رضا محمدی: سهم ما از منشور جهانی حقوق بشر

۷۰ سال پیش از این، در۱۰ دسامبر۱۹۴۸، منشور جهانی حقوق بشر در پاریس، مقر پیشین سازمان ملل متحد، به تصویب و پذیرش کشورهای عضو آن زمان رسید که نوید دهنده ارزشهایی بود تا که بتواند "شان انسان وانسانیت" را با رعایت حقوق جمعی آنان پاس بدارد.

امروز اما بایستی با دریغ و صد افسوس ناظر و شاهد بود که چگونه به آن ارزشها نه تنها خیانت شده و هیچ وقعی به آنها گذاشته نمی شود بلکه حقوق اساسی و جهانشمول انسانها در بسیاری از کشورها، از جمله سرزمین ما ایران، همچنان ظالمانه و بطور مضاعف نیز پایمال و لگدمال می شود.

پرداختن به حقیقت تلخ، تجاوز آشکار به حقوق بشر، در کشورهای ناقض این حقوق، چه آنهایی که با لباس دین و مذهب که ادعای نمایندگی خدا بر روی زمین را دارند و چه کشورهایی که مدعی کمونیسم و سوسیالیست و حکومت پرولتاریا بوده و هستند، در گنجایش این مطلب نیست و تنها نگاهی مختصر به نقض این حقوق در کشورمان ایران دارد.

نقض فاحش حقوق بشر در ایران قدمتی طولانی دارد، چه آن زمان که (حتی بسیار پیش از آن) "خدا، شاه، میهن" مقدرات مردم را در دست داشت و هر گونه مخالفت با حکومت برآمده از کودتای ننگین براحتی راه به سرکوب و زندان و شکنجه از سوی آژان و گزمه امنیتی برد و با ریختن خون جوانان و مبارزین آگاه نام خود را تا به ابد به ننگ دیکتاتوری و ناقض حقوق بشرآلود و خود به چنان عاقبتی دچار آمد و چه پس از انقلاب ناتمام ۵۷ تا به امروز که مقدرات مردم بدست ملایان، این مدعیان نمایندگی خدا بر روی زمین افتاد، که بنام دین و مذهب، بزرگترین جنایتها را در مورد مردم سرزمینمان مرتکب شده و حقوق حقه آنان را وحشیانه پایمال کردند وهمچنان نیزمستمر نقض می کنند.

از همان لحظه ورود نکبت بار دیو جماران به خاک ایران حق کشی و حق ستیزی شروع به آغازیدن کرد.
در ابتدای بدست گرفتن قدرت و دزدی رهبری انقلاب، در زمانه شور و حال و هیجانات برآمده از انقلاب و سوار برموج احساسات، زخمها و کینه های بجا مانده از دیکتاتوری شاه، نه برای دادخواهی که برای فاش نشدن اسرار پشت پرده دست به کشتار سران و عوامل رژیم شاه زد، فارغ ازاین که هر متهم به جنایتی، "حق دفاع از خود وحق برخورداری ازمحاکمه عادلانه" را دارد.

با شعاریا توسری یا روسری به "حقوق زنان" میهنمان تعدی و تجاوزکرد و آن همه جنایات، با حمله تیغ و چماق و اسید، بر زنان کشورمان رفت و که همچنان می رود، بدور از آن که "حق آزادانه پوشش " حقی است ناگرفتنی همانطور که انتخاب آزادانه و آگاهانه پوشش،

با کشتار در ترکمن صحرا و لشکرکشی به کردستان، اساسا اراده ای برای شنیدن خواسته ها و مطالبات حقه آنان نداشت و"حقوق اقلیت های قومی" را براحتی پایمال کرد،

با ویران کردن مساجد اهل تسنن و بستن کنیسه ها و کلیساها و محدودیت های بناحق "آزادی ادیان" را نادیده گرفت،

با چماق و چماقداری و حمله و درگیری فیزیکی به تجمعات مخالفان سیاسی، "آزادی تجمعات" را به هیچ گرفت،

با بستن روزنامه و با انحصار طلبی و برقراری سانسور در رادیو و تلویزیون، "حق آزادی بیان" را سلب کرد،

با بستن دانشگاهها و اخراج و شکار دانشجویان و پهن کردن بساط دستگیری، شکنجه و زندان و کشتار دگراندیشان و مخالفان سیاسی هم "حق آزادی اندیشه" و هم "حق مشارکت سیاسی" را با سرکوب و اعدام ۱۲۰۰۰۰ نفر از بهترین فرزندان میهن را به زیرپا نهاد و کار ناتمام شاه را شیخ تمام کرد.

