خاک و خاکسترند همدم تو؟
در نگاهت گلی، بهاری نیست؟
در چنین راه پر فراز و نشیب
چند گوئی که ره سپاری نیست
چند گوئی که کاروان گم گشت
در مسیری که شه سواری نیست
سایه گسترده مهر در همه جا
موسم خفتن و خماری نیست
باید از شب گذر کنی تا صبح
ماندنت دیگر اختیاری نیست
موجی و جوشی از دل دریا
در دلت غیر بی قراری نیست
عرصه ی عشق و پا به پا کردن؟
بایدت سر دهی، قماری نیست
جمشید پیمان۹۶۰۵۱۹