تنها یک سال از فراخوان رئیسجمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی برای دادخواهی سال 67 میگذرد و ما امروز شاهد دستاورد بسیار بزرگ مقاومت ایران در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد هستیم که بالاترین مرجع بینالمللی برای رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در کشورهای مختلف همینطور ایران محسوب میشود.
در روزهای پایانی اکتبر ...در 26 این ماه خانم عاصمه جهانگیر گزارش خود را درباره وضعیت حقوق بشر در ایران در شش ماه اول سال 2017 به مجمع عمومی ارائه میدهد. آنچه که حائز اهمیت زیادی است این است که بعد از 28 سال در سازمان ملل برای اولین بار توسط خانم جهانگیر به قتلعام سال 67 و اعدام زندانیان سیاسی مرد، زن و نوجوان در آن سال به صورت گزارش به مجمع عمومی پرداخته میشود.
گزارشگر ویژه حقوق بشر از درد عمیق خانوادههای قربانیان میگوید و نامههای صمیمیای که هر روزه به دست او میرسند به همراه مدارک و گزارشات و اسناد مختلف ... و خانم جهانگیر بعد از اشاره به اعتراف مقامات بلندپایه کشور درباره این اعدامها ... به حقوق خانوادههای قربانیان اشاره میکند... و به یک تحقیق مستقل و جامع در مورد این وقایع فراخوان میدهد!
نور امیدی در دل خانوادهها و نزدیکان شهدای گرانقدرمان که 28 سال است که از عزیزانشان کوچکترین نشانی ندارند. نمیدانند حقیقت درباره آنان چه بوده؟ در کجا به خاک سپرده شدهاند؟ و دهها سؤال دیگر ...؟ اینک وقت آن رسیده که به حقوق خود درباره این حقایق برسند ... و این گزارش نتیجه تلاشهای بیپایان یاران مقاومت، مجاهدین عزیز و بخصوص رئیسجمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی است که توسط بالاترین کارشناس حقوق بشر در جامعه بینالمللی خانم جهانگیر ارائه شده و او تاکید کرده که باید به این واقعه مهم پرداخته شود!
خانم جهانگیر در گزارش خود رو در روی مقامات رژیم آخوندی به جزییات جدی نقض حقوق بشر در ایران پرداخت. من در اینجا به صورت خیلی کلی و تنها به بعضی نکات ایشان شاره میکنم.
«وجود حداقل چهار مورد اعدام نوجوانان که 86 نفر دیگر در صف هستند. هر چند که تعداد آنها ممکن است بیشتر از این باشد. -
بکار گیری شکنجه فیزیکی و روانی، منجمله اعترافات به زور. -
نقص عضو، کور کردن، شلاق زدن و حبسهای انفرادی طولانی که بصورت مرتب صورت میگیرند. –
_ نقض آزادی بیان و عقیده ...و حکم اعدام برای زندانی عقیدتی به واسطه فساد فیالارض. خانم جهانگیر همینجا
- خواستار لغو تمامی اتهامات علیه کسانی شد که به خاطر بکارگیری آزادی بیان، عقیده و مذهب متهم هستند.
عدم وجود قضاییه مستقل و محدودیتهای اعمال شده علیه وکلا ... ارعاب، آزار، اذیت و دستگیری وکلا در حالیکه- مشغول به انجام وظایف حرفهای خود بودهاند.
عدم دسترسی به عدالت ... زمانیکه خود دادگاه تحت نفوذ است ...و زمانی که ریل دادگاه پروسدورهای جدی را نقض میکند
دستگیریهای خودسرانه ...
خانم جهانگیر در جای دیگر اعلام میکند: نمیتوان به بهانه منافع ملی حقوق مردم را نقض کرد!
در همینجا اشاره میکنم که این عادت آخوندهاست که از دیدگاه خود هرگاه که دلیل کافی برای شکنجه و اعدام ندارند جنایاتشان را با «علیه منافع ملی» یا «بر طبق موازین اسلامی» که منظورشان همان قوانین شریعت آخوندی است توجیه میکنند!
