نمایشی تمام عیار از عمق رذالت و لودگی حیرتآوری است که فقط از عهده آخوندهای خمینی صفتی مثل او برمیآید.
نگاهی به تاریخچه آخوندها بهخوبی روشنگر این است که غصب قدرت و ادامه حکومت بهر قیمت و به بهای نابودی و انهدام تمام عیار حرث و نسل مردم ایران و مردم کشورهای منطقه از عراق تا سوریه و لبنان و یمن و فلسطین و افغانستان شیوه مسلط حکومت مطلقه ولیفقیه بوده و هست و خواهد بود. که دکترین آن صدور ارتجاع و تروریسم در خارج و سرکوب وحشیانه در داخل بهعنوان اهرمهای حفظ قدرت تا به امروز بوده است. خمینی شیاد به مثابه بنیانگذار رژیم با شم ضدانقلابی خود این شیوه را با آغاز جنگ ضد ملی و ویرانگر با عراق پی نهاد و بعد از مرگ او خامنهای در هر مقطعی برای سرپوش گذاشتن بر روی بحرانهای داخلی و بینالمللی و سرکوب مردم دولتهای مختلفی را تحت عناوین قلابی بهاصطلاح سازندگی رفسنجانی، اصلاحات خاتمی، مهرورزی احمدینژاد، اعتدالی روحانی روی کار آورد. شوربختانه این عناوین قلابی بهانهای در ۳۸ سال گذشته برای مماشات دولتهای غربی با رژیم آخوندی بوده است.
اما اکنون شرایط داخلی و بینالمللی تغییر اساسی کرده است. به یمن مقاومت و پایداری تنها آلترناتیو دمکراتیک و رزمندگان جان بر کف و مقاومتهای مردمی و افزایش سطح آگاهی علیرغم سرکوب بیرحمانه حربههای زنگزده و افشاء شده سالیان گذشته کارایی خود را از دست دادهاند.
ولی از آنجا که رژیم بسته و مطلقه ولیفقیه قادر به تغییرات حتی بسیار جزئی در سیاست خود نیست، ناچار است که همان سیاست شکست خورده را دنبال کند. کما اینکه اخیراً خامنهای صریحاً در برابر تریبون رسمی گفت که تغییر رفتار رژیم که غربیها مطرح میکنند معنیاش جز تغییر رژیم نیست. اما روحانی شیاد بسا وقیحتر از آن است که به واقعیتهای انکارناپذیر تحولات گردن بگذارد. به عکس بجای آن ضریب وقاحت و فرومایگی و شارلاتانیزم سیاسی را به اوج رسانده تا آنجا که حتی عناصر و عوامل نزدیک به او هم از اینکه او چندین چهره دارد و به مینیمم قواعد بازی های سیاسی حتی در درون باندهای رژیم ملتزم و وفادار نیست، انگشت حیرت به دهان گرفتهاند.
ترکیب کابینه و مانورهای او که در برابر دیدگان مردم ایران و جهانیان عرضه کرده آنقدر مشمئزکننده است که بهخوبی نشان میدهد که شهوت کسب قدرت و غارت ثروتهای مردم تا کجا چشمان این آخوند را کور و گوشهای او را کر کرده است.
با این مقدمه مروری هرچند مختصر به مواضع او در جریان نمایش انتخابات و وعده و وعیدهای او بهخوبی ماهیت این شیخک را نمایان میکند. او به اصطلاح در یکی از داغترین کمپین های انتخاباتی در همدان خطاب به جمعیت و با اشارهای غیر مستقیم به رئیسی جلاد گفت که مردم ایران به کسانیکه در ۳۸ سال گذشته فقط اعدام و زندان بلد بودند رأی نمیدهند.
در میتینگهای مختلف در شهرهای زنجان و ارومیه و ... دم از حقوق شهروندی و حقوق زنان میزد و قول میداد که زنان را در کابینه سهیم خواهد کرد.
از رفع حصر موسوی و کروبی صحبت میکرد. سوار بر موج نارضایتی مردم از ولیفقیه و ارگانهای مورد حمایت او از قبیل سپاه پاسداران و قوه قضاییه رژیم تحت امر خامنهای آنها را بهطور بیسابقه زیر ضرب میبرد. صراحتاً میگفت که قوه قضاییه حق دستگیری افراد را بدون احراز قطعی جرم ندارد. از سپاه پاسداران بهعنوان دولت تفنگدار یاد میکرد که مانع سرمایهگذاری خارجی و رشد و توسعه اقتصاد کشور است. آنها را مانع اجرای برجام و عامل بهم زدن آن میدانست. دم از سهیم کردن و احقاق حقوق هموطنان سایر ملیتها و اهل سنت میزد. و دهها و صدها مورد از این وعدههای دروغین که اگر کسی واقعاً به پیشینه این شیخ دغلکار آگاهی نداشت، فکر میکرد که گویا قرار است او وضع موجود را زیر و رو کرده و کابینه ای دمکرات! و شایسته و مردم پسند در درون افعی ولایت برپا کند.
اکنون او با رونمایی از کابینه ای خود در برابر مردم ایران و جهان به همه نشان داد که با چه شیادی روبرو هست. او تماماً دروغ گفته و از رو نمیرود. با رونمایی و معرفی کابینه که تا آخرین لحظه سعی در پنهان کردن آن داشت، آه و ناله و اعتراضات اصلاحطلبان قلابی رژیم که با رأی و حمایت آنها توانست به رئیسی جلاد غلبه کند را، در آورده است. عسگراولادی علیرغم انکار روحانی لو داد که تمام اعضا کابینه قبل از مجلس قلابی با مشورت خامنهای چیده شده است. و او قبل از همه تائید و رضایت خامنهای را در نظر گرفته است.
