بعد از نمایش قدرت مردم ایران در سال پیش، امسال رژیم تمامی تمهیدات مزورانهی خود را، از تهدید شرکتکنندگان با ارسال پیامکهای رذیلانه (که در واقع نمایانگر اجتماعی ترور دولتی است)، چیدمان یگانهای ضد شورش در محورهای مختلف، ایجاد موانع بیشمار در راه رسیدن مردم به پاسارگاد را به کار گرفت تا دیگربار از تجمع بزرگ مردم ضربه نخورد.
دکترین امنیتی رژیم بر اساس سرکوب حداکثر همراه با تبلیغ سرسامآور مردمی بودن حکومت همراه است. این حکومت ایدئولوژیک مدعی است که "همه پاسدار هستند" و "هفتادوچند درصد به این یا آن کاندید ریاست جمهوریاش" رأی دادهاند، این رژیم مدعی است "که تنها مدافع تمامیت ارضی و اسم خلیجفارس" است، در این راستا واضح است این رژیم تحمل یک تجمع بزرگ غیر خودی را که در اولین قدم در اساس به نفی تاریخ رژیم میپردازد، به هیچ وجه ندارد.
در این دوران که در فضای بینالمللی اعلام کردهاند که سیاست مماشات تمام شده است (هنوز فقط اعلام کردهاند)، این حکومت که مدعی است که تمام مردم ایران را در پشت خود دارد، چگونه میتواند به یک حرکت اجتماعی که در بطن خود نافی ادعاهای رژیم هست، اجازهی رشد طبیعی بدهد؟ این حکومت برای کشور ایران نقشی جز "ام القرّاء امت اسلامی" قائل نیست. در عالم واقع بخش اعظم دریای خزر را به شرق و منابع نفتی و گازی خلیجفارس را به غرب واگذار کرده است. در یک کلام رژیم نشان داد که از حرکت و اتحاد مردم بسیار در هراس است، تجمع مردم در پاسارگاد چه بار امنیتی دارد؟ نزدیک مقر خامنه هست؟ به مراکز نظامی نزدیک است؟
این حجم واکنش سیاسی و نظامی از چه ضرورتی ناشی شده؟ بهر حال به شم ضدانقلابی حکومت فقاهتی باید توجه کرد. در این چند روز یک عده که با فرصتطلبی سیاسی با استفاده از تاکتیک " مسجد بهلول " قصد داشتند این حرکت خودجوش را توی جیب خود بریزند، در مقابل توپ و تشرهای حکومت واو شدند، عقب نشستند، اعلامیه صادر کردند که " نروید " و نشان داده شد که علیرغم ادعا، در عمل هم دست ارگانهای رژیم هستند.
گزارشهای هموطنان از صحنه اما بیانگر یک خواست ملی برای نفی روایت رژیم از تاریخ این میهن است. به این مهم نباید کم بها داد. در ضمن که باید توجه داشت که شکستن دیوار اختناق کار همین مردم و همین مقاومت است، از هر فرصتی برای دمیدن روح مقاومت و نشاط مبارزه به اجتماع باید استفاده کرد، اجتماعی که روزمره چوبدار های اعدام را تحمل کرده و در مقابل ایلغار حکومتی هیچ مأمن و ملجائی ندارد.
به قول یک انقلابی کبیر؛ حرکت نیروی پیشتاز تنها یک گام جلوتر از تودهها، اصولی است.
رژیم که در دوران پسا برجام، تهدید احساس کرده و تلاش میکند با تهاجم و تاکتیک تبدیل تهدید به فرصت، حرکت بکند، در یک وقاحت آخوندی سیاست صدور ارتجاع و به خون کشیدن مردم سوریه، عراق، لبنان، ایران و یمن را همان سیاست کوروش بداند و روی موج نارضایتی مردم، عوامفریبی کرده و خود را از تهدیدهای یک جنبش اجتماعی متعارض برهاند. به بخشهای از اعلامیه ی شماره ٤ شورای ملی مقاومت توجه بفرمایید
پاسدار حسین شریعتمداری، نماینده خامنهای در روزنامه کیهان که از استقبال گسترده مردمی برای مشارکت در تجمع پاسارگاد به وحشت افتاده است، روز یکشنبه با دجالگری نوشت: «حامیان آن روز کوروش همین نیروهای حزب الله امروز بودهاند». او مدعی شد لشکرکشی کوروش «برای گسترش آیین یکتاپرستی و نجات ملتهای مظلوم از سلطه جباران» بوده و این همان کاری است که امروزه رژیم آخوندی «با حضور خود در منطقه و برای حمایت از مقاومت (بخوانید تروریسم و بنیادگرایی)» میکند. این پاسدار که نمیتواند خشم خود را از شعارهای ضد حکومتی و به ویژه شعار «مرگ براصل ولایتفقیه»، پنهان کند اضافه میکند: تجمع کنندگان «اگر واقعاً طرفدار کوروش بوده و در ادعای خود صادق باشند باید شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل سر بدهند».
به نظر میرسد قافیهی توجیه دفاع از سپاه در لیست رفته، عمیقا تنگ شده است.
پیروزی مردم بر رژیم در روز کوروش را تبریک میگوییم. بی آیندگی و بی پایگی نظام آخوندی واقعیت صحنه است. دوران تهاجم وسیع مقاومت در تمامی صحنهها رسیده است.