سخن از سیاستی است که از فردای مرگ خمینی و پس از شکست رژیم در جنگ علیه عراق و قبول زهر آتشبس و قطعنامه ۵۹۸ که به یمن رشادتهای ارتش آزادیبخش ملی ایران و مجاهدان راه آزادی و با الهام از سیاست ملی و میهنی «صلح و آزادی» به دیکتاتوری ولایت تحمیل گردید، مورد بازسازی قرار گرفت.
بر این سیاق موضوعی بنام «مدیریت» و تشکیل گروههای تروریستی و بنیادگرا در هر کشور و ایجاد «خاکریز» های منطقهای به اوجب واجبات نظام آخوندی تبدیل گردید و شکلگیری و گسترش نیروی تروریستی قدس در هیبت «متولی» و سازمانده اصلی این گروها که تماماً با بودجههای دولتی تأمین مالی میگردند را باید در همین چارچوب ارزیابی نمود.
با نگاهی به دادههای داخلی و بینالمللی و نیز وجود بیش از ۴۵۰ رشته عملیات تروریستی علیه اعضاء مقاومت، مجاهدین خلق و دگراندیشان ایرانی و همچنین با نیم نگاهی به ردپای خونین تروریسم صادراتی از سوی دیکتاتوری ولیفقیه در جای جای گیتی، از بانکوک، تایلند، هند، بحرین، عراق کویت، عربستان و بسیاری از کشورهای حاشیه خلیجفارس تا آذربایجان، ترکیه، بلغارستان و سپس اروپای مرکزی و نیز تا ایالاتمتحده و آمریکای جنوبی بهخوبی میتوان بر این واقعیت مهر تائید زد که اساساً مقولهای بنام تروریسم همواره بخش مهم و تعیین کنندهای از سیاستهای راهبردی این رژیم سرکوبگر و تروریستی برای برون رفتن از بحرانهای داخلی را تشکیل داده است.
در این رابطه وزارت امور خارجه آمریکا در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۷ گزارشی از تروریسم دولتی در هفت فصل منتشر نمود که فصل اول و سوم این گزارش به رژیم آخوندی بهعنوان «بزرگترین حامی تروریسم دولتی» تعلق دارد.
در این گزارش از جمله آمده است: «ایران نامگذاری شده بهعنوان یک کشور حامی تروریسم در سال ۱۹۸۴ است که فعالیت مرتبط به تروریسم خود را در سال ۲۰۱۶ ادامه داده از جمله حمایت از حزبالله، گروههای تروریستی فلسطینی در غزه، و گروههای گوناگون در سوریه، عراق و سراسر خاورمیانه. ایران از نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استفاده کرد تا اهداف سیاست خارجی را انجام دهد، پوشش برای عملیاتهای اطلاعاتی فراهم کند، و بیثباتی در خاورمیانه ایجاد کند» (دانشنامه ویکی پدیا)
همچنین در تازهترین نمونه تروریستی، دولت تاجیکستان اعلام کرد که عوامل آموزش دیده و تروریستهای اعزامی رژیم ایران در بسیاری از رشته قتلها و ترورهای زنجیرهای علیه سیاستمداران، دانشمندان و شخصیتهای عرفی و حقوقدانان این کشور دست داشتهاند.
در این راستا دولت تاجیکستان پدرخوانده تروریسم در تهران را متهم میکند که از طریق یکی از احزاب دست نشانده خود بنام «حزب نهضت اسلامی» و از طریق عبدالحلیم نظر زاده دست به ترور افراد سرشناس این کشور از جمله «قتل صفرعلی کنجهیف، رئیس سابق پارلمان، آتهخان لطیفی، روزنامهنگار و سیاستمدار معروف، محمد عاصمی، منهاج غلامف و یوسف اسحاقی، دانشمندان سرشناس، سیف رحیمزاد، نویسنده، فتحالله خان شریفزاده، مفتی سابق تاجیکستان» زده است.
تلویزیون دولتی در تاجیکستان ضمن پخش گزارشی از روند ترورهای صورت گرفته که در آن «اعترافات» سه فرد بازداشت شده به نامهای «تغایمراد اشرفف، ملقب به» علی «، عبدالقادر عبداللهیف، ملقب به» رستم نارکی «و سیدمهرالدین قدرتف، ملقب به» ایشان «» منعکس گردیده، تروریستهای اعزامی به ایران میگویند که از طرفداران نظرزاده بوده و در دهه ۱۹۹۰ به ایران رفته و در آنجا در پایگاههای متعلق به نیروی تروریستی قدس آموزش دیدهاند.
به موازات این واقعیات باید به اقدامات حکومت برای رخنه به کشورهای «طعمه» اشاره نمود، امری که خود را نخست در سرمایهگذاریهای اقتصادی و مالی به همراه راهاندازی شبکههای خدماتی در پوش «کمیته امداد» و یا شبکههای فرهنگی به نمایش میگذارد.
با نگاهی به دادهها، در تاجیکستان نیز دقیقاً همین روال برای هموار نمودن «مشروعیت حضور» رژیم و بهویژه پروژههای سپاه پاسداران و حضور فعال و گسترده باند بابک زنجانی، از عوامل این ارگان سرکوبگر برای دور زدن تحریمها و استفاده ابزاری از این کشور برای اقتصاد بهشدت ضربه خورده رژیم آخوندی بکار گرفته شد.
بدینسان ملاحظه میشود که طرحهای کشورگشایانت رژیم آخوندی همواره در قدم نخست بر «کسب اعتماد» طرف مقابل با اهرم اقتصادی و خرج میلیاردها دلار از سرمایههای مردم ایران استوار بوده و در به موازات آن و در خفا به راهاندازی شبکههای تروریستی و بنیادگرا برای پیشبرد سیاست اصلی حاکمیت.
همچنین گزارش اخیر وزارت کشور تاجیکستان از «آموزش، تجهیز، خدمات مالی و لجستیک» برای ترورها در سالهای ۱۹۹۷ و ۲۰۰۴ در این کشور سخن به میان آورده است. دریک ویدئو که در شبکههای اجتماعی پخش گردیده، به نقل از یک تروریست آموزش دیده رژیم آخوندی از جمله آمده است:«من در سال ۱۹۹۵ به دعوت جمهوری اسلامی ایران برای تعلیمات تروریستی به جمهوری اسلامی ایران رفتهام. از دوشنبه به عشقآباد و از عشقآباد به جمهوری اسلامی ایران و در شهر قم و گرگان در هیئت حدود دو صد نفر (۲۰۰ نفر) تعلیم نظامی میگرفتیم».
در راستای مداخلات و صدور بنیادگرایی و تروریسم به تاجیکستان، ولیفقیه ارتجاع در سال ۱۳۹۴ رهبر حزب ممنوعه «نهضت اسلامی», محی الدین کبیری را به تهران دعوت کرد و بدینسان سمت وسوی سیاستهای کلی رژیم آخوندی برای تبدیل این کشور به عراق، یمن، لبنان و یا سوریهای دیگر را جهانیان نشان داد.