در یک کلام در میهنمان ایران، سهم کارگران، زحمتکشان، فرهنگیان، بچه های کار، کارتن خواب و گورخواب ها، هنرمندان، وبلاگ نویسان، روشنفکران، فعالین سیاسی و همه وهمه از منشور حقوق بشر چیزی بیشتر از "هیچ" نبوده و نیست.

آنچه در بالا به آنها اشاره شد نه مطالب تازه ای است و نه این که کمتر ایرانی پیدا می شود که از آن اطلاع نداشته باشد، بدرستی تکرار مکررات است.

این امر که به تضییق حقوق خود و پایمال شدن آن از سوی رژیم آخوندی واقفیم یک طرف، اما مهمتر ازآن واکنش وعملکرد "ما" در برابر چنین حق کشی هاست.

این جا روی سخن با عوامل و مزدوران رژیم، که خود مستقیم و یا غیرمستقیم کمک و یاری رسان به ناقضین حقوق بشرمی باشند و یا حتی پناهندگان سیاسی، اجتماعی و مذهبی سابق پیش ازاین، همانهایی که با مراجعه به سفارتخانه و کنسولگری های رژیم برای گرفتن پاسپورت و برگشت به ایران و ییلاق و قشلاق کردن در آنجا چشم خود را آگاهانه و یا ناآگاهانه، خواسته و حتی ناخواسته و در نهایت "بنفع رژیم" بر تمامی این جنایات می بندند، هم نیست.
تنها به یک اشاره، چرا که نمی توان بر دولتهای مماشاتگر بحق خرده گرفت که بخاطرمنافع "کلان اقتصادی" چشم خود را برنقض فاحش حقوق بشر در ایران می بندند اما از ایرانیانی نگفت که بدلیل "منافع حقیر" خود در برابر جنایات رژیم مه رسکوت بر لب دارند.

روی سخن در اینجا حتی با مدعیانی که خود را مخالف رژیم می دانند که هم سخنورند و اهل شعار و درتئوری مبارزه سرآمد، اما بوقت عمل معذورند با دهها بهانه، نیست، مدعیانی که حتی خود، خود را بدرستی جدی نمی گیرند.

در اینجا تنها باید درباره زنان و مردانی سخن گفت که اگر نه تنها اما "بیشترین سهم" از نقض حقوق بشر در ایران نصیبشان شد و تا به امروز، برای احقاق حقوق تضییق شده "نه تنها خود" که تمامی قربانیان رژیم جنایتکارآخوندی همچنان ثابت قدم و استوار ایستاده اند و هرگز نیز از پای نمی شینند.

از همان روزی که زنان مجاهد خود را سپر بلای تعرض وحشیانه گله چماقداران به زنانی که به قانون حجاب اجباری اعتراض داشتند و از "حق انتخاب آزادانه پوشش" آنان دفاع کردند و تا اعتراض سازمان مجاهدین خلق به تضییق حقوق کارگران و زحمتکشان، افشای انحصارطلبان در بستن روزنامه ها و بدست گرفتن تمامی وسایل ارتباط جمعی و برقراری سانسور و افشای دستگیری های خودسرانه کارگران، دانشجویان، دگراندیشان و فعالین سیاسی و اعمال شکنجه زندانیان سیاسی توسط مرتجعین حاکم طی این سالها و در ادامه آن مسیر با افشای سیاستهای ضد بشری قریب به چهل سال حکومت جهل وجنایت خمینی و پس ماندگان او چه در داخل و چه در خارج از مرزهای ایران همچنان مصمم و با اراده ای قوی و با بذل جان ومال خود در هر صحنه حضوری باشکوه دارند و تا به امروز به عهد خود با خلق شان وفا کرده و پس ازاین نیز بر عهد خود خواند ماند.

برگزاری تظاهرات پاریس در روز۱۱ دسامبر۲۰۱۷ در هفتادمین سالگرد تصویب منشور جهانی حقوق بشر، یک باردیگر انگشت اتهام نقض فاحش حقوق بشر توسط رژیم آخوندی در ایران را بخوبی نشانه رفت و ضربه ای جانانه به پیکر فرتوت آن فرود آورد و چهره مماشاتگران را رسوا کرد و عزم و جزم زنان و مردان مجاهد همراه با اشرف نشانان و هواداران مقاومت را درآن شرایط هوایی بشدت نامناسب به نمایش گذاشت و این چنین داد و فغان رژیم و مزدوران خارج ازکشوری آن را درآورد که با واکنشهای هیستیریک همچنان درسوزش آن بسر می برند. دست مریزاد

با امید به گسترش هرچه بیشترجنبش دادخواهی ازبزرگترین جنایت رژیم آخوندی و پاسخگویی ناقضین حقوق بشر در ایران در برابر دادگاه صالحه.

عدالت قطعا پیروزخواهد شد و سهم خود را ازمنشورحقوق بشر بازخواهیم ستاند.