” ای پرنده مرغ بیتاب، خورشید و پرواز و دریاب
یک قدم مونده تا دریا، بگذر از رخوت مرداب
نگو جاده بی فروغه، نگو فردا یک دروغه
نگو بازار خیانت، توی این دنیا شلوغه
آسمون تورو میخونه، قدر پروازو میدونه
پر بکش تا خود خورشید، بی درنگ و بی بهونه
بی تو آسمون غریبه، از حضورت بی نصیبه
بی تو روی هر درختی، سایه مرگ و صلیبه
نگذار این ابرای تیره، چشم دنیارو بگیره
واسه پرواز و رهایی، حتی امروز خیلی دیره “
پر بزن به حرمت پنجره ها، بازبخون با تمومه حنجره ها
برو تا اوج بگذار آروم بگیرن، زیر پرهای تو آهوبره ها “
و... بگذار گوشه کنار دنیا سرسپردگان سنتی و پر سابقه ی استعمار، مزدوران و جانبازان مواجب بگیر جلادان، دریوزگان شهرت و نام ـ به هر بها ـ از سینماگر تا انواع دیگر و شاعران از ” تراز خیانت پیشگان “ و یا روسپیان سیاسی و ” گردن کج کردگان برای لقمه ی ناچیز “ و مهر سفر ” همه با هم به سبک دجال لجن باره “پشت جاسوسخانه جنایتکاران صف بکشند و عکس و تفصیلاتشان را رژیم فاشیسم مذهبی، تزیین روزی نامه ها و سایتهای خود کند تا باز در طلب احتمالی امدادهای غیبی یا علنی به شرف عرض ” از ما بهتران و بدتران و لابیهای مربوطه؟! “برساند، مبادا که گدازه های آتشفشان خشم و قیام که به شدت جاری شده است، در گسترش جریان، میهن و مردم فروشان همیشه در صحنه را دچار دلهره و دل آشوب کند اما...
” ای پرنده مرغ بیتاب، فرصت پروازو دریاب
پر بزن به حرمت پنجره ها، بازبخون با تمومه حنجره ها
برو تا اوج بگذار آروم بگیرن زیر پرهای تو آهوبره ها “
و... حالا نه تنها انعکاس نوای زیبای ” پرنده “ در گستره ی وسایل صوتی بلکه آوای کوبش بالهای پرنده آزادی نیز در آسمان نیلی ایران به عزم پرواز بلند آخر، بسا رسا و غرور آسا طنین افکن شده است.
*) تصنیف موسیقی و اجرای ترانه زیبای ”پرنده “ توسط شادروان آندانیک آساطوریان است و شاعر یا شاید شاعرانش هم قاعدتاً باید مجاهدین اشرفی باشند که طبق سنت مرسوم خودشان همه کارها و شاهکارهایشان را نیز در لفاف بی نام و نشانی پوشانده و میپوشانند.