آنچه تاکنون و تا لحظه نگارش این نوشتار شاهد بودهایم از جهاتی قابل تأمل و از جهاتی بیسابقه بوده از یک سو «گاوگیجهٔ» و هراس رژیم در واکنش قبل و بعد از این مراسم،... از یک سواکنش مزدوران و ماموران با و بی واسطهٔ خارج کشوری رژیم بعد از مراسم که خود نشان از عقب ماندگی مضاعف آنها از رژیم است،... از یک سو وارفتن و فرو ریختن رسانههای دستگاه مماشات و پارادوکس کوبیدن به نعل و میخ سینهچاکان رژیم در آنها در «تغییر دوران»،... از یک سو حجم عظیم انعکاسات رسانههای منطقهای و بینالمللی آنکه بهواقع کمنظیر بوده و در آخر و اصلیترین وجه که تمام وجوه فوق مولود آن است، استقبال آحاد گوناگون مردم ایران در داخل کشور و شوق شعف آنها در حمایت و همبستگی با گردهمایی در پاریس که در ذیل به باز کردن و توضیح مختصر آن میپردازیم.
«گاوگیجهٔ رژیم» و دستگاه اطلاعاتی دیپلماتیک آخوندی!
بخش قابلرؤیت تشبثات رژیم در سفر سراسیمه محمدجواد ظریف وزیر خارجه خامنهای را که با به حراج گذاشتن نفت و گاز ایران با امضاء و احیای «قرارداد استعماری با توتال فرانسه» جهت «ابهامزدایی» از آنچه او در رابطه با مجاهدین از فرانسه طلب کرده بود را همه دیدند وایضا همه مشاهده کردند که وزیر خارجه فرانسه در حالیکه به مشایعت ظریف میرفت حتی با او دست نداد و با «زبان حرکات بدن» که در روابط دیپلماتیک برای تحقیر طرف مقابل و سرجا نشاندن و نشان دادن وزن و ارج و قد و قواره میهمان مورد استفاده قرارمیگیرد، با پس گردنی به او حالی کرد: «که زیادی خودمانی نشو حرف مفت نزن سرت را بینداز پایین و مثل بچه آدم بیا توی سالن و امضاء کن». (کلیپ خبری این پیشواز و مشایعت بهطور وسیعی منتشر شده) که همگان میتوانند در صفحات خبری و فیسبوک آن را مشاهده نمایند.
این «گاو گیجه» ابتدا آنجا خودش را نشان داد که احتمالاً «ظریف» ذوقزده شده و قبل از همه خبر به روحانی داده که آقا گل زدم و با حراج نفت و گاز، مراسم را لغو کردم سریع در رسانهها «لغو مراسم مجاهدین» را اعلام کنید و رژیم هم ذوقزدهتر از ظریف با بوق کرنا این «خبر» را اعلام کرد که حتی یک نفرهم که شده کمتر در گردهمایی مجاهدین شرکت کند، حتی یک نفر هم که شده در ایران از اجرای این مراسم امید و دلگرمی نگیرد و سر خورده شود، مقاومت ایران و هوادارانشان با این جنگهای تنبهتن با رژیم وزارت اطلاعاتش سالهاست که چنگ در چنگند و هرکدام از آنها تجربیات و مشاهدات دقیقی از این شیوههای رژیم دارند، بعد از انجام موفقیتآمیز این گردهمایی، «گاوگیجهٔ» رژیم اوج بیشتری گرفت و تا حدود چهل وهشت ساعت گیجی ادامه داشت تا «اتاق فکر» تصمیم گرفت خودش را سر پا نشان بدهد و اینجا بود که «گاوگیجه» درجه و شدت حدت خودش را هر چه بیشتر در اصلاح خبر و پس گرفتن آن نشان داد وزارت خارجه عظما اعلام کرد: «سفر ظریف هیییییچ ربطی به مراسم مجاهدین نداشته!!!»، تازه این مواضع و درهمریختگی بخش قابلرؤیت این گیج زدن است و خدا میداند که بخش غیر و مخفی واطلاعاتی و تروریستی و «زیرمیزی» آن چه ها بوده که با هشیاری وزن وزین مقاومت ایران خنثی شده.
