این مژده جانانهای به ملت بزرگ ایران است که روزهای افول یک حکومت جبار و فاسد را در طول عمر خود و آن سحر فردای روشن را همزمان با چشمانش تماشا میکند. ملت بزرگ و پیشتازان و دلیران آن هرگز نمیتوانستند بدون گذار از افکار خرافی پا در آیندهای سکولار بگذارند. هر بار جهش و جنبشی دموکراتیک از مشروطه تاکنون سربلند میکرد این جریان آخوندی مشروعه خواهی فریاد وا اسلاما بلند میکرد و با عوامفریبی دینی در خدمتگزاری استعمار جا خوش میکرد. این بنیادگرائی ارتجاعی بلای جان انسانهایی هم شده که میخواهند گذشته را با آینده پیوند و صلح دهند. فرهنگ ایرانی، آزادی مذاهب و اقوام و احزاب، قلم و بیان در یکصد سال اخیر همواره در غل و زنجیر گروهی مرتجع تحت عنوان "اسلام در خطر است" گیر افتاده وبطریق اولی کشور و مردم مسلمان منطقه جزای آنان را بدوش میکند. بنابراین این طایفه زالوصفت آخوندی که شیوه امرارمعاش نامشروع دکانداری دینی بخصوص در اسلام تحریم شده را پیشه خودساخته و هرگز هیچ دستاورد تولیدی حتی برای دین هم نداشتند هیچ که مضر به حال دین و ایمان مردم هم شدهاند. در همین دوره کوتاه، البته نسبت به طول تاریخ ایران که بر کشور حکمرانی کردند، چنان چهره خوفناکی از خود به یادگار گذاشتند که مردم دنبال چنگیز و تیمور میروند که سراغ ملا نمیروند. این برهه از حکومت آخوندی گرچه رنجنامه ایران است اما ختم نامه حکومت دینی هم هست اما چهره واقعی اینها برای مردم ما تا ابد روشن شد و حداقل نسلهای بعدی سراغ ولایتفقیه نمیرود.
خوشا به حال زنان و مردان دلیر و فداکاری که با خویشتنداری اما با پرداخت جان و مال علیرغم زخمزبان گروهی خودفروش و وارفته و بریده و دزد و غارتگر و دلالان مماشات از مراحل سخت روزگار خمینی سرافراز بیرون آمدند و آن روزگار تیرهوتار را در کشور کهنسال ایران پشت سر میگذارند و آن را را با همه نام و آوازه دوباره باز پس میگیرند و میسازند.
مگر اولین بار است کشور ما دستخوش تاراج و چپاول اقوام ملوکالطوایفی و سلاطین ظالم خودی وایلغار بیگانه قرار میگیرند اما دوباره سرداری دیگر سر از خاکستر بلند کرد و از خاکستر استخوان پدران ما خشت و آجر ساخت و خانه و کاشانه و باغ و زمین را از نو آباد کرد. دارودسته ارتجاع کمر به نابودی هر آنچه ما از اجداد ما به ارث برده بودیم و عشق میورزیدیم، بسته بودند. خوردند و بردند و ویران کردند.
راستی چرا اینهمه خوشبینی؟
چرا نه؟ کیست که این نمایش مضحک انتخابات را ببیند و به این طایفه "خواص" ماورای تاریخ نخندد. رژیمی که میخواست عدالتگستر و رفعت اسلامی و عدل علی را شامل حال مستضعفین کند، شعارهای توخالی کاندید فیلتر شده شورای نگهبان را ببینید چگونه بر باطل بودن این مأموران شهادت میدهند. پاسدار خالی باف و ناظر انفجار پلاسکو را ببین که در منبر ولیفقیه شهادت میدهد که ۴% جمعیت ایران، پس از چهل سال حاکمیت ولیفقیه " جانشین امام زمان..." صاحب ۹۶ درصد دارائی کل کشورند. این جمله را حتماً به خاطر بسپاریم. او میخواهند در طول زمام داری خود سالی یکمیلیون شغل تولید و درآمد کشور را دو برابر کند...
قحطالرجال را میبینید. زمانی در قرونوسطی که در اروپا زیر سلطه واتیکان بود، علوم از دول اسلامی به غرب صادر میشد. کار علم و معرفت و عقلگرائی در دوره خامنهای به کجا کشیده شده که اینیکی از دستچین شدههای اصلح چهل سال حکومت جهل خمینی است تازه او را از مدیران "مجرب " نظام میدانند ببین بقیه دیگر چه کسانی هستند.
