این روز که در تاریخ مقاومت و مبارزات مردم ایران، سی خرداد، به نام روز شهدا و زندانیان سیاسی شناخته میشود، بیش از سه دهه در کشورهای مختلف اروپائی و آمریکا بزرگ داشته شده است. قصد تاریخنگاری ندارم ولی شاید یادآوری بعضی از این روزها بیمناسبت نباشد. لازم به یادآوری است بزرگداشت این روز بزرگ که مردم ایران در تظاهرات بینظیر سی خرداد سال شصت، نه، تاریخی خود را به خمینی که ماه نشین بود را اعلام کردند و ایدئولوژی خون و جنون او در معرض دید جهانیان قرار دادند. روزی که پاسداران تباهی و سیاهی، به دستور و یا فتوای امام قاتل شان بر جوانان و آزادیخواهان آتش گشودند و در همانروز صدها نفر را در شهرهای مختلف ایران و به خصوص در تهران را به قتل رساندند. تاریخ قضاوت خود را کرده است، اگر چه که تا امروز پس از گذشت سیوشش سال روایت تاریخی مستندی که تمامی وقایع آن روز را در شهرهای مختلف ایران ثبت کرده باشد وجود ندارد ولی شاهدان عینی زیادی هستند که میتوانند به آنچه بر مردم گذشت شهادت بدهند!
جوانان ایران اگر هم از سی خرداد سال شصت خاطرهای نداشتند، در روزهای بیست و پنج تا سی خرداد سال هشتاد و هشت و حتی چند سال بعد از آن چهره کریه جانشین خمینی، یعنی خامنهای را دیدند که کشتار جوانان ایران را "مهندسی انتخابات" خواند! و نسل جوان پا به جهان گذاشته بعد از سال شصت هم به این درک رسید که نظام جمهوری اسلامی، نظامی فاشیستی است و تمامی مؤلفههای یک حکومت فاشیستی را دارا میباشد! دردناک تر آنکه این حکومت در پشت سپری به اسم اسلام چهره خود را پنهان کرده است که به این طریق از نظر شقاوت و بیرحمی شاید بتوان آن را با دوران سلطه کلیسای کاتولیک در اروپا در قرونوسطی مقایسه کرد. به این معنی دیکتاتورهای شناخته شده تاریخ از نرون تا چنگیز، از هیتلر، موسولینی تا پینوشه و حتی حکومت نژادپرست آفریقای جنوبی در مقابل آن رنگ میبازند.
به راحتی میتوان گفت که بر پائی و شرکت در سالگرد سی خرداد نه سنت است و نه عادت، بلکه آتش آزادیخواهی مردمی است که شعلههای آن، روشنائی مسیر مردم ایران است به سوی هدف نهائی یعنی، آزادی و حق تعیین سرنوشت ملتی به دست خود و تسلیم شرایط موجود نشدن! در یک کلام به گفته مسعود رجوی تسلیم جبر نشدن و بر علیه آن جنگیدن! تاریخ مردم خود را نوشتن و سقفهای تازهای از مبارزه را به منصه دید جهانیان قرار دادن!
استادیوم فوتبال لیون در سال ٩٨ میلادی در مسابقههای مقدماتی جام جهانی به صحنه خواست مردم ایران برای آزادی تبدیل میشود و هنگامی که از بلندگوهای استادیوم "انجزه" جمهوری اسلامی پخش میشود، این فریاد "ای ایران، ای مرز پر گهر" است که استادیوم را میلرزاند و این پرچم شیر خورشید نشان است که به رغم تمامی توطئهها، زد و بندها، دستگیرهای هواداران مقاومت و مجاهدین در استادیوم، موجی از عشق ملی و میهنی را نشان میداد و شعار "بچهها ما گل می خوایم، ایران بی ملا می خوایم" شور و شوق و پیوند زاید الوصفی را بین تماشاگران و بازیکنان را به نمایش میگذارد!.
در نتیجه این حضور پر رنگ است که کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا که چند ماه قبل از آن در آغاز تورنمنت جهانی "مماشات" با رژیم از سر گرفتن روابط عادی سیاسی دو کشور سرباز میزند و میخ محکمی به تابوت تئوری نو پای خاتمی به عنوان گفتگوی تمدنها زده میشود! در سال ٢٠٠٣ میلادی، باز هم غرب و سیاست مماشات به کمک رژیم می آید و در یک همکاری وقیحانه از یکسو نیروهای آمریکائی قرارگاه اشرف محل استقرار مجاهدین را مورد سبعانهترین بمباران تاریخ قرار میدهد و از سوی دیگر دولت وقت فرانسه با حمله به محل اقامت مریم رجوی، وی و صد و شصت نفر دیگر را دستگیر میکند که هدفشان از این دستگیری استرداد مریم رجوی به رژیم از یکسو و از سوی دیگر نابودی تام و تمام مجاهدین بود! حماسهای که در آن روزها آفریده شد، اگرچه برگ زرینی در تاریخ مقاومت مردم ایران است ولی برای آنان که خود را از جایجای دنیا برای حفظ رهبری مقاومتشان خود را به پاریس رساندن، تجربه واقعی شعار " میتوان و باید است"!
حال آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت! شیر بی یال و دم اشکم اصلاحات رنگ باخته تر از همیشه، در تعارض با ولیفقیه است و خامنهای برای خروج از بحران "رهبری" بخوانید کلیت نظامش راهی به جز سرکوب بیشتر و انزوای بیشتر از جامعه جهانی برایش باقی نمانده است! مجاهدین سرفراز با حفظ تشکیلات انقلابی خود بیش از پیش سرزندهتر و سرشارتر آماده رزم نهائی هستند و ما به عنوان نمایندگان خواست مردم ایران برای تغییر و سرنگونی این وظیفه را داریم که به جهان بگو ئیم که این مقاومت یک سر سوزان از خواستههای بر حق مردم ایران عقب نخواهد نشست! یک بار دیگر طنین فریاد آزادیخواهی مردم ایران به گوش جهان خواهد رسید
روز آزادی مردم ایران دور نیست