اگر به قانون اساسی آخوندی یا به قوانین مدنی و جزای اسلامی آنها مراجعه کنیم در میان این قوانین گاهی به تقلید از کشورهای دیگر اصول و موادی هم نوشتهاند که به آنها مطلقاً اهمیت نمیدهند یا آنها را به راحتی و آگاهانه نادیده میگیرند.
از دیدگاه آخوندها تنها مهم است که « چه شخصی » جرم را مرتکب شده است. اگر از خودشان باشد بالاترین جنایتها مجازات ندارند. ولی اگر شخص دیگری که از خودشان نیست یا مخالف آنهاست حتی اگر جرمی هم مرتکب نشده باشد میتواند بالاترین مجازاتها را داشته باشد. در اثبات این مسئله کافی است که به گزارش عفو بینالملل در یازدهم مرداد امسال نگاهی بیاندازیم. در آنجا نوشته شده که دستگاه قضایی و امنیتی رژیم با مدافعان حقوق بشر همچون مجرمان و معاندان حکومت رفتار میکند. عفو بین المل در گزارش خود نوشت که بسیاری از فعالان حقوق بشر به دلیل فعالیتهای مسالمتآمیز خود و ارتباط با نهادهای بینالمللی نظیر سازمان ملل، اتحادیه اروپا و نهادهای حقوق بشری از جمله عفو بینالملل به ده سال زندان محکوم شدهاند.
این گزارش به این معنی است که فعالان حقوق بشر در رژیم آخوندی به جرم عدالتخواهی به زندان افتادهاند زیرا به دفاع از حقوق بشر پرداختهاند!
خانم جهانگیر در نکته اعدام نوجوانان به درستی به مسئله شاید « آمار واقعی از این بیشتر باشد » اشاره کرد.
همین امروز هم آخوندها در زندانهای سراسر کشور دست به اعدامهای دست جمعی میزنند. خود اعدامها از یک سو و اعدامهای اشخاصی که در زمان ارتکاب جرم یا در زمان اعدام نوجوان هستند از سوی دیگر دلیل اثبات آمار جنایات پنهانی است که تنها برای خود رژیم آشکار است.
بنابر این نقض حقوق بشر در رژیم آخوندی از سال 67 زمانی که سی هزار زندانی سیاسی به قتل رسیدهاند تا به امروز به همان وحشتناکی مانده است!
اما این که بعد از 28 سال این واقعیت دردناک در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل توسط بالاترین کارشناس حقوق بشر در سطح بینالملل مطرح شده نتیجه بارور شدن خون شهدای گرانقدرمان و همینطور نتیجه تلاشهای پیروان همان ارزشهای والای انسانی است که امروز با مبارزه با آخوندهای جنایتکار در راه آزادی مردم در بندمان تا به آخر ایستادهاند و میایستند.
در روزهای پایان اکتبر ... 29 این ماهروز کوروش رهبر بزرگ و دادگر ما ایرانیان بود. آنچه که اهمیت زیادی دارد منشور کوروش بزرگ است که توسط اعضای سازمان ملل به عنوان نخستین بیانیه حقوق بشر شناخته شده است. در سال 1971 سازمان ملل آنرا به هفت زبان رسمی منتشر کرد. منشور حقوق بشر کوروش لوحی است از گل پخته که در سال 538 قبل از میلاد مسیح به فرمان او نگاشته شده است. بدل این لوح امروز در مقر اصلی سازمان ملل در شهر نیویورک نگهداری میشود.
جالب است که خانم عاصمه جهانگیر سه روز قبل از بزرگداشت کوروش در گزارشش به مجمع عمومی در نیویورک به تمدن کهن ایران اشاره کرد که مردم ایران پیشتاز آن بودهاند که دولت سعی کرده آنرا به عقب برگرداند. خانم جهانگیر به درستی به این رفتار رژیم آخوندی اشاره کرد.