شورای ملی مقاومت ایران در اطلاعیه افشاگرانه اخیر خود به درستی تصریح کرد که اکثریت قریب به اتفاق کابینه روحانی دارایی سوابق اطلاعاتی و امنیتی هستند که در سرکوب مردم در سالیان گذشته دست داشتهاند. مجلس وحوش در نشست معرفی این وزیران بارها متشنج و به درگیری لفظی شدید میان باندهای متخاصم رژیم کشیده شد. بهعنوان مثال پزشکیان بهعنوان نائب رئیس مجلس گفت که این دولت برنامهای کاری ارائه نمیدهد و توان پاسخگویی به مشکلات عدیده مردم را ندارد.
پورمختار نماینده دیگر مجلس رژیم در مورد آذری جهرمی به عنوان وزیر ارتباطات گفت که او با توجه به سوابق خود وزارت ارتباطات را تبدیل به وزارت اطلاعات دیگری خواهد کرد. روزنامه باندهای مختلف رژیم دهها مقاله در مورد سابقه این به اصطلاح وزیر جوان و کارآمد! نوشتند که او داروهای روانگردان برای اعتراف گیری زندانیان سیاسی از بیرون وارد میکرده است.
او مسئول شنود در وزارت اطلاعات بوده و وسایل شنود و کنترل برای وزارت اطلاعات از خارج تهیه میکرده است. یک آخوند دیگر عضو مجلس گفت که روحانی میگوید برای معرفی افراد کابینه مستقل عمل کرده و از طرف هیچ کس (منظور ولیفقیه است) تحت فشار نبوده اما درست پس از بیست دقیقه از نطق خود میگوید که میخواستم سه وزیر زن در کابینه وارد کنم اما نشد. وی روحانی را به تناقضگویی آشکار و ایجاد سردرگمی متهم کرد. روحانی در یک تناقض فاحش در اثر فشار افکار عمومی و اوجگیری جنبش دادخواهی در میان جوانان و اقشار مختلف مردم و اعتراضات زندانیان سیاسی مقاوم پورمحمدی را از وزارت دادگستری حذف کرد تا رد گم کند ولی بلافاصله در تعریف او و تمجید او وی را دوست صمیمی و خدمتگذار و خادم مردم و مدافع حقوق بشر مردم! و عدالت! معرفی میکند. بلافاصله بجای او معاون وی علیرضا آوایی را که جزء هیئت مرگ در قتلعام ۱۳۶۷ در خوزستان بوده به عنوان وزیر جدید دادگستری معرفی میکند. به همین سیاق یک بسیجی خلص را که سه بار از طرف خامنهای ترفیع درجه گرفته و به مقام سرتیپی در ارتش گماشته شده، به عنوان وزیر دفاع انتخاب کرد تا با عوام فریبی وانمود کند که با سپاه پاسداران زاویه دارد و اولین بار است که وزیر دفاع را از ارتش انتخاب کرده است.
این در حالی است که بارها افزایش بودجه سپاه حتی تا سه برابر دولت احمدینژاد را جزء افتخارات خود میداند.
اینها فقط مشتی از خروار حرکات سرتاپا متناقض و مزورانه روحانی بوده که هر روز در رسانههای صوتی و تصویری رژیم موضوع درگیری باندهای متخاصم مافیایی رژیم آخوندی است.
خلاصه کلام اینکه کابینه شتر گاو پلنگی که نه رضایت دار و دسته اصلاحطلبان قلابی و حامیان و نه باندهای متضاد خامنهای را در بر دارد. علیرغم اینکه اکثریت مطلق آن با تائید خامنهای بوده است.
کابینه ای معیوب و غیر منسجم و غیر کارآمد و فاسدی که جز تشدید تضاد از بالای رژیم به کل بدنهای نظام و فلج شدن کامل آن چشماندازی در پیش رو ندارد. این کابینه طوری چیده شده که حتی علیرغم تصورات روحانی از جاذبهای کمتری برای اروپاییانی که مایل به ادامه مماشات هستند، ندارد. مخصوصاً اینکه روحانی تمام سیاست و توش و توان خود را برای ادامه برجام بیفرجام گذاشته است.
با گسترده شدن حلقه تحریمهای جدید آمریکا و اوج گرفتن جنبش دادخواهی و پیشرفت مقاومت در صحنه داخلی و بینالمللی هیچ چشماندازی برای برون رفت از بحرانهای بیشمار و بی سابقه ای که رژیم آخوندی را در محاصرهای کامل قرار داده است، دیده نمیشود.
اعتراضات مردمی از مالباختگان گرفته تا بازنشستگان و معلمان و کارگران و دانشجویان و تمامی اقشار مردم ایران توأم با فساد فراگیر در تمامی ارگانهای هیئت حاکمه آخوندی و ادامه غارت و چپاول و حیف و میل ثروتهای مردم برای نگهداری بشار اسد جنایتکار در سوریه و تأمین مالی شبه نظامیان حوثی در یمن و حشد الشعبی در عراق و حزب الشیطان لبنان به بهای فقر شدید بالای ۹۶ درصد مردم (بنا بر اعترافات پاسدار قالیباف در نمایش انتخابات) جامعه ایران را به نقطه انفجاری و بحران رسانده است. نه شخص خامنهای و نه مانورهای پوشالی روحانی شیاد قادر به نجات این رژیم نبوده و نخواهد بود. این رژیم سراپا فاسد جز سقوط محتوم در آیندهای نهچندان دور راه دیگری ندارد.