خط تصویری نخستین خطی است که بشر اختراع کرد, برای نوشتن آنچه را که می اندیشید. خط «هیروگلیف» مصر کهن, خط تصویری است که سابقه اش به چهار هزار سال پیش از میلاد برمیگردد.
این خط ویژه کاهنان و پیشوایان مذهبی مصر بود. یونانیان که از این تصویرها سردرنمیآوردند, آن را «هیروگلیف» (=نشانههای مقدّس) نامیدند.
خط هیروگلیف را با قلم نی و مرکب سیاه یا قرمز بر روی «پاپیروس», که از ساقه نوعی نی به دست میآمد, از راست به چپ مینوشتند. کلمه «پی پر» (=کاغذ) از این کلمه زاده شد.
خط میخی
سومریها نخستین کسانی بودند که خط میخی را اختراع کردند. اینها در هزاره سوم پیش از میلاد در میانرودان (=بینالنّهرین) حکومتی تشکیل دادند و در سال 2115 ق.م, دولت آشور, این دولت را ازمیان برد.
سومریها بودند که علم نجوم, وَزنها, هندسه و تقسیم هر ساعت به 60 دقیقه و هر دقیقه به 60 ثانیه را کشف کردند.
خط میخی سومری مانند خط هیروگلیف مصری, خط تصویری بود. بعدها علامتهایی که این خط را تشکیل میداد, به صورت میخ درآمد و خط میخی نام گرفت. خط میخی را با قلم چوبی بر روی لوحه های نرم گلی مینوشتند و لوحه گلی را در آتش میپختند.
خط میخی سومری, در دوره فرمانروایی دولت ایلام, جایش را به خط میخی ایلامی داد که با آن زبان ایلامی را مینوشتند.
خط میخی «اَکد»ی (=بابلی) از خط میخی سومری پدیدآمد که در زمان فرمانروایی بابلیها در بابل رواج داشت. خط میخی کتیبههای (فارسی باستان) هخامنشی با کپیه برداری از روی خط میخی بابلی و ایلامی پدیدآمد.
تنها «دبیران» و «مُنشیان» دربار با خط میخی سروکار داشتند و مردم با آن هیچگونه آشنایی نداشتند, مانند خط «هیروگلیف» که فقط کاهنان آن را به کار میبردند.
سنگ نگاره زیرین نمونه یی است از خط میخی «اَکد»ی و نوشتة 5 ستونی, دعای داریوش بزرگ است به خط میخی دوره هخامنشی در تخت جمشید با این مضمون: «خداوند این کشور را از دشمن, خشکسالی و دروغ درامان نگه دارد»:
تصویر «نماد»های خط میخی دوره هخامنشی:
خط فینیقی
همزمان با تکامل خط میخی, در هزاره دوم پیش از میلاد در سرزمین فینیقیه, در کناره شرقی دریای مدیترانه, خطی پدیدآمد که «خط فینیقی» نام گرفت. شهر گوبَل (=شهرک کنونی جُبَل در سوریه), از شهرهای کهن فینیقیه, که یونانیها به آن بیبلوس میگفتند, مرکز داد و ستَد مصر و یونان بود و بهترین پاپیروس مصری نیز در این شهر یافت میشد.
نمونه کهن ترین خط فینیقی در ویرانه های این شهر پیدا شد. کلمه یونانی بیبلوس (=کتاب) از نام این شهر گرفته شده و بعدها «تورات» و «انجیل» را «بیبل» نامیدند.
الفبای فینیقی از راست به چپ نوشته میشد و ۲۲ علامت خطی صامت (=بیصدا) داشت و چون نوشتن و یادگرفتنش آسان بود, به میان مردم رخنه کرد و گسترش یافت.
خط فینیقی از طریق یونانیها که با آنها داد و ستد داشتند, به یونان راه یافت. اروپا تا آن روزگار هنوز با هیچ گونه خطی آشنا نبود.
یونانیها الفبای فینیقی را به اسم دو حرف آغازین آن ـ «آلفا ـ بتا» ـ آلفابت نامیدند و تغییراتی در آن دادند. مصوّتها را که در خط فینیقی وجود نداشت, به آن افزودند و خط «صامت» را به خط «آوایی» تبدیل کردند. سَمت نوشتن آن را نیز تغییر دادند و از چپ به راست نوشتند.
این خط از یونان به روم رفت و در آنجا «الفبای لاتین» از آن پدیدآمد که مادر همه خطهای اروپایی است.
الفبای فینیقی به هند نیز سفر کرد و خط برهمایی هند از این خط زاده شد که زبان «سانسکریت» و دیگر زبانهای هندی با این خط نوشته میشود.
خط آرامی
خط فینیقی در میانرودان (=بین النهرین) «خط آرامی» را پدید آورد. آرامیها از شمال عربستان به آن سامان کوچیده و حکومتی برپاکردند که چندان نپایید و آشوریها آن را برچیدند.
آرامیها که بازرگانان چیرهدستی بودند, در بابل ماندند و شمارشان بیش و بیشتر شد و خط آرامی نیز دامنه گستردهتری یافت. زبان آرامی نیز در بابل و سرزمینهای پیرامون آن پاگرفت و زبان جاری منطقة «میانرودان» شد.
در دوره هخامنشی, خط و زبان آرامی, زبان «دیوان محاسبات دولتی» شد و در سرزمینهای زیر فرماندهی هخامنشیان, دبیران آرامی زبان, کار دبیری را به دست خود گرفتند.
از خط آرامی بود که در زمان اشکانیان خط «پهلوی اشکانی» پاگرفت که آن را برای نوشتن زبان پهلوی اشکانی به کار میبردند. بعدها خط «پهلوی ساسانی» نیز بر مبنای خط آرامی پدیدآمد.
خط اوستایی (دین دبیره) که برای نوشتن کتاب دینی زردشتیان به کار گرفته میشد, بر مبنای خط پهلوی ساسانی پدید آمد. خط اوستایی, به عکس خط پهلوی اشکانی و ساسانی, که صامت هستند و آوایی نیستند, خطی آوایی و دارای مصوّت (=حروف صدادار) است و از هر دو خط پیشین پیشرفته تر و تکامل یافته تر است. خط عبری و عربی نیز از خط آرامی پدید آمدند.
در زمان هخامنشیان در ایران هنوز کاغذ وجود نداشت. آنها نوشته های خود را بر سنگها یا بر خشتهای گلی مینوشتند.
در آن زمان در ایران کتابخانه یی هم وجود نداشت.
در آیین مهرپرستی رسم بر این بود که نوشته هایشان را بر پوست دَبّاغیشده گاو می نوشتند. این شیوه در آیین زردشت نیز پیگیری شد. آنها اوستا, کتاب مقدس دینی خود را بر پوست گاو نوشتند و در صندوقهایی در معبد آناهیتا در شهر استخر پارس نهادند که درامان بماند.
پوست گاو در زمینهای نمور می گندید و ازمیان میرفت. برای جلوگیری از این آسیب, آنها را در مکانهایی می نهادند که خشک باشد.
اندکی بعدتر از پوست درخت خَدنگ به عنوان کاغذ, استفاده کردند, که هم نرم و هم مقاومت آن بسیار بود. تا آن زمان کاغذ اختراع نشده بود.