جیغهای بنفش رژیم در رسانهها و خبرگزاریهایش در این رابطه آنقدر زیاد و گسترده است که اگر بخواهم به تکتک آنها بپردازم سر به چندین صفحه خواهد زد.
حجم عظیم انعکاسات رسانههای منطقهای و بینالمللی!
در این مورد هم تعداد و دفعات و انعکاس خبر در رسانههای نوشتاری و صوتی و تصویری در منطقه و جهان بسیار گسترده وسیع است که همچنان ادامه دارد، نقطه تمایز انعکاس های امسال، همچنین لحن انعکاسات وخبرها در تغییر رویکرد وتنظیم رابطه آنها با رژیم ودروجه معکوس و مقابلش مجاهدین و مقاومت ایران است، تقریبا تمامی با درج یا پخش خبر با فصل مشترک تغییر رژیم از زبان وکلام «مریم رجوی» و سایر دیپلماتها و شخصیتهای سخنران در گردهمایی پرداخته اند که در نوع خود بینظیر و بیسابقه است، مجاهدین و مقاومت ایران موفق شدند که تا دیوار و سقف مماشات را به لرزه درآورند و این نشاندهنده فروریختن آن است، صد البته همچنآنکه از صدر تا ذیل این مقاومت اعلام نموده اند سرنگونی رژیم آخوندی تنها و تنها به عهده وظیفه مردم و مقاومت مردم ایران است و نه کس دیگر.
استقبال آحاد گوناگون مردم ایران در داخل کشور و «شنیده شدن صدای پای مجاهدین»!
تا قبل از انجام مراسم مقاومت در پاریس، موج همبستگی از داخل زندانها و شکنجه گاههای رژیم میرسید، موج حمایت مادران وخانواده های شهدا و مالباختگان و گروههای مختلف اجتماعی لاینقطع ادامه داشت، امواج «جنبش دادخواهی» را که فغان ولی فقیه را در اعاده حیثیت از «جلاد» در مقابله با «شهید» و در تقابل شعار اجتماعی «نه جلاد ونه شیاد» که مقاومت سر داده بود وسوختن شاه مهره اش «رئیسی» در انتخابات و دست آخر اعلام فرمان «آتش به اختیار» حاکی از تغییرات عمیقی در قطب بندی اجتماعی بود، اما خبرهای بعد از گردهمایی و رژه ظفرمند مقاومت در پاریس به واقع بینظیر است و خبر از در نوردیدن حمایت لایه های گوناگون اجتماعی از مجاهدین دارد تا جاییکه بازوی سرکوبگر و تروریستی رژیم رسما اعلام میکند که «صدای پای مجاهدین بگوش میرسد»، امری که به قاطعیت میتوان گفت که از سال شصت تا کنون بیسابقه بوده و تمام کشتارها و قتل عامها و سرکوب ها و شیطان سازیها، موشکبارانها و توطئه ها و بند بستها و جنایتهای «۳۸ سال حکومت زندان و اعدام» برای جلوگیری از «شنیدن صدای پای مجاهدین» بوده تا حمایت و «همبستگی» با مجاهدین را و به تعویق اندازد و به فراموشی بسپرد، این تهاجم و تسخیر برج و باروهای پوشالی خامنهای توسط مقاومت مردم ایران و مجاهدین خلق ایران است و همچنانکه خواهر قهرمانمان «صدیقه حسینی» عضو شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران در گردهمایی پاریس از «آلبانی» اعلام نمود «بجنگ تا بجنگیم»، و اینست فرمان «آتش به عمامه خامنهای» در مقابل فرمان «آتش به اختیار».