گوستاو مالر برای اجرای اپرای «تریستان و ایزولده» در وین، مشغول تمرین با ارکستر بود. خواننده تنور بسیار معروف آن دوران نیز ضمن همین تمرین، برای ایفای نقش تریستان هنگام مرگ، تمام قدرت و توان هنری خود را به کار گرفته بود تا این صحنه را در نهایت امکان، طبیعی، زیبا و با احساس اجرا و بازی کند که ناگهان مالر فریاد زد: «این همه ژست و ایما اشاره را کنار بگذارید و با ریتم بخوانید؛ یک، دو، سه، چهار.... یک، دو، سه، چهار....» و خواننده تنور دلخور به او پاسخ داد: «اما من به هر حال باید نقش خود را بازی هم بکنم یا نه؟» و مالر دوباره اضافه کرد: «خیر بازی لازم نیست؟!! فقط با ریتم بخوانید؛ یک، دو، سه، چهار.... یک، دو، سه، چهار....»
بانویی از تحسین کنندگان یوهانس برامس علاقه داشت راجع به هنر او بیشتر بداند. پس در فرصتی پیش آمده از آهنگساز معروف پرسید «آقای برامس ممکن است لطفاً به من بگویید شما چگونه جملات آرام و آهسته سمفونیهای خود، این قطعات زیبای ماورای زمینی را خلق میکنید؟» و برامس به خونسردی جواب داد: «به ساده ترین وجه ممکن بانوی محترم. واقعاً کاملاً ساده. ناشرین موسیقی اینطور سفارش میدهند....؟!!»
اقتباس و تلخیص: ناهید همت آبادی