انتخابات درون حزبی برای حاکمیت در کشورهای مختلف بهویژه دموکراسیهای رایج در جهان و بین احزاب مختلف آن کشورها عرف عمومی و روال عادی آنهاشده است؛ اما انتخاب سازمان در رزم, بسیار, بسیار متفاوت از هر لحاظ است. عرف معمول سازمان مجاهدین هم تا آنجا که به اطلاعات نگارنده بر میگردد با عنوان مسئول اول مطرح میشود که بازهم بار ارزشی و مبارزاتی دارد که با انتخابات معمول برای حاکمیتی اساسا فرق می کند.
سازمان مجاهدین خلق ایران دوران بسیار سخت و فوق طاقت انسانی را در پروسه های مختلف مبارزاتیش در زمان شاه "سایه خدا" و دوران ولی فقیه "نماینده خدا" گذرانده است.
وقتی به موارد کلی و کوتاهی مخصوصا در سالهای اخیر نگاه می کنیم ناچاریم دو واقعه کمرشکن و منهدمکننده را اشاره نماییم. یکی اتفاق ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ و دیگری اتفاقات بعد از اشغال عراق توسط امریکا و هم پیمانان. هر دو واقعه دقیقا برای نابودی و انهدام فیزیکی و ساختاری سازمان و ارتش آزادیبخش ملی ایران بود.
اما فرماندهی کل ارتش آزادیبخش ملی ایران, آقای مسعود رجوی با ایمانی قوی و تزلزل ناپذیر اصرار داشت اگر اشرف بایستد جهانی را همراه خواهد داشت.
این تاکید حداقل برای من نگارنده و برای خیلیهای دیگر از دوست و دشمن غیر قابل هضم و فهم بود. بعد از هجرت بزرگ ارتش آزادی از عراق به مناطق امن خارج از عراق بود که منظور رهبر مقاومت شفافتر شد. آنهم حفظ ساختار سازمان و داشتن کانون مبارزاتی جدید خلق ایران, بهر قیمت بود.
در همین راستا جا دارد جهت فهم بیشتر این تاکیدات، جملاتی از یک انقلابی (ارنستو چه گوارا) را هم داشته باشیم که در آن ایام گفت:
"اگر در جایی یک کانون (مقاومت) وجود داشته باشد، حتی اگر به لحاظ کمیت محدود باشد، این کانون ارزشهای دموکراتیک را ساطع می کند. تشعشع ارزشهای آزادی، تشعشع ارزشهای همبستگی بین المللی خواهد بود... وجود چنین کانونی در منطقه ای از جهان است که مستمرا مشروعیت رژیم ستمگر را از بین می برد".
این کانون مقاومت ایران جدا از موقعیت جغرافیش با همان ارزشها و تاثیرگذاریهایش اکنون با تمام ساختار و رهبرانش پابرجا و مصمم، به حیات مبارزاتیش در اوج شکوفایی ادامه میدهد. ادامه حیات فعلی با حدود یک سال و اندی پیش تفاوت چشمگیری را نشان میدهد. در آن زمان تماما در حالت تدافعی در برابر ارتجاع خمینی و دارو دسته عراقی و منطقه ای از یکطرف و مماشات خائن از طرف دیگر بود؛ اما حالا آن سدها را با پایداری و بذل جان و خون عوض کرد و تغییر دوران را برای سرنگونی محقق ساخت.
با نظر فوق, انتخاب مسئول اول سازمان در این شرایط را متفاوت باید دانست. این انتخاب در مرحله تهاجم است که بسیار مبارک است.. همزمانی این انتخاب هم با دو مورد مبارکتر دیگر، نویدبخش همان پاسخ تغییر دوران برای سرنگونی ولایت مطلقه فقیه است:
۱- پنجاه و دومین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران
۲- همزمانی با سالگرد هجرت بزرگ و بسیار انگیزاننده و مبارک کلیت ارتش آزادی با تمامی فرماندهیاش
خانم مریم رجوی هم در ۲۶ مهر ۱۳۶۸ مسئول اول سازمان انتخاب شد. آن انتخاب یک پتک ایدئولوژیکی منهدمکننده بر سر و ساختار ارتجاع خمینی بود.
آقای مسعود رجوی درباره معرفی مریم رجوی بهعنوان مسئول اول سازمان گفت: "خمینی مرد و مجاهدین از مریم و با مریم متولد شدند".
اکنون هم این سازمان با فراز و نشیبها، حمله و هجومها به اشرف, لیبرتی, دستگیریها در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ وغیره, باز با مریم رجوی و با زهرا مریخی در کنار هم و در کانون جدید مبارزاتی برای تغییر سیستم ولایت فقیه، متولد شدند.
درواقع جمله آقای رجوی در زمان انتخاب مریم بهعنوان مسئول اول سازمان "از وقوع یک دگرگونی شگفت در مناسبات درونی سازمان مجاهدین خلق ایران خبر میداد". اگر این دگرگونی و انقلاب درونی با انتخاب خانم رجوی به مرتبه اعلایی بالغ نمیشد هرگز ما ملت ایران شاهد این شرایط نوین نمیشدیم. هرگز شاهد اینهمه پایداری با آرمان فدا و صداقت و برای آزادی بهویژه در دوران اشغال عراق و سالهای بعدیش نمیشدیم. با درک این شرایط نوین و تغییردهنده است که انتخاب فعلی سازمان بلوغ ایدئولوژیکی و تشکیلاتی مقاومت ایران را به همراه دارد و دور نیست با همراهی خلق قهرمان ایران، سرنگونی رژیم قرونوسطایی ولایت فقیه را شاهد باشیم.
بلی پنجاه و دومین سالگرد بنیانگذاری سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران با انتخاب خانم زهرا مریخی بهعنوان مسئول اول آن در پاسخ به تغییر دوران و تغییر هیولای ولایت فقیه مبارک است
آن بامداد روشن کاید امید میهن
فرخنده مقدمش را صد باره گل فشانیم (گودرز)