هرچند به نظر عاقا، امریکا و اسرائیل و یک کشور "خرپول!" هم "از بیرون" کمک کرده اند اما در داخل فقط مجاهدین بوده اند. حالا چرا عاقا این بی احتیاطی بزرگ را کرده و مجاهدین را در این ابعاد، بزرگ دانسته و مطرح کرده، میتوان دلایل مختلفی گفت:
برخی می گویند عاقا میخواسته به نیروهای خودش بگوید که حرفهای گذشته در مورد تمام شدن مجاهدین را فراموش کنید. تقیه می کردیم. اما اگر به سرعت نجنبید، مجاهدین کارمان را خواهند ساخت. پس در سرکوب و کشتار تردید نکنید و بشتابید.
برخی دیگر می گویند که عاقا به این ترتیب به مردم پیام داده که هرکس در این قیامها شرکت کند ما او را همدست و همکار مجاهدین حساب کرده و در شکنجه و اعدامش تردید نخواهیم کرد. پس با قیام کنندگان همکاری نکنید.
البته عاقا نتوانسته بگوید که این قیام خودبخودی بوده و قیام گرسنگان بوده و ربطی به خواسته های مجاهدین نداشته است. هرچند اشاراتی به برخی خواسته های صنفی قیام کنندگان کرده است اما خودش میداند که اگر قیام گرسنگان بود لابد باید به سوپرمارکتها و فروشگاه ها حمله میشد و نه به پایگاه های بسیج و حوزه های علمیه و دفاتر امام جمعه ها.
اما بعضی از خارج کشوریهایی که به دلایل مختلف چشم دیدن مجاهدین را ندارند، با نظر "عاقا" در مورد مجاهدین مخالفند. می گویند که این قیامها خودبخودی بوده است. لابد به گمان اینها، یکباره در بیش از صد و چهل شهر کوچک و بزرگ مردم و بخصوص جوانان خواب نما شده اند و با شعارهای مشابه براندازانه به خیابانها آمده اند. لابد مردم بطور خودبخودی دیگر اشاره ای به شعارهای اصلاح طلبها نکرده اند که سهل است، اصلاح طلبی را هم تمام شده اعلام کرده اند. این جماعت اگر دستشان برسد حتی به عاقا خرده میگیرند که چرا حواسش را جمع نمی کند و حرفی میزند که بعد نشود جمع و جورش کرد. می گویند اگر عاقا هدفش سرکوب شدید است که هر فرد دستگیر شده را میتوان به جرم دادن شعار مرگ بر خامنه ای و مرگ بر جمهوری اسلامی (که در واقع همان "افساد فی الارض" است که خمینی می گفت) هم اعدام کرد و نیازی به وابسته کردن به مجاهدین نیست. می گویند عاقا با به میان کشیدن پای مجاهدین، آنها را که سالها بود "تمام شده"! بودند، به عنوان یک قدرت و یک آلترناتیو مطرح کرده است. و این شاید معنایش تخته شدن برخی دکانها باشد. برخی هم به عاقا خرده می گیرند که چرا اسم برخی های دیگر را نیز نبرده که دیگران هم مطرح بشوند. اما عاقا شاید معتقد است وقتی قیام کنندگان شعار سرنگونی و براندازی نظام داده اند چطور می شود آنها را به کسانی وابسته دانست که اصولا نه اهل براندازی هستند و نه در همه این سالها جرات و توان دادن شعار سرنگونی را داشته اند. بخصوص اینکه تعداد قیام کننده گان و گستردگی سراسری قیام به حدی بوده که توان شوخی های گذشته در مورد موجود فرضی به نام "دژمن" را از عاقا گرفته است. عاقا خوب میداند که مجاهدین بودند و البته، همین واقعیت خواب را از چشمان عاقا و اذنابش! ربوده است.
بنده هم نظرم با نظر عاقا نزدیکتر است!!.