آن یکی جلاد خراسان را که میبینید با همکار قبلیاش مصطفی پورمحمدی که در محراب ولیفقیه خود را " مجری فرمان الهی " میدانست و ۳۰۰۰۰ هزار تن از جوانان مجاهد و مبارز و انسانهای والائی که فقط نمیخواستند ا اوضاع ایران به این سیهروزی دچار شود، از دم تیغ " رفعت اسلام خمینی " گذراندند؛ که امروز او میخواهند لابد آن ۹۶% که سهمی از حکومت خواص ندارند که آقای خالی باف هم جناح او میگوید را دوباره یا به "اسلام " برگرداند. اگر شد به زبان خوش وگرنه همه را مستوجب "فرمان عذاب الهی" کند که رئیسی مجری خوبی برای اجرای " فرمان الهی " است. از سوابق فساد و جنایت او بهاندازه کافی مطلب موجود است به خوانندگان زحمت دوباره نمیدهیم ...
از شیخ فری بسیار گفتیم و نوشتیم بقیه جانیان نخودی تشریف دارند و حتی سخن گفتن از کسانی بانیان وضعیت ایران امروزند و کارنامه اینها همین کارنامه ولایتفقیه است که خامنهای فریاد و ناله سر میدهد که " بیانید حضور خود را در صحنه صندوق انتخابات نشان دهید یعنی (سیاهی لشکر شوید) تا دشمنان مأیوس گردند ". قبلا هم نوشته بودیم که هدف تشکیل صف است که خامنهای آن را به حساب مشروعیت خود میخواهند بگذارد. وگرنه آدم باید مغز خر خورده باشد یک جلاد را برای ریاست جمهوری علم کند. تجربه قبلی جلیلی و روحانی بازده خوبی داشت. سربازان گمنام امام زمان در رادیوتلویزیونهای فرنگ از ترس محافظهکاران مردم را تشویق ه رأی دادن به نرمتنان کردند، وهمانطور پیشتر از اینها ... از نگرانی عمامه داران خامنه و قلمبهدستان خودفروش آخوندی هم میشود فهمید که پیاپی سفارش میکنند که " همه شما بر سر سفره نظام نشستهاید " مبادا در شو های تلویزیونی خطوط قرمز را زیر پا بگذارید.
راستی دغدغه نظام در از این نمایش رسوا چیست؟ پاسخ در دو کلام است اولی خلوت بودن حوزههای رأی است. نه اینکه در انتخابات گذشته خیلی شلوغ بود نه در آنمان جبهه مماشات خبرنگاران خودی را به صحنه انتخابات میفرستاد تا مشروعیت قراردادهای سیاسی و تجاری را با " شرکت میلیونی در انتخابات " در رادیوتلویزیونها در فرنگ را انعکاس و بزرگنمائی کند. وی این بار حتی احمدینژاد هم فهمیده که ساندیس خوران داخلی و بینالمللی هم دیگر برای ولیفقیه تره خرد نمیکنند چه رسد به آدمهای معمولی که هرگز رأی نمیدادند...
البته نباید فکر کنید که اگر روز انتخابات حوزهها خلوت است شبها هم همانطور است. تقلب توانگر کند مرد را ... بالاخره یکمیلیون بسیجی جیرهخوار و سپاهی با عیال خود هرکدام بیش از ده بار که احتمالاً تا ساعت یازده شب هم تمدید و مهندسی و مکانیزه میشود میتوانند رأی دهند... اما دومین کلام نگرانی در خیمه نظام ترس از " قدرت سازماندهی گروهک است " که خامنهای آن را دشمن خطاب میکند.
نتیجه این انتخابات هرچه که باشد مهر باطلی است بر پرونده تمامی این نظام. هیچ برندهای در این انتخابات متصور نیست. البته به همین دلیل هم خامنهای جانشین خود را در این مرحله برای گرم کردن تنور انتخابات به صحنه آورده شاید چند نفری از ترس هیولا پای صندوق روند. خامنهای خوب میداند که همهچیز او در یک قمار خطرناک سرمایه گزاری شده. حتی برنده شدن رئیسی هم او را از مجازات بینالمللی نجات نمیدهد که هیچ دردسر جدیدی برای مشروعیت کشور است که رئیسجمهوری در پیگرد قتلعام متهم است. باید اضافه کرد که رژیم نه فقط در داخل بلکه در سطح بینالمللی در انتظار تعیین تکلیف نهائی است. هارتوپورت پاسداران هیچ چیز جز ترس از آینده نزدیک و محتوم نیست ممنوعیت ورود به بحثهای امنیتی ازین بابت است که نکند بلوفهای سپاه پهلوانپنبه لو رود.