واقعیت اینست که رژیم ملایان در چهل سال گذشته در اثر سیاستهای منفعت طلبانه و مماشاتگرانه کشورهای غربی، جامعه جهانی را به بازی گرفته و توانسته است به حیات ننگین خود ادامه دهد. در این چهل سال دولتهای غربی تنها به انتقادهای صوری و غیر جدی نسبت به نقض آزادیها و حقوق بشردر ایران بسنده کردند و یا حرکتهای ظاهری و یا فرستادن "پیام تبریک عید نوروز به ملت ایران" اکتفا نمودند. این قبیل اقدامات البته تنها پوشی برای مشروعیت بخشیدن به منافع اقتصادی بوده و تاثیری در رفتار رژیم نداشته است. چهل سال است که رژیم پوسیده ولایت فقیه در پرتو همین سیاست کج دار و مریز با توسل به کشتار و سرکوب در داخل و تروریسم و بحران آفرینی در خارج به حیات ننگین خود ادامه داده است. چهل سال فقر و فساد ودزدی، چهل سال کشتار و سرکوب آزادیها، چهل سال تروریسم و بحران آفرینی در منطقه و جهان.
حالا اما بنظر میرسد که رژیم ملایان پس از ۴۰ سال به تله افتاده است و باید در قبال همه جنایات داخلی و خارجی اش پاسخگو باشد. تحریمهای جدید دولت آمریکا علیه برنامه های موشکی و سپاه پاسداران اقدام موثری است که سیستم سرکوب و بویژه تروریسم و بحران آفرینی های رژیم در خارچ از مرزهای ایران را نشانه رفته است. این همان خواست مردم و مقاومت سازمان یافته آنهاست که پس از چهل سال تلاش مداوم ببار نشسته است. این یک فرصت بی نظیر است که با هوشیاری نیروهای آزادیخواه و مسئول میتواند راهگشای پایان چهل سال حاکمیت جهل و فساد و جنایت در ایران باشد. عدم بهره برداری از این فرصت تاریخی اگر ازسر نافهمی سیاسی نباشد حتما به خیانتکاری و همکاری با رژیم ددمنش آخوندی راه میبرد.
موضعگیریهای مقامات ریز و درشت رژیم بیانگر این واقعیت است که آنها بیش و پیش از هرکس میدانند که چه در انتظارشان است. یکی از کارشناسان حکومتی دریک برنامه تلویزیونی پیرامون این تحریمها و اثرات آن با اشاره به مواد مندرج در این تحریمها و خطرات ناشی از آن درباره بند دوم این چنین میگوید: "بند دوم خیلی عواقب سوئی میتواند داشته باشد. چرا؟ چون متن تحریم را که آدم مطالعه میکند فقط سپاه را تحریم نمیکند. بلکه میگوید هر فرد و هر ارگانی که به سپاه کمک کند هم شامل تحریم میشود". جمع شدن همه جناحهای رژیم در کنار هم و سر دادن روضه "ما همه یک سپاهی هستیم" نیز خود بیانگر ترس و وحشتی است که از صدر تا ذیل رژیمیان را فراگرفته و آنها را به ترتیب به نمایش وحدت واداشته است. حالا دیگر کسی از "دولت با تفنگ" گله نمیکند. حالا دیگر وزیر خارجه رژیم که با پرروئی دخالتهای رژیم در عراق و سوریه و یمن را "اقدامات دفاعی" مینامید وپرتاب موشک و کمک به حزب الله لبنان و حوثی ها را حق مسلم رژیم میدانست لال مونی گرفته و حداکثر به "نوشتن نامه علیه تحریمها" اکتفا کرده است.
جالب اینکه برخی عناصر مشکوک با پز ملی گرائی و وطن پرستی و صلح دوستی، با تحریمهای وضع شده علیه سپاه به مخالفت برخاسته اند. اینها اکثرا وطن فروشانی هستند که خود سر درآخور دستگاه اطلاعاتی رژیم داشته یا مزدور و نان خور این یا آن مؤسسه و بنگاه استعماری اند. تعدادی ازین مزدبگیران همیشه درصحنه را دیدیم که در قالب هیئت سینه زنان "یا برجام" در تکیه های مدرن خارج کشوری به عزاداری مشغول بودند. این هیئات جدید "مدافعان حرم" اینبار نه در سوریه بلکه از لندن و پاریس و واشنگتن و نیویورک و... به همت رسانه هائی که بعنوان سخنگوی اصلاح طلبان حکومتی شناخته میشوند جمع آوری شده بودند. آنها البته نه در لباس پاسداران (که نشانه کشتار و وحشت است) بلکه با کت و کراوات و عناوینی نظیر تحلیلگر و کارشناس و روزنامه نگار و عضو این یا آن مؤسسه مجهول و موهوم معرفی میشدند و همگی همچون کری هماهنگ همان مزخرفات امام جمعه های رژیم را رله کرده و اینبار بجای شعار "انرژی هسته ای حق مسلم ماست"! نوحه جدید "برجام باید بماند"! را با صدای دردآلودی تکرار میکردند. آندسته ازساندیس خورها و حامیان رژیم که صرفا بخاطر منافع فردی به لابی گری و حمایت از آخوندها مشغول بودند، حالا که آخوندها را در محاصره و سراشیب سقوط میبینند، کم کم دارند خطر را متوجه میشوند. تا آنجا که برخی ازآنها حتی از مسافرت به ایران نیز واهمه دارند. و این هنوز از نتایج سحر است!
هم سران و مقامات رژیم و هم مزدوران و لابی های خارج کشوری آنها خیلی زود متوجه شدند که سونامی جدید تحریمهای سپاه جدی تر از آنست که بتوانند از آن جان سالم بدر ببرند. آنها خوب میدانند که دیگر زمان بنفعشان نیست. دوز و کلک های "اصلاح طلبانه و تعامل جویانه"، شعارهای صد من یک غاز نظامیان وفرماندهان سپاه که "برنامه موشکی ما قابل مذاکره نیست و برای مقابله با دشمن آماده ایم و اگر تا دوهزار کیلومتری عقب نشینی نکنند" چنین و چنان میکنیم و از همه مسخره تر تهدیدات توخالی رهبر معظم که اول میخواست برجام را "آتش بزند" و حالا به "ریز ریز" کردنش قانع شده!!" همه دود هوا شده است. اکنون سران رژیم بهتر از هرکس میدانند که در تله افتاده اند. میدانند که حرکت بعدی "مات" است و تمام! چرا که راهها از هر طرف بر آنها بسته است. آنها به قمار باز شکست خورده ای میمانند که یا باید بازی را ادامه دهند یا از بازی دست بکشند. نتیجه اما فرقی نمیکند: فلاکت و نابودی! قماربازان حرفه ای اما انتخاب دیگری هم دارند: روولور!! من اما بعید میدانم که آخوندها چنین غیرتی داشته باشند. آنها نشان داده اند که بزدل ترین، ترسو ترین، بی غیرت ترین و بی پرنسیب ترین موجودات خونخوار روی این کره خاکی اند. ازین گذشته مردم ایران خواهان عدالت اند و دوست دارند تا محاکمات سران و مقامات این رژیم را در دادگاههای عادلانه و با حضور قاضی و وکیل و هیئات منصفه نظاره کنند.