند می مانند .
  با شنیدن خبر اعدام پنج زندانی سیاسی ، اندوهم بر نفرتم چربید. اما راستش را بخواهید نمی دانم چه بگویم که هم بیانگر ژرفای فاجعه باشد ، هم وسعت نفرتم نسبت به رژیم را نشان دهد و هم عظمت اندوهم را برساند. سخن  در برابر این همه جنایت وا می ماند  . پریروز حجت زمانی را کشتند ، دیروز ولی الله فیض مهدوی را اعدام کردند و امروز فرزاد کمانگر و چهار هموطن دیگرمان را به دار کشیدند. وما ( برای این که به کسی برنخورد اضاف می کنم : نه همه ی ما )  همچنان درگیر مباحثی هستیم که بیش از هر چیز شبیه بحث درباره ی املاء قیمه است که هنوز معلوم نشده است آن را با قاف می نویسند یا باغین !!!
در شانزدهم شهریور هشتاد و پنج ، وقتی خبر اعدام فیض مهدوی منتشر شد  مطلبی گفتم که تا در بر این پاشنه می چرخد ، از تازه گی نخواهد افتاد . ببینید :
فریاد زدم: نگذاریم فیض مهدوی اعدام شود
 ولی فیض مهدوی اعدام شد .
قابل توجه نوحه خوان های سیاسی
قابل توجه نق زن های عرصه ی اپوزیسیون
قابل توجه عریضه نویس های سر چهار راه انقلاب
قابل توجه امضا جمع کن های حرفه ای
قابل توجه پرخور های کم دو ،اما پر توقع
قابل توجه طلبکاران حرفه ای از مجاهدین
قابل توجه درجوال روندگان با هر کس و ناکس
قابل توجه واعظان نا متعظ در حاشیه ی اپوزیسیون
قابل توجه  رمال های تحصیل کرده ی میدان مبارزه
قابل توجه نسخه  نویس های دارو نچشیده
قابل توجه پستو نشینان اندرونی اپوزیسیون
قابل توجه چپ نشینان راست کردار
قابل توجه راست نمایان کج مدار
قابل توجه یکصد و بیست و چهار هزار سازمان انقلابی
قابل توجه من ، تو ، او ، ما ، شما، ایشان :
بشتابید که فصل برداشت محصول است
بشتابید که لحظه ی استرپتیز مبارزاتیست
بشتابید که تنور خود نمائی داغ داغ است
بشتابید  که فیض مهدوی را کشته اند
اینجا دیگر عجله کار شیطان نیست
اینجا تعجیل عین صوابست و ثواب
باید سایت ها و روزنامه ها  را دریابیم
باید رادیوها و تلویزیون هامان را رونق بخشیم
باید نشان دهیم اگر اهل عمل نیستیم ، اهل سینه زدن که هستیم
باید بکوشیم از خون ریخته شده ی فیض مهدوی چیزی به ما بماسد
و چون فیض مهدوی را کشته اند  دادگاه تشکیل دهیم
و چون دادگاه تشکیل دادیم مجاهدین خلق را محکوم کنیم
فقط مواظب باشیم این وسط :
گردی از ما بردامان  مسند نشینان حاکمیت آخوندی ننشیند !       
فریاد زدم: نگذاریم فیض مهدوی اعدام شود
ولی فیض مهدوی اعدام شد
نفر بعدی کیست؟
اسم ، چندان مهم نیست .
پس آن چه را پیشتر گفتم اینک تکرار می کنم .
فقط کافیست نام فیض مهدوی را بردارید
و بجایش نام نفر بعدی را بگذارید :  . . .
 و امروز در نوزدهم اردیبهشت ماه ، می توانید نام فیض مهدوی را بردارید و اسم فرزاد کمانگر را بگذارید . فردا و پس فردا را نمی دانم .