اما اینبار با یک تفاوت بنیادین! تفاوتی بنام پدیدار شدن «چرخش دوران» به موازات تمامی شکستهای استراتژیک دیکتاتوری خامنهای درزمینههای داخلی، منطقهای و بینالمللی و تثبیت آلترناتیوی بنام مجاهدین و مقاومت ایران.
این دیگر سخن ما یاران و پشتیبانان مقاومت ایران نیست، بلکه «دشمنان» نیز با بیان و ادبیات متفاوت طی ماههای اخیر و بکرات به آن اعتراف کردهاند. شکست ولیفقیه برای از بین بردن کامل «بدنه و تشکیلات مجاهدین» بهعنوان نیروی پیشتاز جنبش، آنهم با تمامی هزینههای میلیاردی، موشکباران، قتلعام در اشرف قهرمان و زندان لیبرتی، توطئه و دسیسههای منطقهای و بینالمللی، گسیل گلههای مزدبگیران و مأموران پیشانی سیاه، بهترین بینه بر حال و روزگار «مقام معظم» طی یک سال گذشته است.
این بزرگترین درس از چرخش و تحولات بعدی آن برای تمامی عاشقان آزادی ایران، انسانهای شرافتمند، وجدانهای بیدار بشری و نیز برای خانواده بزرگ مقاومت میباشد. خامنهای با خیل گزمگان و گماشتگان حکومتی، به یمن دلارهای نفتی و به یمن زد و بند و ساختوپاخت، یکبار دیگر دید و تجربه کرد که چگونه این مقاومت به یمن هوشیاری رهبری برادر مسعود و تلاشهای شبانهروزی خواهر مریم در سطح بینالمللی، توانست ناممکن را «ممکن» نماید و دلاور زنان و مردان میهن امان را به سلامت از کام مارغاشیه و اژدهای هفت سر عمامه بسر ولایت برهاند.
دومین درس این دوران، همان چرخش عنصر عینی در داخل کشور و به حرکت درآمدن عنصر اجتماعی علیه بربریت ساری و جاری در میهن امان میباشد، بطوریکه طی یک سال گذشته و بنابرداده های حکومتی قریب دو هزار خیزش، اعتراض و تجمعات از سوی اقشارمختلف بجان آمده و یا گسلهای کارگری، دانشجویی، معلمان، بازنشستگان، فعالان مدنی و حقوق بشری علیه ظلم و ستم و جباریت ولایت به ثبت رسیده است.
عمق این حرکات برای دیکتاتوری ولیفقیه زمانی بهتر قابل درک است که آن را با عنصر پیشتاز در پراکتیک های اجتماعی و بهویژه «نه بزرگ مردم» به نمایش انتخابات و یا «جنبش دادخواهی» در کوچه و خیابانها گره بزنیم. امری که طی ماههای اخیر با بردن صدای مقاومت، تصاویر مریم رجوی و خواستهای بهحق مردم برای دستیابی به آزادی در داخل میهن و از سوی اشرف نشانان قهرمان، شکوفایی خود را به اثبات رساند و مهر تائیدی بود بر عمق حمایتهای گسترده مردمی از نیروی پیشتاز و جانشین این رژیم در ایران.
سومین پارامتر در این چرخش دوران نیز همان شکست سیاست مخرب مماشات و شکلگیری اتحاد عملهای منطقهای و تشدید فشار و تحریمهای بینالمللی علیه مطامع کشورگشایانت ولیفقیه است.
نیمنگاهی به روند شتابان تحولات و راه افتادن موضوعی بنام «لیست گذاری سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس» خود بهترین بینه بر این واقعیت است که جامعه جهانی بهدرستی منشاء تمامی بحران را یافته است. دراین راستا بدون درهم کوبیدن ماشین جنگی خامنهای در یمن، سوریه و یا عراق به یقین منطقه بحرانی خاورمیانه روی خوش به خود نخواهد دید.
این نیز واقعیتی است که بیش از دو دهه در سایه سیاست مماشات و برای حفظ این وضعیت مخرب مخدوش مانده بود. حال خامنهای مانده است با دنیایی حساب پس دادن در زمینههای تروریسم، بنیادگرایی و کشورگشایی.
با تمامی این اوصاف امسال در حالی به پیشواز گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس میرویم که تأثیرات جام زهر اتمی اکنون به مانند سمی کشنده بر روح و روان دیکتاتوری ولیفقیه قابل رؤیت است. شقه و شکاف در رأس حاکمیت که گوشهای از آن را مردم میهن امان در سیرکی بنام «مناظرات» بر سر پست ریاست جمهوری در نظام آخوندی مشاهده کردند، به یقین بهترین تعریف از نوک کوه یخی بنام «شکست عمود و خیمه» نظام آخوندی است. شکست خامنهای در این دور از مهندسی انتخابات برای یکدست کردن نظام پوسیده آخوندی، خود نیز بهترین گواه بر عمق وضعیت بحرانی رژیمی است که پایههای سرکوب، تروریسم و بنیادگرایی آن لحظهبهلحظه در حال سقوط میباشد.
بر این منطق و در یک جمعبندی کوتاه ضرورت ورود هرچه گستردهتر عنصر اجتماعی به روند تحولات ضروری است. بخشی از جامعه جوان و جویای آزادی ما که در خارج از کشور بسر میبرد، به یقین میتواند نقشی مهم و تأثیرگذاری بر روند تحولات در داخل کشور به عهده بگیرد. در این راستا بهترین و مناسبترین مکان، همان تجمع بزرگ سالانه مقاومت ایران در ۱۰ تیرماه است.
خامنهای از اتحاد ما ایرانیان بهشدت در هراس است و ما نیز بر آنیم تا با اتحاد و همبستگی، جنبش مقاومت در داخل را یاری رسانیم و فریادرس مظلومان، گرسنگان زندانیان سیاسی و تمامی خونهای بهناحق ریخته شده در این رژیم ضد مردمی و سرکوبگر باشیم.
با شعار یک نفر بیشتر، متحدا در گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس شرکت میکنیم.