برای اثبات ادعایم هیچ سند، شاهد و دلیلی گویا تر و با اعتبار تر و تازه تر از سخنان آخوند روحانی در دو تجمع به اصطلاح انتخاباتی اخیرش وجود ندارد؛ سخنانی که سراسر بازگوئی آدم کشی ها، تبعیض ها سرکوب ها، زندان کردنها، شکنجه ها، ترورها، اعدام ها، دزدی ها و اختلاس های حاکمیت سی و هشت ساله جمهوری اسلامی است. قید زمانی سی و هشت سال را هم من نگفته ام، خود آخوند شیاد، حسن روحانی گفته است. سی و هشت سال یعنی از آغاز سلطه خمینی تا امروز نه یک روز کمتر نه یک روز بیشتر! سی و هشت سالی که همین روحانی حتی یک روزش خارج از حوزه تصمیم گیری های حاکمیت نبوده است و در همه ی کرده های آن، مسئولیت و مشارکت بیشتر مستقیم و اندکی غیر مستقیم داشته است!
شش کاندیدای خامنه ای فرموده و شورای نگهبان پرداخته، طی سه هفته در رویاروئی هایشان نتوانستند در چارچوب جنگ زرگری مورد تمایل خامنه ای و قابل قبول حاکمیت مانور دهند. آنها در این دعواها تقریبن همه ی خط قرمز های نظام آخوندی را شکستند و در این میان نکته ی پنهانی باقی نماند که آشکار نکرده باشند. هیچکدام از این شش ناتن در فساد و خرابکاری و جنایت دست کمی از هم نداشتند و پته ی هریک را که آن پنج تای دیگر حسابی روی آب ریختند. برآورد قطعی سه جلسه به اصطلاح مناظره انتخاباتی این شش شریک جرم، بیش از این که ردیف می کنم نیست:
1 ــ ارائه انشاهائی با عنوان های ؛ علم بهتر است یا ثروت، مضار بیکاری، عوارض تورم، محسنات ازدواج، خودکفائی امر خوبی است، باید جلوی اختلاس و رانت خواری را گرفت و ....
2 ــ در این رژیم دست به دنبک هرکس بزنند صدایش بلند می شود، یا به قول شاعر:
گر حکم شود که مست( بخوان: دزد) گیرند
در شهر هر آنکه هست گیرند. میماند اینکه چه کسی چه کسی را بگیرد!
3 ــ دزدی، تقلب، ارتشا، اختلاس، زمین خواری ... در گردانندگان این نظام نهادینه شده است
4 ــ به مطالبات گوناگون مردم فقط و فقط چنین پاسخ داده شده است:
سرکوب، زندان، شکنجه، تبعید، حبس، ترور در داخل کشور و خارج و اعدام
5 ـــ مشارکت و مداخله مستقیم و بدون استثناء همه ی سر دمداران رژیم در ایجاد و توسعه و تداوم این اوضاع
6 ـــ نیاز تا مغز استخوان حاکمیت به رای برای نشان دادن مقبولیتش از طرف مردم ستمدیده و سرکوب شده توسط همین حاکمیت!
حالا و در این شرائط هر کس دوست دارد برود به این فاسدان خرابکار رای بد
صحنه ی ماقبل آخر
قالیباف به نفع رئیسی کنار کشید. بر فرض (محال) درست بودن امر رقابت، قالیباف که برای پیروزی خودش شانسی نمی دید، با این کار روغن ریخته را نذر امام زاده کرد. البته برای ما از روز هم روشن تر است که فیلم سراسر کمدی ــ درام انتخابات آخوندی پلان به پلان و سکانس به سکانس بازی می شود. نقش قالیباف در این سکانس به پایان رسید و مزدش را گرفت و رفت.
هاشمی طبا که چیزی جز زینب زیادی این صحنه سازی انتخابات نیست، در پاسخ خبرنگاری که از او پرسید شما به نفع روحانی کنار میروید گفت: نه، من تا آخر به رقابت ادامه می دهم. و چون خبرنگار پرسید هنگام رای دادن رای تان را به کی می دهید گفت: من شخصن به روحانی رای میدهم!!!
(خنده دار میشود اگه فقط با اختلاف یک رای به آشیخ حسن ببازد!). و این اوج بخش کمدی فیلم بود!
اسحاق جهانگیری هم که از اول به نفع شیخ حسن نقش بازی می کرد با اعلام کنار کشیدن به نفع شیخ حسن، نقشش را به پایان رساند و با گرفتن دستمزدش از صحنه بیرون رفت.
میرسلیم هم که بود و نبودش توفیری در نمایش ندارد. حضورش حتی کار سیاهی لشکر را هم نمی کند!
اکنون در صحنه جلاد شیّادی داریم به اسم ابراهیم رئیسی و یک شیاد جلاد به اسم حسن روحانی. با این اوصاف هرکس به هر دلیل و بهانه ای دوست دارد برود به اینها رای بدهد!
و ما! ما همچنان با تاکید می گوئیم:
نه شیّاد،نه جلّاد، تحریم انتخابات دروغین و عزم جزم برای سرنگونی حاکمیت آخوندی!