روحانی و رژیم تحت امرش دارای بیلانی تکاندهنده از نقض حقوق بشر و نابودی اکو سیستم طبیعی ایران می باشد و در هر دو زمینه حقوق بشر و زیست محیطی کارنامه ای بسا ننگین دارد.
آمار بالای اعدامها، سرکوب اقلیتهای مذهبی و قومی، نقض آزادی بیان و زندانی کردن دگراندیشان و فعالان سیاسی و سرکوب مضاعف زنان، غارت اموال مردم به شیوه های گوناگون ازطریق موسسه های بانکی و ... حقیقتی است که طی سی و نه سال حاکمیت آخوندها در ایران اتفاق افتاده است و دلیلی است تا در طی همه سالها بویژه سالهای اخیر رژیم ایران مورد انتقاد بسیاری از نهادهای بینالمللی و مدافعان حقوق بشر قرار گیرد. در همین رابطه زید رعد حسین، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، ایران را بدلیل دارا بودن بالاترین میزان اعدام در جهان یکی از کشورهای نگران کننده در زمینه رعایت حقوق بشر توصیف کرده است و در تاریخ ۲۵ اکتبر نیز خانم عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران، با ارائه گزارش مفصلی به نقض آشکار حقوق بشر در ایران اعتراض کرد.
تکاندهنده است وقتی که سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس رژیم اعلام می کند ۵ هزار و ۳۰۰ زندانی در حال حاضر در زندان های کشور در انتظار اعدام هستند! بنابراین باید پرسید طبق کدام اصول و استدلال بشری و وجدانی دولت فرانسه حاضر شده است پذیرای آخوند روحانی در مراسم سالروز اعلامیه جهانی حقوق بشر که هیچگونه سنخیتی با آخوندهای جنایتکار ندارد باشد؟! باید گفت لطفا حقوق بشر و ارزشهای اروپای متمدن را با خواسته های کثیف اقتصادی ملوث نکنید. بدون شک رشد و گسترش ارزش های حقوق بشر در گرو حمایت جامعه جهانی از آن است. نادیده گرفتن سرکوب، تجاوز، شکنجه و اعدام در ایران و بدنبال معاملات تجاری با حکومت ملایان رفتن به معنای قربانی کردن ارزش های انسانی است که می طلبد تا اتحادیه اروپا در روند سیاستش با رژیم ایران تجدید نظر کند.
در همین حال باید متذکر شد که اگر قرار بر لیست کردن یکایک جنایات این حکومت که در حال حاضر آخوند روحانی سکان آنرا در دست دارد باشیم بی شک نیازمند ساعتها وقت و نوشتاریم و بدیهی است که در اینجا تنها به مهمترین و شناخته ترین موارد اشاره شده است و در واقع باید گفت: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
نکته دوم آنکه باید پرسید چه توجیهی برای علت حضور این آخوند شارلاتان در اجلاس تغیرات آب و هوا دارید؟!
بدیهی است که با رو شدن ماهیت آخوند روحانی برای اینگونه دعوتها دیگر جای هیچ توجیه سیاسی و انسانی و اخلاقی باقی نمی ماند. همگان بخوبی دریافته اند که با اعلام سیاست آمریکا در مورد رژیم ولایت فقیه، آخوند روحانی وادار شد که بازی میانه روی و اعتدال را کنار نهاده و ماهیت واقعی خودش را در دفاع از بشار اسد و پاسداران جنایتکار و قاسم سلیمانی (جلاد خلق های منطقه) و نیز با دفاع از سیستم موشکی سپاه پاسداران و ... بروشنی علنی کند. بطوریکه اکنون در مطبوعات گفته می شود که وقتی روحانی صحبت می کند مانند این است که خامنه ای موضعگیری می کند.
حال اگر بخواهیم طبق آمارهای تحقیقی صحبت کنیم کافی است به موارد تکاندهنده زیر اشاره ای بشود:
خشک شدن رودخانههای مهمی چون کارون، زایندهرود، دریاچه ارومیه و تالابهایی نظیر بختگان فجایع زیست محیطی است که نه بدلیل خشکسالی که از فقدان مدیریت صحیح در عرصه منابع آبی کشور رخ داده است.
وضعیت رودخانه کرخه بحرانی است، حیات دز (پارک ملی دز واقع در استان خوزستان) از آلودگی میکروبی و سفیدرود از ورود حجم عظیم فاضلابهای شیمیایی به مخاطره افتاده است. بر اساس اعلام سازمان محیط زیست سالانه ۸۰۰ هزار هکتار از مساحت مراتع کشور کاسته میشود. طبق گزارش بانک جهانی سالانه ۱۲۵ هزار هکتار از جنگلهای ایران نابود میشود. پیشبینی شده است ایران تا ۵۰ سال آینده جنگلی نخواهد داشت. از بین رفتن پوشش گیاهی نه تنها احتمال جاری شدن سیلاب را شدت میبخشد که افزایش فرسایش خاک را نیز به دنبال دارد.
پژوهشگران و کارشناسان حوزه بهداشت با نگرانی بسیار به رابطه آلودگی محیط زیست و سلامتی افراد اشاره می کنند. به عنوان نمونه افزایش آمار سرطان بدلیل مصرف محصولات مسموم و شیمیایی و یا افزایش نرخ مرگ و میر بر اثر آلودگی هوا و همچنین بالا رفتن چشمگیر نازایی در ایران، وجود ریزگردها، آبهای آلوده و ... که همه بیانگر یک سیستم ناتوان، غیرمسئول و بی تفاوت است. متاسفانه ادامه این روند باعث خواهد شد تا کشور ما دچار سرنوشتی تلخ و در بسیاری از موارد غیرقابل بازگشت شود. حال باز هم باید پرسید حضور آخوند روحانی بغیر از نقض فاحش حقوق بشر در ایران، بخاطر نقش مخربی که در نابودی اکوسیستم و محیط زیست ایفا کرده است در اجلاس تغییرات آب و هوا چه معنایی دارد؟! مگر آنکه حضور آخوند روحانی در هفتادمین سالروز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر و اجلاس تغییرات آب و هوا را تنها بعنوان یکی از طنزهای تلخ تاریخ بشریت تفسیر کنیم.
حال نکته مثبت ماجرا اینجاست که اگرچه اروپا بدلیل بهره برداری های اقتصادی سکوت کرده و خودش را به خواب زده است اما حضور مقاومت ایران و ایرانیان آزادیخواه از سراسر کشورهای اروپایی در پاریس بار دیگر مهر رسوایی بر پیشانی همه آنانی خواهد زد که در او غش باشد.
مردم و مقاومت ایران با تظاهرات خود در روز ۱۱ دسامبر۲۰۱۷ در پاریس بار دیگر درس بزرگی به تمامیت رژیم بویژه با شعار "نه به روحانی" خواهند داد.