۷ دی ۱۳۹۶ برابر با ۲۸ دسامبر ۲۰۱۷ قیامی با مشخصات نوین از مشهد شروع شد. این قیام را " لشکر گرسنگان و بیکاران " با هزاران درد و کینه علیه استبداد مذهبی حاکم آغاز کردند که با قیام ۸۸ تفاوتهای کیفی دارد.
در مطالعه قیام ۸۸ حداقل دو عامل قابل توجه بود: - بعد از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه اتفاق افتاد. شعار اولیه آن هم " رای من کو "در حمایت از جناحی در درون رژیم بود.
- لابیهای داخلی و بینالمللی رژیم ایران و جناح مماشاتگر جهانی با تمام توان در تبلیغ برای جناح اصلاحطلب حکومتی تلاش میکردند.
قیام ۸۸ درس آموزیهایی داشت؛ که با خون شهیدان آن قیام در مسیر مبارزات خلقهای ایران زمین جاری شد و به قیام امسال وصل شد. زیربنای آن مسیر وقتی گذاشته شد که شعار " رای من کو " به شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه بالغ شد. هزینه زیادی میطلبید تا بتوان مسیر قیام را از دست کلیت سیستم ولایت فقیه و مماشات جهانی خارج ساخت. این هزینه با خونهای شهیدانی چون صارمی، کاظمی، حاج آقایی و شهیدانی دیگر، از چنگال اصلاحطلبان ولایت فقیهی و مماشات هم جنس آنها با موفقیت نسبی خارج شد؛ و قانونمند، توانست به قیام نوین ۷ دی امسال مشهد وصل شود.
اولین شعار در قیام ماه دی امسال که خیلی توجه همگان را جلب میکرد شعار " مرگ بر روحانی " بود. به نظر من این شعار با هر دلیلی که گفته شود بسیار حساب شده هدایت شد.
آغاز قیام با نفی روحانی دو پیام بزرگ بهمراه داشت:
۱- بستن درب فریبکاری اصلاحطلبان حکومتی که با عوامفریبی، کارشان تداوم عمر حکومت ولایت فقیه بود. ۲- بستن درب خیانت مماشاتگران و مهمتر از آن گسستن پیوند نامبارک اصلاحطلبان حکومتی با مماشات جهانی و استعمار.
گسستن پیوند استعمار و سیستم ولایت فقیه به آسانی بدست نیامد و بعبارتی دیگر خودبخود و یک شبه حاصل نشد. مقاومت ایران با پایداری و با تکیه بر آرمان آزادی توانست این گسستگی را با موفقیت عملی سازد.
گسسته شدن نسبی پیوند مماشات با جناح اصلاح ولایت فقیه در قیام نوین مردم ایران یک پایه استراتژیک بود که با نفی روحانی آغاز شد و روز دوم قیام (۸ دی) مردم قم با شعار مرگ بر خامنه ای، خامنه ای حیا کن مملکتو رها کن " شعار داخل خیابان را با " شعار هر ایرانی مرگ بر روحانی، مرگ بر خامنه ای " به ثبت رساندند. در تداوم قیام، این شعار توسط دانشجویان تهران به مرحله بلوغ خود رسید که: " اصلاحگرا، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا,
بدین ترتیب اگر قیام ۸۸ با پرداخت بهای سنگین توانست پیوند مماشات جهانی با کلیت حکومت ایران را بلرزاند. قیام نوین خلق ایران، با پایههای بسیار محکمتر، اولا پیوند استعمار- ارتجاع را دور زد و تانیا مسیر سرنگونی را شفافتر ساخت. در توضیح بیشتر گسستگی پیوند استعمارواصلاحطلبان حکومتی لازم است توضیحی کوتاه بر زمینه های آن پیوند اشاره شود
۳۸ سال پیش دانشجویانی با نام " دانشجویان خط امام " با نظر خمینی سفارت امریکا را اشغال کردند. هدف خمینی و انصارش آغاز سرکوب گروههای انقلابی بهویژه مجاهدین خلق از یکطرف و از طرفی دیگر افزایش اختناق بیشتر جهت سرپوش گذاشتن بر ندانمکاریهای کل حکومت من درآوردی ولایت فقیه بود. همان دانشجویان آن زمان ضمن دجال بازیهای خمینی گونه، اغلبشان وزارت اطلاعات و ارگانهای سرکوب را پایهریزی و یا در آنها فعال شدند. درکل کارشان تحکیم حکومت ولایی با خط امامشان بودند. اینها در دورههای مختلف به رنگهای مختلفی درآمدند اما یک هدف را دنبال میکردند حفظ پایههای حکومت ولو در نقش اصلاحطلبی و یا بازی در نفش اپوزیسیون حکومتی.
منظور از ذکر کوتاه تاریخچه ننگین این دارو دسته رسیدن به پیام قیام اخیر است که تمامیتشان در آتش ظلم و جنایات ۳۸ ساله شان در قالب " اصولگرا، اصلاحگرا " خواهند سوخت و ماجرا و شرشان از سر مردم ستمدیده ایران کوتاه میشود.
اساسا بین دو باند حکومت ایران (اصلاحگرا، اصولگرا), جریان اصلاحطلبی یک پایه بزرگ رژیم است. این پایه به نظر من قویتر و کاراتر از جریان " اصولگرا " برای رژیم جمهوری اسلامی ایران عمل کرده است. چون استعمار و مماشات پشت این پایه می ایستاد و بقای کل رژیم را در پوش حمایت از " جناح مدره یا اصلاحطلب "سبب می شد. چشمش را بر جنایات و عملکردهای ضد حقوق بشریش میبست؛ اما نمیخواستند بدانند که اولا خود ولی فقیه و ثانیا جریان اپوزیسیون نمای اصلاحطلبان بر پلههای پوسیده نردبانی بالا رفته بودند که ریشه در تاریخ ایران نداشتند لذا نه استعمار و نه خائنان مماشاتگر و نه لابیهای " بی پدر " کنونی نمیتوانند آنها را روی آن نردبان پوسیده حفاظت نمایند. یک لابیگر بدنام حکومت ایران بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ در امریکا در سفری به ایران در هتل استقلال تهران طی مصاحبهای آشکارا گفته بود که لابیهای جمهوری اسلامی ایران بی پدر شدهاند (نقل به مضمون).
فرق بزرگ قیام نوین خلق هم در همین نکته است که در ۷ دی قیامشان را با مرگ بر روحانی آغاز و با مرگ بر خامنه ای دربهای اپوزیسیون سازی و بعبارت درستتر آلترناتیو سازی استعمار و مماشاتگران را چنان منهدم کردند که به نظر نمی آید تا سرنگونی بتوانند آن را بازسازی نمایند. لذا این قیام ورقی از تاریخ ایران زمین است که قیام رهبری شده کنونی، آن را به دور از تحریف استعمار گران و وابستگان داخلیشان با عملکرد مردمیشان به ثبت میرسانند.
در تداوم نبرد خلق ایران با هزار اشرفشان است که مسیر قیام نوین مردم، قطعاً به سرنگونی نظام ولایت وصل خواهد شد. با این اتصال، نردبان پوسیده همان دانشجویان خط امامی و سازندگان پایههای استبداد خشن مذهب ارتجاعی " امام راحل " شان با تمامیت رژیم ولایت درهم خواهد شکست.
عاقبت این نردبان افتادنیست لاجرم هرکس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست (مولانا)