در طی سخنرانی تقریبا یک ساعته ی خود، خامنهای که به نظر میرسید از اخبار کشتن مردم بیگناه در مجلس و قبر خمینی به وجد آمده است حرفهای مختلفی زد اما در مهمترین بخشهای آن چیزهای گفت که شایان توجه بیشتری است.
او با اشاره به شکستهای سنگین رژیم در عملیاتهای رمضان و عملیات مقدماتی فجر، گفت "که اگر ما بر اثر این شکستها مأیوس میشدیم، قادر به حفظ نظام نبودیم، " یعنی به نظر میرسد عدم موفقیت در بیرون کشیدن رئیسی از صندوق انتخابات برای خامنهای شکستی در ردیف شکستهای مهلک جنگ ضد میهنی بوده است و از طرف دیگر بیانگر وارفتن حال و رمق نیروهای او در اثر این شکست مفتضحانه هست؛ اما در قسمت دنبالهی این حرفها به جنگ هژمونی پرداخت که " در داخل هم کسانی هستند که با صدای بلند خواستههای دشمن را میگویند " و " نباید یأس و ناامیدی بر شما غالب شود " او ادامه داد که "نباید گفت که در دانشگاه نمیشود کاری کرد " و بالاخره که " وقتی که دستگاه مدیریت اختلال دارد، آتش به اختیار هستید "
این حرفها نشان میدهد که جنگ هژمونی در فرق رژیم تا آن عمیق است که راه روحانی به یک انتخاب رسیده است و خامنهای به طور جدی میخواهد مانع کار بشود، گویا که با تغییر اوباما، روحانی کارآمدی خودش را برای ولیفقیه از دست داده است، روحانی یا باید کاملا در مقابل فقیه تمکین کند (که به نظر من جنس او از این نوع هست که برای حفظ قدرت حاضر به هر کوتاه آمدنی هست) و یا اینکه کنار برود، استعفا بدهد و یا استعفایش بدهند.
تعمیق جنگ هژمونی در سر رژیم، مقولهای نیست که قابل پنهان کردن باشد. ما شاهد آثار بیشتری از جام زهر برجام را که اکنون به ساختار قدرتهای مختلف در رژیم سرایت کرده است، خواهیم بود.
تابستان داغی در پیش است.