کودتای خیانت بار و ننگین علیه مصدق یکی از نقاط عطف در این مسیراست. هنگامی هم که به دلایلی زبان به اعتراف گشودند سمت و سو به جانب قاتلان تاریخی و همدستان ایدئولوژیکی دشمنان مصدق بود. اعتراف البرایت وزیر خارجه وقت بیل کلینتون برای خوشخدمتی به خاتمی شیاد نمونه عبرتانگیزی است. داستان نشست گوادلوپ و کمکهای آشکار و پنهان برای تحمیل لکه ننگی بنام خمینی و بند وبستهای مشکوک فرستادگانشان به نوفللوشاتو را به یاد داریم. تاریخ پس از سرنگونی این جرثومههای تباهی و فساد، بهروشنی برای نسلهای آینده گواهی خواهد داد. همدستی ارتجاع و استعمار در کودتای هفده ژوئن پاریس علیه مقاومت، بمباران مکرر مقرهای ارتش آزادی، چشم بستن به موشکباران ظالمانه در قرارگاه اشرف و لیبرتی و...و... خود مثنوی هفتادمنی است که برای اطاله کلام فعلاً از آن میگذرم.
به یمن برسردارشدن صدوبیست هزار تن از فرندان رشید خلق بر سر آرمان آزادی ایران، به یمن پایداری پرشکوه اشرفیان قهرمان و به یمن رهبری هوشیار و پاکباز مجاهدین به نظرمیرسد نشانههایی از به ثمر رسیدن رنج و شکنج خلقی ستمدیده در چشمداز است.
بنا به بسیاری دلایل روشن، باید باور کنیم که تغییر دوران و دوران تغییردرحال حاضر، یک پدیده انتزاعی و ذهنی نیست. بهار خرم و آزادی مردم ایران درراه است.
پیشروی شتابنده و غیرقابل تصور جنبش دادخواهی در سالی که گذشت یکی از این آیتهاست. پرونده قتلعام تابستان سیاه شصتوهفت روی میز دبیر کل و گزارشگر ویژه حقوق بشراین سازمان قرارگرفته است. برای نخستین بار رئیس جهور اولین قدرت جهان معاصر گواهی میکند که حکومت ایران یک دیکتاتوری فاسد را زیر پوشش دروغین یک دموکراسی پنهان کرده است.
رئیس جمهور آمریکا در ادامه بیاناتش در مجمع عمومی سازمان ملل میافزاید: "آخوندها یک کشور ثروتمند را با تاریخ و فرهنگی غنی به دولت سرکشی با اقتصادی نابود شده تبدیل کرده است که صادرات اصلیاش خشونت، خونریزی و هرج و مرج است. طولانیترین قربانیان رهبران ایران در واقع مردم آن هستند".
پس از شصت و اندی سال، فیالواقع یکی پیداشده برخلاف اسلاف مماشاتگرش، حرف دل مردم ایران را بزند. برای بعضی آدمها در برخی مکانها و زمانها، زدن حتی حرف، خود میتواند بخشی از عمل باشد!.
چند روز پس از ایراد این سخنان بی شکاف و قاطع علیه ولایت قتلعام در ایران به نظر میرسد آب در لانه مورچگان ولایی افتاده است. از خامنهای گرفته تا آیت الشیطانهای جمعه بازار رژیم تا روحانی و ظریف افسار پاره کردهاند. ترجیع بند همه از بالا تا پایین هم این است که ترامپ عصابی بوده و بداخلاقی کرده است. آنها حتی جرئت بیان اظهارات او را نیز نمی کنند. تی وی ریش ملاهای جبون با وقاحت آخوندی دست به جعل ترجمه گفتار شده است. آخوندروحانی در نیویورک دجالانه بسان امام مدفونش دم از مردم زد و گفت ترامپ باید از مردم ایران معذرتخواهی کند! آخوند شیاد پس از رسیدن به میهن اشغال شده تحت فشار از داخل و خارج مهار از دست داد و ماهیت درونش را برملا کرد. ممد جواد ظریف وزیر خارجه ارتجاع و آخوند بی عمامه رژیم هم گفت حرفهای رئیس جمهور امریکا به قرن بیست یکم تعلق نداشت! لابد اسید پاشیهای زنجیرهای، چشم از حدقه درآوردن، قتلعام انسانهای آزاده و اخیرا دست بریدن مردم در قم سنخیتی با قرن بیست و یکم پیدا میکند؟!
مدتها بود که سردمداران رژیم غرقه در بحرانها بهاصطلاح خویشتنداری میکردند و از ترس حریف دندان سکوت برجگر می ساییدند. به نظرمیرسد طشت رسوایی مرتجعین وطنفروش از بام ولایت فرو غلطیده و حالا آخوندها با این موضعگیریهای ضدونقیض برای چندمین بار میباید چوب و پیاز را همزمان نوش جان کنند.
مردم و مقاومت ایران به یمن رنج و شکنج و فدای بیکران در مبارزه علیه آخوندها به این نتیجه طلایی رسیدهاند که مرتجعین حاکم بر تهران، تنها و تنها زبان قاطعیت و ایستادگی را میفهمند ولا غیر. وقت آنست که از همه دولتمردان جهان آزاد و مجامع بینالمللی و حقوق بشری مصرانه بخواهیم تا پرونده قتلعام شصتوهفت را به شورای امنیت ارجاع نمایند. پاسداران تباهی ونکبت بلادرنگ میباید از کشورهای همجواراخراج شوند. وقت آنست که شورای ملی مقاومت ایران، تنها آلترناتیودموکراتیک ملاهارا به رسمیت به شناسید. بشریت معاصر تنها و تنها با سرنگونی رژیم آخوندی میتواند نفس راحتی بکشد. جهان و بخصوص منطقه خاورمیانه با بقای آخوندهای تروریست پرور و سرکوبگر رنگ صلح به خود نخواهند دید.آزموده را آزمودن خطاست!.