سخن از قیامی مردمی با خواستههای بهحق اما سازمانده داده شده و دارای رهبری ذیصلاح است که کلیت نظام آخوندی با تمامی باندهای تبهکار و سرکوبگر آن تحت نام «اصولگرا و یا اصلاحطلبان» قلابی را به چالشی ملی برای رسیدن به حاکمیت مردمی، حقوق بشر و دمکراسی کشانده است.
این را دیگر ما بهعنوان «نافیان» این نظام نمی گوئیم، دادههای خامنهای و رسانههای رژیم تماما طی هفتههای گذشته موئید این واقعیت میباشند. نیم نگاهی به عربدهکشیهای نمایندگان ولیفقیه زهر خورده و طلسم شکسته و وارونه نماییهای آنان در «نمایشات» موسوم به جمعه و همچنین تئوریسینهای و نظریهپردازان در رادیو و تلویزیونهای حکومتی، دیگر جای هیچ شک و شبههای مبنی بر نقش اصلی «مجاهدین» در قیام اخیر باقی نمیگذارد.
به عنوان نمونه آخوند خاتمی که مردم بهدرستی به وی لقب «خرچنگ نظام» را دادهاند به باندهای توسریخورده و زهوار درفته رژیم بهویژه بسیجیان قفل شده و سپاه آچمز شده میگوید: «فتنه منافقین (مجاهدین) در سال ۷۵ و سال ۸۸ و دی ماه ۹۶ را، همه را، شما جمع کردید. مردم فتنههای بعدی را هم شما جمع کنید و میتوانید جمع کنید».
نمونههای این چنینی فراوان هستند و اساسا نیازی نیست تا به فاکت ها و وجود ادله برای اثبات این حقیقت که پیام مجاهدین و مریم رجوی اکنون در سراسر میهن ساری و جاری شده است، اشاره نمائیم.
اذعان «دشمن مردم ایران» به واقعیتی بنام «نقش مقاومت ایران» در راهاندازی و سازماندهی قیام بهمن ماه را پیشتر «رهبرموقت» نظام که دیگر پشمی به عبا و عمامه وی باقی نماینده اعلام کرده بود.
وی با تاکید اعتراف مینماید: «رأس سوم نیزمنافقین (مجاهدین) هستند و از ماهها قبل آماده بودند. رای سازماندهی و عملیات دو قرارگاه فرماندهی در همسایگی ایران تشکیل شده بود، یکی از این قرارگاهها برای هدایت عملیات در فضای مجازی بود و قرارگاه دوم برای مدیریت اغتشاشها». (سایت مجاهدین خلق ۱۹ دی ۱۳۹۶)
بر این منطق است که شاهد راه افتادن موجی از عربدهکشیهای سران و متولیان حکومت علیه نقش اصلی مجاهدین در شهرهای میهن میباشیم. سخن از قیامی است که بر بستر گسترده گرسنگان، لشگر بیکاران، فقرا و محرومان آغاز گردید و در روند منطقی خود به خواستههای سیاسی و در نهایت به شعار مردمی «مرگ بر اصل ولایت فقیه» راه برد.
بر این منطق برخلاف تمامی سیاه نماییهای ولیفقیه و دستگاه تبلیغات حکومتی باید یادآور شد که بقول خانم رجوی مثلث این قیام از سه رأس «مردم، مجاهدین و کلیت رژیم آخوندی» تشکیل شده است. خزعبلات خامنهای و دشمن سازیهای واهی برای کشور، حکایت «خاک پاشیدن بر اصل موضوع» دارد و تنها برای سرگرم نمودن «وادادگان توسریخورده» نظام است ولاغیر!
دیکتاتوری ولیفقیه در زمینه دروغ بافی و لغز خوانی قهار است، این را تاریخچه منحوس ولایت طی سه دهه گذشته بهکرات اثبات کرده است. چرخاندن وقایع و تحریف حقایق نیز بر همین منوال همواره بخشی از سیاستهای راهبردی رژیم میباشد.
آن مثلث دروغین که خامنهای ریاکارانه و عامدانه از آن سخن میگوید، نه در خارج از مرزهای کشور، بلکه ریشه عمیق در میهن اسیرمان دارد.
شرط و مبنا ما ایرانیان هستیم و بر این سیاق عنصر «عینی» و «ذهنی» نیز در کوچه و خیابانهای کشور و در حاشیه شهرها و آلونک آبادها، کودکان فقر و کار، زنان خیابانی، کارگران استثمار شده و مناطق زلزله زده و محروم به انتظار نشستهاند.
آخوند دری نجفآبادی نماینده خامنهای در اراک، وزیر پیشین اطلاعات و عضو هیئت رئیسه خبرگان به این واقعیت برآمده از بطن جامعه جوان و پویای ما، اینگونه اعتراف کرده است: «در جریان قیام در اراک به منزل ما حمله شد و من در منزل بودم، البته در اتفاقات اخیر سن اینها بسیار کم بود، سن افرادی که به منزل ما حمله کردند هرچند سروصورت خود را بسته بودند زیر ۳۰ سال و حتی کمتر از ۱۸ سال بودند؛ البته من فقط استان مرکزی را عرض میکنم». (سایت همبستگی ملی ۷ بهمن ۱۳۹۶)
این واقعیتی است که به یقین در حوزه درک و فهم هیچ دیکتاتور، بهویژه از نوع مذهبی و ولایی آن نمیباشد. بر این اساس باید مواضع اخیر متولیان هراس زده رژیم علیه مجاهدین را تحلیل نمود و بر این منطق باید به چشم انداز استمرار قیام و قیامهای بعدی بسیار امیدوار بود.