هم به لحاظ گفتار و کردار و تصمیم گیریهای سردمداران حکومت آخوندی وهم استمرار قیام مردم بپا خاسته علیه جلادان عمامه بسر. صداهای اعتراضی برخی نمایندگان دستچین شده شاه برای تخلیه فشارهای انباشته شده توده را همسن و سالان ما به یاد دارند. امروز هم مجلس ارتجاع مستمرا صحنه جنگ گرگهاست.
شعارهای مردم کوچه و بازار اندکی پس از شروع تظاهرات رادیکال میشود و راس خیمه و عمود نظام را نشانه میرود. در حرف هم که شده از بالاترین آدمهای رژیم اعتراف به شنیدن صدای انقلاب مردم ایران میکنند. در این میان، میانه بازان و وابستگان مستقیم و غیرمستقیم به یکی از جناحین رژیم نیز بیکار ننشته اند و برای نجات کشتی درب و داغان ولایت نقشه میکشند و فیل هوا میکنند. یکی از این حربههای رنگ رو باخته و تاریخ دررفته متوسل شدن به رفرندام برای تغییرمسالمت آمیز نظام است. همهپرسی فینفسه در زمان و مکان خودش البته قابلبحث است. بقول معروف هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. از رژیمی که ولیعهد خودش را بلعید، اکثر رئیس جمهورهای از صافی درکرده خودش را به کناری پرتاب کرد و رئیس مجلس ارتجاع و نخستوزیر خط امامیش را تحمل نکرد چه انتظار قانونمندی میتوان داشت؟!
راستی از رژیمی که بیش از صد وبیست هزار تن از فرزندان رشیدش را به جوخههای اعدام سپرد و ایران را سراسر ویران ساخت مگر میشود انتظار تغییر مسالمت آمیز و اصلاح داشت؟!
رژیمی که بنیانگذارش گفت اگر همه مردم بگویند "آری" در صورت اینکه مورد قبول من نباشد خواهم گفت "نه" مگر میشود انتظار قبول رای مردم را داشت؟!
وانگهی مگر مردم ایران طی سالیان طولانی، حداقل در چهاردوره بهرغم اختناق مطلق خیابانها را تسخیر نکردند و رای برنخاستن جمهوری ارتجاعی را فریاد نزدند. سی خرداد شصت، قیام سراسری دانشجویان و مردم در سال هفتادوهشت، قیام سراسری هشتاد وهشت و سرانجام خیزش دیماه نودوشش. قیامی که بقول خانم اینگرید بتانکور- کاندید سابق ریاست جمهوری درکلمبیا- از اعتراض به گرانی شروع شد و به سرعت به یک اعتراض سراسری برای سرنگونی رژیم ملاها بالغ شد. خیزشی که بگفته او باید علائم و نشانههای دوران را در آن بهوضوح دید و خواند!
مردم ایران در آخرین قیامشان که همچنان در جریان است در بیش از صد و چهل شهر و روستا فریاد زند: توپ، تانک، فشفشه، آخوند باید گم بشه!
استقلال، آزادی جمهوری ایرانی. میجنگیم، میمیریم ایرانو پس میگیریم.
روز بیست و سوم بهمن یک روز پس از نمایش فرمایشی و شکستخورده آخوندها به مناسبت بیست و دوم بهمن، مردم دهدشت کهکلویه شعار دادند: توپ تانک فشفشه رژیم باید عوض شه!
راستی اگر فریادهای مردم در این چهار دهه در سراسر ایران و درمقاطع گوناگون، رفرندانم برای تغییر تمامیت رژیم نیست پس چیست؟!
حالا پس از گذشت چهار دهه مملو از جنایت و شقاوت آخوندهای وطنفروش و در حالی که زمین و زمان به یمن رنج و شکنج صد هزاران، علیه ملاهاست، ساز ناسازگار با این نظام یعنی رفرندام را مینوازند. دادن بیانیه و شعار رفراندم با بودن ولایت مطلقه فقیه، بهیقین آب در هاون کوبیدن است.
وقتی مردم در هر کوچه و برزن شعار مرگ بر خامنهای روحانی سرمیدهند، و فریاد میزنند اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا و خواستهشان سرنگونی تام و تمام رژیم است، شعار همهپرسی و رفراندم میتواند بغایت انحرافی و خاک پاشیدن به چشم تودههاست.