سیدعلی فرمود با اهل "سپاه"
ای گروه پاسدار سر به راه
از قیام مردمان در شامگاه
بنده هم آگاه! گشتم، مثل "شاه"
آمدم فریاد مردم چون به گوش
در دلم ترسی فتاد از آن خروش
ظاهرا مردم کمی ناراضی اند
چونکه مسئولین به فکر بازی اند
برخی از اهل اراک و اصفهان
یک کمی ناراضی اند از نرخ نان
لیک دشمن زان سوی مرز آمده
خویش را در بین مردم جا زده
میدهد دشمن شعار ترسناک
نیست دشمن را دگر از بنده باک
لرزه افتاده ست بر کل نظام
خواب بر چشمان ما گشته حرام
خوف آن دارم که چون شاه لعین
کله پا گردم به آهنگ هزین
چاره ای باقی نمانده بهر من
غیر توبه کردن و گریان شدن
مدتی "موش مرده بازی"! می کنم
شکوه ها از دست قاضی می کنم
ای بسیج و ای سپاه در بدر
بوده ام بهر شما مثل پدر
شاه هم در ماه های واپسین
کوفت یاران خودش را بر زمین
بعد از این باید که قربانی شوید
در اوین و قصر زندانی شوید
بعضتان را هم به جرم اختلاس
با زرنگی می کنم خلع لباس
بعضتان را می کنم بنده دراز
تا بخوابد این قیام و اعتراض