نخستین احتمال در بررسی علت کابوس دیدن های دلواپسان برون مرزی این است که شاید این نگرانی شان به جا باشد و واقعأ دولت آمریکا در صدد حمله نظامی به جمهوری اسلامی باشد۰ اگر این گونه باشد، پاسخ پرسش در باره ی علت آن کابوس ها نیز پیدا شده است۰اما با مرور خبرها و تحلیل ها هر چه بیشتر تلاش کنی کمترین نشانه ای از یک اقدام نظامی قریب الوقوع آمریکا علیه ایران نخواهی یافت۰ تازه این در شرایطی است که رقیب های دموکرات، تقریبأ همه غول های رسانه ای آمریکا و اروپا، و حتی بخش بزرگی از دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده به دنبال یافتن بهانه ای برای انتقاد از دولت ترامپ و سیاست خارجی او هستند و اگر کمترین نشانه ای دال بر چنین احتمالی وجود داشت، نخست باید صدای آژیر آنها را می شنیدیم۰ در غیاب چنین خبرهایی حتی در میان منابعی که به شدت علیه ترامپ سوگیری دارند، شیون و زاری دلواپسان برون مرزی از نقشه دولت ترامپ برای حمله نظامی به ایران نیاز به تحلیل و تفسیر دارد۰
بهتر فهمیدن و رمزگشایی کابوس های جنگی دلواپسان برون مرزی نیازمند نگاهی عمیق تر به پیش فرض های این کابوس دیدن هاست. نخستین پیش فرض این است که دلواپسان اساسأ نرم خو و صلح دوست هستند و با هر گونه جنگ و خون ریزی مخالفند، برای همین است که جنگ برای شان کابوس وحشتناکی است۰ آدم تندخو و ماجراجو که جنگ برایش کابوس نیست، اگر رؤیا نباشد! اما صلح دوستی و ضدیت اساسی با جنگ به دو دلیل به دلواپسان نمی آید۰
نخستین دلیل این که صلح دوستی، نرم خویی، و پرهیز از هر گونه خشونت در شخصیت و منش آدم ها ریشه دارند و در زمره ی باورهای مربوط به جهان نیستند که به راحتی با آموزش و یادگیری دستخوش تغییر شوند۰ حال باید دید که آیا شواهد و قرائن موجود مؤید منش معتدل و صلح طلب دلواپسان برون مرزی هست یا نه۰نگاهی گذرا به پیشینه یکایک دلواپسان برون مرزی نه تنها هیچ شاهد و قرینه ای برای فرض اعتدال و نرم خویی در منش و شخصیت شان ارائه نمی کند، بلکه نشان می دهد که حضرات از پنجه بوکس، پونز، و تیغ موکت بر نازک تر به "دیگران" نگفته اند۰ تازه اگر خبری که سال ها پیش در روزنامه های به اصطلاح دوم خردادی منتشر شد درست باشد یکی از همین جماعت به گفته ی وزیر وقت اطلاعات به دلیل این که یکی از زندانیان را هنگام بازجویی کشته بود از وزارت اطلاعات اخراج شد۰البته ناگفته پیداست که اخراج این فرد از آن دستگاه اهریمنی، اگر گفته ی وزیر اطلاعات درست باشد، نه به دلیل اهمیت جان آدمی در آن دستگاه بلکه به این دلیل بود که کار بازجو گرفتن اطلاعات است نه جان افراد! این همه بدان معناست که ادعای صلح طلبی و مخالفت با هر گونه خشونت با منش و کاراکتر این جماعت سازگار نیست۰
دومین دلیل این که دستگاه اهریمنی ولایت فقیه نزدیک به چهار دهه است که به جنگ افروزی و ماجراجویی در منطقه و جهان مشغول است و دلواپسان برون مرزی هیچ گاه، نه آنگاه که بخشی از دستگاه سرکوب حاکم بر ایران بودند و نه حتی زمانی که مثلأ از آن بیرون آمدند، سخنی در نکوهش دخالت های مرگبار و ویرانگر دستگاه ولایت در دیگر کشورها بر زبان نیاوردند۰ اگر جنگ و ویرانی مطلقأ بد است پس چرا جنگ افروزی دستگاه ولایت در سوریه، یمن، لبنان و دیگر کشورها مورد اعتراض حضرات واقع نشده است؟ این جماعت دلواپسان برون مرزی آن چنان جدی در باره ی لزوم پرهیز از درگیر شدن ایران در جنگ سخن می گویند که گویی خبر ندارند نظام ولایت فقیه هم اکنون ایران را در چند جنگ منطقه ای درگیر کرده است! حال پرسش این است که آیا مخالفت دلواپسان برون مرزی با جنگ به مخالفت آنها با آتش افروزی دستگاه ولایت دراین جنگ های منطقه ای انجامیده است؟ نه، بلکه کاملأ برعکس، این جماعت تا آنجا که توانسته اند در دفاع از جنگ افروزی های منطقه ای دستگاه ولایت قلم فرسایی کرده اند تا آن را عادی و معمول جلوه دهند۰ از جمله مدعی شده اند که گویا همه ی کشورها همین کار را می کنند و دخالت دستگاه ولایت در چند جنگ منطقه ای نیز در جهت منافع ایران بوده و امری غیر عادی نیست۰ این بدان معناست که صلح طلبی و پرهیز از خشونت در منش دلواپسان برون مرزی جایی ندارد، چرا که هرگاه جنگ و خون ریزی برای بقای جمهوری اسلامی ضروری باشد، در پشتیبانی تمام عیار از جنگ تردیدی به خود راه نمی دهند۰ یک بام و دو هوا هم یعنی همین!