رژیم ایران علیرغم تلاشهای زیادش برای به عقب بردن فرهنگ مردم خوب میداند که هر چقدر هم در روز کوروش نیرو به پاسارگاد بفرستد و به هر بهانهای که بخواهد مانع از اجتماع مردم در این روز تاریخی شود که یاد کوروش را بزرگ بدارند ولی هرگز نخواهد توانست که مردم عزیزمان عشق به ایران، تمدن کهن، فرهنگ غنی، زبان و آنچه که نشان از ملیت و سرمایههای ملی دارد را فراموش کنند و به آنها احترام نگذارند!
در روزهای پایانی اکتبر ... 31 این ماه پانصدسالگی بزرگداشت مارتین لوتر کشیش آلمانی بود که یک دگرگونی بزرگی در مذهب مسیحیت بوجود آورد. در قرون وسطی مذهب در انحصار کلیسا بود. کشیشان کلام خدا را آنگونه که میخواستند تحریف میکردند. کلیسا زندگی مادی و معنوی مردم را رهبری میکرد. پاپ خود را نماینده خدا بر روی زمین معرفی میکرد و کشیشان کاتولیک به جنایات وحشتناکی با نام خدا و دین میپرداختند. مارتین لوتر شخصی بود که این جنایات را میدید. یک شب تز 95 مادهای خود را به زبان ساده نوشت و فردای صبح آنروز در 31 اکتبر 1517 آنرا به در بزرگ کلیسای ویتنبرگ محل کار و زندگی خود با میخ نصب کرد.
تاریخ نویسان بعدها تز 95 ماده ای او را مرگ قرونوسطی و شروع دوران جدیدی در اروپا اعلام کردند. پیام لوتر این بود که خداوند انسان را با مهر آفریده و نیاز نیست که بندگانش از او در هراس باشند. این کار آسانی نبود. در همانزمان روشنفکران و اندیشوران بسیاری در مخالفت با کشیشان فداکاریها کرده و جان خود را نثار کردند.
نوشتههای لوتر جهانبینی کلیسای قرونوسطی را که بر مذهب استوار بود را از پای لرزاند و راه را برای پیشرفت جامعه بشری بر پایه دانش باز کرد.
و امروز میبینیم که در نقطه دیگری در کره زمین 500 سال بعد از قرونوسطی تاریخ تکرار میشود ولی این بار به جای کشیشان کاتولیک فاناتیک آخوندهای بنیادگرای اسلامی دین را در انحصار خود گرفتهاند اسلام را تحریف میکنند و سعی بر تلقین خرافات بر مردم را دارند. ولیفقیه ارتجاع خود را نماینده خدا بر روی زمین اعلام میکند؛ و بنیادگرایان اسلامی به جنایات خود میپردازند. امروز هم اندیشوران و روشنفکران زیادی به مخالفت از آنها میپردازند و جان خود را فدای ارزشهای والای انسانی میکنند. این بار خانم مریم رجوی که یک زن مسلمان مترقی است پایههای نظام آخوندی را متزلزل کرده و بنیادگرایی اسلامی را از پایه لرزانده و با تلاش بیپایان و رهبری بیبدیل خود در مقاومت ایران و مبارزه با رژیم آخوندی با رهنمودهای بینظیرش از جمله فراخوان به جنبش بسیار مهم دادخواهی قتلعام سال 67 راه را برای سرنگونی آخوندها، پیشرفت ملی، یک ایران دموکراتیک و یک جهش پانصدساله سیاسی از قرونوسطای آخوندی به دموکراسی قرن بیست و یکم هموار کرده است!
تو گر دادگر باشی و پاک دین
ز هرکس نیابی به جز آفرین
اگر دادگر باشی و سر فراز
نمانی و نامات بماند دراز
فردوسی