خمینی بی هیچ متر و مقیاسی بنای حکومتش را بر اساس کینه و تنفر و انحصارطلبی بنیان گذارد و برای بالا بردن آن از هیچ دغل و دروغ و حقه و نیرنگی کوتاهی نکرد. آخر و عاقبت دیوار کج و بنا نشده بر اساس عقل و منطق و دانش نیز معلوم است.
به قول صائب تبریزی:
چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج
گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج
اینکه چرا این دیوار کج نزدیک به چهل سال دوام آورده است هم دلایل مختلفی دارد که سرکوب شدید و داربستهای مماشات از ما بهتران، مهمترین آنها به شمار می روند. دو عاملی که از قضا اینروزها اولی دارد در مقابل خشم مردم کارد به استخوان رسیده، رنگ می بازد و دومی عمرش به سر رسیده و الرّحمانش را هم خوانده اند.
تصاویری که اینروزها به وفور از اعتراضات و تظاهرات خشمگینانه مردم محرومی که غارتگران وابسته به حکومت نانشان را از سفره ها ربوده اند و پاسخگو هم نیستند را اگر در تلویزیون و سایر شبکه های اجتماعی دیده باشید، حتما شما هم به این نتیجه خواهید رسید که حنای جلال و جبروت ترس و وحشتی که حکومت با انواع و اقسام عوامل سرکوبگرش در میان مردم به راه انداخته بود، دارد رنگ می بازد و بوی باروت در فضای شهرهای بزرگ به مشام می رسد.
حکومت ورشکسته حاکم بر میهنمان بر اثر ندانم کاریهای خویش تمامی زیرساختهای لازم و ضروری را از بین برده است. وضعیت بهداشتی اسف انگیز است. سطح امور آموزشی مخصوصا آموزش عالی به شدت تنزل یافته است و مدرک فروشی تبدیل به حرفه ای نان و آب دار گردیده است.
مهاجرت نابغه های علمی که آینده آن سرزمین را باید بیمه کنند، به شدت رو به فزونی رفته است. سوء مدیریت بر بحران آب دامن زده و رودها و رودخانه ها و تالابهایی که سالیان سال جاری و ساری بوده اند از نکبت حکومت آخوندی یا خشک شده اند و یا نفسهای آخر را می کشند. بنا به اعتراف کارگزاران همین حکومت، غذای چهل و چهار میلیون نفر از مردم ایران را از خارج وارد کرده اند. یعنی رکود کشاورزی و ورود کشاورزان به خیل سپاه عظیم بیکاران.
نابسامانی ها غوغا می کنند. و امت همیشه در صحنه و سیری ناپذیر همچنان در کار انواع و اقسام اختلاسها و دزدی ها و رانت خواریها، همه چیز را یکجا می برد و می خورد و فرو می بلعد.
با رسوایی و ذلت تن به برجام داده اند و حق مسلم را در پیش پای پنج بعلاوه یک ذبح کرده اند تا به یُمن این قربانی بزرگ گشایشی در کار فرو بسته حاصل آید و دلارهای بادآورده نفتی را در سوریه و یمن و لبنان تبدیل به توپ و تانک کنند و بر آتش فتنه در افغانستان دامن بزنند و سرمست از کشت و کشتار و ویرانی، به حکومت ننگین ادامه دهند.
از قضا برجام افاقه نکرده است و بانکهای اجنبی کار را همچنان بر حکومت سخت گرفته اند و ابری که نزول باران سرمایه ها را نوید می داد، عقیم و سترون از آب درآمده و دست حضرات همچنان در پوست گردو باقی مانده است.
در این وانفسا، این بیمار محتضر و رو به موت را دارند رو به قبله می کنند تا زهر چند فقره برجام دیگر را هم به کامش بریزند و آنچه در این میان محلی از اعراب ندارد «درایت» است که البته بویی از آن نبرده اند.
حاکمان مستبد هیچگاه عبرت نخواهند گرفت. از اینجهت خود بر شعله های سرکشی که دامنگیرشان شده، با شعارهای تو خالی و پرتاب موشک و عربده کشی های بی پشتوانه، دامن می زنند و موجبات فروپاشی سریعتر بنای کجی که داربست هایش، خود فرو ریخته اند را فراهم آورده اند.
آری! بیرون عالیجنابان زرد و سیاه و خاکستری آن است و در داخل هم جو خفقان و رعب و وحشت آنگونه شکسته و از هم گسسته است که انبار باروت توده های جان به لب رسیده، جرقه ای می طلبد تا دیوار کج را بر سر بانیانش، آوار کند.
از حنجره های خشم و خروش سرکوب شدگان، عطر دل انگیز خیزشی عظیم از جای جای میهن غارت شده به مشام می رسد.