بر این منطق در نبود حمایتهای دولتی و وجود سرمایه، زیرساختها و بافتهای فرسوده، نبود امکانات درمانی و آموزشی، جاده و خطوط مراصلات، ارتباطات تلفن، اینترنتی و همچنین به دلیل خشکسالی های گسترده و بیکاری، اکنون بخشهای بزرگی از میهن امان با هجوم روستائیان دردمند به حاشیهها شهرها روبرو شدهاند.
در این رابطه آمارهای حکومتی از تخلیه «۳۳ هزار روستا» از مجموع «۶۳ هزار روستا» در ایران خبر دادهاند. رشد و نمو این پدیده شوم که به تخریب بافتهای فرهنگی و اجتماعی نیز راه برده است، اکنون در بسیاری از استانهای ضربهپذیر مانند خراسان جنوبی، لرستان، ایلام، کرمان و یا سیستان و بلوچستان بسیار چشمگیر میباشد.
یک گزارش حکومتی با اشاره به وضعیت بحرانی در استانهای خراسان نوشت: «مرزهای شرقی ایران خالی از سکنه میشود. سرعت تخلیه روستاهای مرزی سیستانوبلوچستان، هرمزگان، خوزستان، خراسان جنوبی و خراسان رضوی بالا گرفته است و حالا روستاهای این سه استان به تنهایی یکچهارم تا یکپنجم روستاهای خالی از سکنه کشور را تشکیل میدهند». (سایت حکومتی فرارو ۳ دی ۱۳۹۶)
بر این اساس و با یک حساب سرانگشتی در خصوص تخلیه سی هزار روستای کشور و با توجه به ابعاد جمعیتی در این بخشهای سابقا زرخیز، میتوان به وجود بیش از ۱۰ میلیون مهاجر روستایی به شهرهای بزرگ پی برد، زیرا بر اساس آمار وزارت کشور رژیم کل روستاهای کشور «جمعیتی معادل ۲۱ میلیون و پانصد هزار نفر را در خود جای دادهاند. از ۶۴ هزار روستا حدود ۳۹ هزار بالای ۲۰ خانوار و بقیه زیر ۲۰ خانوار جمعیت دارند».
این وضعیت بحرانی در استانهای مانند سیستان و بلوچستان که از سوی رژیم بهعنوان «مناطق امنیتی» اعلام شده است، بسیار وخیم تر میباشد. نمونههایی مانند روستاهای «شیرآباد» و «سیک سوزی» در این مناطق دیگر اثری از روستائیان وجود ندارد. همچنین آنگونه که معاون توسعه روستایی و مناطق محروم در دفتر «دولت تدبیر و امید»! اعلام کرده است: «حد فاصل سرشماری ٩٠ تا ٩٥ حدود ٢٧٦ آبادی در این استان تخلیه شدهاند».
این گزارش حکومتی در ادامه به نقل از معاون آخوند روحانی میافزاید: «از ٧هزار و ٣٩١ آبادی که در خراسان رضوی وجود دارد، ٤هزار و ١١٠ تای آنها تا سال ٩٥ تخلیه شدهاند و در حال حاضر یکمیلیون و ٧٣٣هزار نفر در آنها زندگی میکنند و در واقع چیزی بیشتر از نیمی از روستاهای خراسان رضوی هم خالی از جمعیت شدهاند. خشکسالی، کسبوکار از رونق افتاده ماهیگیران و نبود توسعه صنعتی و توزیع نامناسب امکانات از جمله دلایلی است که جمعیت را از نوار شرقی کشور رانده است».
واقعیت در حاکمیت فاسد و غارتگر آخوندی آن است که موضوع تخلیه روستاها عطف به زمان بروی کار آمدن این رژیم منحوس دارد. نبود سیاستهای تشویق کننده، پروژههای مخرب سپاه در بسیاری از مناطق کشور که به خشکسالی گسترده راه برده است، رکود شدید در تولیدات کشاورزی که تابع مستقیمی از واردات بی رویه از سوی باندهای رژیم میباشند، عملا روستاهای ایران را به «مناطق سوخته» تبدیل کرده است.