اما این مرتبه نه در یک سفر رسمی، سفری که دنباله دستوپا زدنهای رژیم برای خروج از بحرانهای لاعلاجی است که دیر یا زود منجر به سقوط نظام خواهد شد. در نیویورک اما این جان کری نبود که مثل سفر به اسلو در کنار ظریف نشسته باشد. این مرتبه خانمی به نام باربارا اسلاوین رئیس برنامه ایران در شورای آتلانتیک و خبرنگار "ارشد" سایت آل- مونیتور در واشنگتن که عکسهای با روسری او در کنار مقامات ریز و درشت رژیم از جمله لاهیجانی رئیس مجلس رژیم و علیاکبر صالحی وزیر خارجه در دوران احمدینژاد دیده شده، همانند بسیجی دهن گشاد در دفاع از ظریف و بهتر است بگوئیم با کسب دلارهای سبز وارد میدان شد.
باربارا اسلاوین بارها در نشستهای "نایاک" که شناختهترین سازمان وابسته به رژیم است صحنهگردان نمایشها بوده است؛ اما این تلاشها به مثابه آب درهاون کوبیدن است و تأثیری چندانی بر شرایط رژیم چه در صحنه بینالمللی و چه در داخل کشور ندارد. روحانی که در نمایش انتخابات ریاست جمهوری در سخنرانیهایش سعی میکرد در باغ سبزی برای آینده نشان دهد، مقهورتر از همیشه به پادوئی برای خامنهای تبدیل شده و به جای کلیدی که مشکل گشایش بود، قاشقی در دست گرفته و تمام افاضات رهبر را میبلعد. او با بیشرمی هر چه تمامتر از به هدر رفتن جان و مال مردم ایران برای حفظ سوریه و عراق داد سخن میدهد.
اما با نگاهی به آنچه خود ظریف از این سفر گزارش میدهد، استیصال رژیم را بهتر میتوان دید. ظریف در توئیتر خود بزرگنمائی میکند و از حجم ملاقاتهایش داد سخن میدهد ولی کاملا مشخص است که دست آوردی ندارد. او در مصاحبه با روزنامه نیوریورکر ناشیانه سعی بر این دارد که اینطور قلمداد کند که رژیم به قرارداد برجام پایبند است ولی در همین مصاحبه میگوید: حتی تصور این امر که باب مذاکرات جدیدی در این زمینه باز شود، بسیار خطرناک است، دلیل آن را افزایش توقعات دو طرف اعلام کرد.
البته ظریف در مورد توقعات رژیم از آمریکا سخنی به میان نمیآورد و دولت جدید آمریکا را مسئول بر هم خوردن قرارداد معرفی میکند و این دولت را به نداشتن حسن نیت در قبال قرارداد معرفی میکند و ادامه میدهد که اگر ایران شاهد حسن نیت آمریکا در روند اجرای این توافقنامه باشد، این توافقنامه نهایت کار نخواهد بود و میتواند پایه و زیربنایی برای تعاملهای آینده میان دو کشور باشد که البته ما تاکنون شاهد چنین حسن نیتی نبودهایم.
وزیر خارجه ایران تصریح کرد که ایران درخواست مذاکرهای با دولت آمریکا را نکرده است و تصور نمیکنم در آینده همچنین اتفاقی رخ دهد.
در همین سطور سرگشتگی ظریف و بالطبع کلیت رژیم را میتوان مشاهده کرد. از یکسو میگوید درخواست مذاکره از سوی رژیم نشده و از سوی دیگر اظهار میکند که اجرای برجام میتواند پایه و زیر بنائی برای تعاملهای آینده میان دو کشور باشد.
ترس و وحشت ظریف در مصاحبههایش بسیار مشهود است. او در مصاحبهای با روزنامه نیویورکتایمز میگوید: آمریکا باید بفهمد که برجام یک توافق دوجانبه میان آمریکا و ایران نیست؛ بلکه توافقی چندجانبه است. در بخشی دیگر حرفهای ظریف ترس رژیم از ادامه و تشدید تحریمها میتوان دید. او در یک فرار به جلو میگوید: این تحریمها نبود که ایران را به اینجا آورد ما همیشه سر میز مذاکرات بودهایم و ما همیشه دنبال یک راه حل مذاکراتی بودیم اما متأسفانه این بخشهای دولتی آمریکا بودند که باور داشتند و همچنان باور دارند که میتوانند نظرات شخصی خودشان را به دنیا تحمیل کنند اما نمیتوانند و هرچه سریعتر به این مطلب پی ببرند همه ما دوران بهتری را خواهیم داشت.
ظریف ادامه میدهد که اکنون آمریکا کمترین پایبندی را برای اجرای برجام دارد. ظریف سعی دارد که در مورد دخالتهای رژیم در کشورهای سوریه، عراق و یمن و حمایت از حزبالله و احتمال نامگذاری سپاه در لیست سازمانهای تروریستی سخنی به میان نیاورد. همچنین او در مورد وضعیت اسفانگیز حقوق بشر و اعدامهای بیرویه پاسخ مناسبی ندارد و باز هم ادعا میکند که در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد. تغییر دوران مماشات هم برای خامنهای و هم برای حامیان خارجی رژیم اظهر من الشمس است و یادآور "آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت" است.
حال دوباره و صدباره باید به رژیم و حامیانش متذکر شد که رژیم هماوردی به جز مقاومت بر حق مردم ایران ندارد و به گفته صدیقه حسینی از شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق "ما زن و مرد جنگیم، بجنگ تا بجنگیم و بدون سلاح صدبار بهتر میجنگیم".