من به سهم خود مهمترین خواسته ها را فهرست می کنم:
۱ ــ نیروی پیشتاز مقاومت مردم ایران یعنی سازمان مجاهدین خلق با ارتش آزادیبخش و شورای ملی مقاومت به شهادت اسناد و مدارک و کلا روند سیاسی ایران، با پرداخت بیشترین بها از جان و مال و انرژی و صرف وقت و میزان مقابله با رژیم، امروز این حق را دارد که از جانب دولت آمریکا به رسمیت شناخته شود که در صورت تحقق، سنگین ترین و کاری ترین ضربه به بی وطنان حاکم بر ایران وارد خواهد شد. آقای ترامپ باید واقف بر این نکته باشند که چنان ضربه یی، واقعا برای رژیم مرگبارتر از هر اقدام دیگر است. آخر مردم به جان آمده ایران تکیه گاه دیگری ندارند. هر چه هست حرف است و جدال برسر حرف ها و ادعا ها.
۲ ــ جنبش دادخواهی مردم ایران، جهانی شده است. از منظر انسانی و نه تجارتی، فاجعه یی بوده است که هر صاحب وجدانی را آرام نمی گذارد. هر کلمه و سطر آن مالامال از خون های به ناحق ریخته و آه و اشک مادران و پدران داغدار است. شجاعت اخلاقی آقای ترامپ به ما این امید را می دهد که این پرونده در دستور کار دولت آمریکا قرار گیرد و راه به دیوان بین المللی ببرد. ما که نمی توانیم از کارگزاران سیاسی بنگاه های بزرگ تجارتی انتظار داشته باشیم.
۳ ــ از صدقه سر سیاست سازشکارانه توأم با معاملات کلان سودآور قدرت های جهانی، رژیم تبهکار فرصت را از دست نداد و تا توانست با هجوم و موشک و شبیخون از رشیدترین، نجیب ترین و جانبازترین فرزندان ایران زمین یعنی ارتش آزادیبخش؛ قربانی گرفت و به اطمینان آن قدرت ها و سکوتشان «کی بود کی بود من نبودم» درآورد. مردم ایران می خواهند که به این پرونده هم رسیدگی جدی شود و ضمنا اموال منقول و غیرمنقول به غارت رفته به صاحبانشان بازگردانده شود.
البته این چند مورد از فوری ترین خواسته های برحق ملت ایران است وگرنه خواسته ها بیش از اینهاست.