چکیده سخن تا اینجا این است که آن گونه که مرور پیشینه دلواپسان گواهی می دهد کابوس جنگ آمریکا با رژیم که می بینند از سر ناهمخوانی خشونت و جنگ با منش و شخصیت آنها نیست۰ این حالت وحشت و هراس از جنگ همچنین با پشتیبانی تمام عیار دلواپسان از درگیری ایران در چندین جنگ منطقه ای نیز ناهمخوان و ناسازگار است۰
نکته جالب توجه در باره ی کابوس حمله آمریکا و تبدیل شدن ایران به سوریه و لیبی و کره شمالی این است که در گیر و دار انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران و آنگاه که رژیم به آوردن ناراضیان به پای صندوق نیاز داشت، همین دلواپسان برون مرزی چنان تبلیغ می کردند که گویا خامنه ای و سپاه می خواهند با سر کار آوردن رئیسی ایران را به سوریه و کره شمالی تبدیل کنند۰بر همین مبنا نیز می گفتند که باید به روحانی رأی داد تا آن نقشه خامنه ای عملی نشود۰ به عبارت دیگر، کابوس همین کابوس سوریه و لیبی شدن ایران بود اما موجب آن در آن زمان احتمال ریاست جمهوری رئیسی بود، اما حالا که رئیسی رئیس جمهور ایران نیست هنوز همان کابوس دست از سر دلواپسان بر نمی دارد و معلوم نیست چرا هنوز خواب سوریه ای شدن و جنگ آمریکا با رژیم را می بینند۰ مگر قرار نبود روحانی چاره ی کار باشد و رأی دادن به او پایانی بر کابوس جنگ و کره شمالی شدن باشد، حال چگونه است که دلواپسان همچنان خواب حمله نظامی آمریکا را می بینند؟
به باور نگارنده، دلیل هراس و وحشت دلواپسان برون مرزی از درگیر شدن مستقیم دستگاه ولایت در جنگی با آمریکا این است که از پیامدهای داخلی چنین جنگی در شعله ور کردن آتش انقلاب مردمی و سرنگونی جمهوری اسلامی بیمناکند۰ نگاهی گذرا به تاریخ سیاسی جهان در قرن های نوزدهم و بیستم نشان می دهد که مهم ترین انقلاب ها در پیامد از هم پاشیدن ارتش ها در جنگ های خارجی به سرانجام رسیده اند۰ برای نمونه درگیری فرانسه در دو رشته جنگ، یکی جنگ های هفت ساله که میان قدرت های بزرگ اروپایی از سال ۱۷۵۶ تا سال ۱۷۶۳ در جریان بود و دیگری جنگ انقلاب آمریکا که به جنگ استقلال آمریکا نیز معروف است و از سال ۱۷۷۵ تا سال ۱۷۸۳ ادامه داشت و فرانسه نیز در آن درگیر بود، از عوامل مؤثر در پیدایش انقلاب فرانسه و سرنگونی نظام پادشاهی و استقرار جمهوری به شمار می آید۰ همچنین، شکست ارتش روسیه در جنگ با ژاپن در سال ۱۹۰۵ و شورش های پیامد آن در واحدهای ارتش روسیه از عوامل زمینه ساز و شتاب دهنده ی انقلاب روسیه در سال ۱۹۰۵ محسوب می شود۰ بدون تردید انقلاب بلشویکی سال ۱۹۱۷ در روسیه نیز در بستر شکست سنگین ارتش روسیه در جنگ جهانی اول و شورش سراسری در واحد های ارتش امکان بروز و پیروزی یافت۰
از نمونه های دیگر انقلاب هایی که به دنبال جنگ های خارجی روی داده اند می توان به انقلاب های مجارستان، آلمان، و ترکیه در سال ۱۹۱۸ و نیز سرنگونی موسولینی در ایتالیا در سال ۱۹۴۳ در گیر و دار جنگ جهانی دوم اشاره کرد۰همچنین تردیدی نیست که قیام های ضد استعماری در مستعمره های فرانسه و هلند پس از پایان جنگ جهانی دوم را باید از پیامدهای آن جنگ به شمار آورد۰در چین نیز بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم، جنگ تمام عیار داخلی میان نیروهای حزب کمونیست و حزب ناسیونالیست آغاز شد و در سال ۱۹۴۹ با پیروزی کمونیست ها و سرنگونی دولت چیانگ کای شک به سرانجام رسید۰
همه ی شواهد و قرائن ارائه شده در بالا این باور را تقویت می کنند که درگیری در جنگ های خارجی و پیامد های آن در تضعیف قوای نظامی در بروز بزرگ ترین انقلاب های دو قرن گذشته نقش کلیدی داشته اند۰دلیلی در دست نیست که نشان دهد این پدیده شناخته شده که در دیگر نقاط جهان به انقلاب و سرنگونی رژیم های سیاسی انجامیده است در مورد ایران به شکلی متفاوت عمل کند۰این کاملأ محتمل است که درگیری دستگاه ولایت فقیه با آمریکا یا هر نیروی خارجی دیگر به شعله ور شدن آتش زیر خاکستر انقلاب و سرنگونی رژیمی منجر شود که اکنون تنها با اتکا به قوای نظامی و سرکوبگر سرپاست۰ کابوس های جنگی دلواپسان برون مرزی نیز تنها با عطف نظر به چنین احتمالی قابل تعبیر خواهد بود۰