وی از جمله نوشت: «ای ستمگران، نظارهگر بودید و هستید، دیدید نمیشود با قتل عام، شکنجه و زندانی کردن ما زنان، جلوی حق خواهی ما را بگیرید. وقتی یک زن جوهرش با آزادی سرشته شده باشد، هیچ ظلم و زوری نمی تواند او را به زانو در بیاورد.
من زمانی به این حقیقت پیبردم که در چنگال ستمگران جمهوری اسلامی بودم. لباسهای مرا بر روی تنم پاره کردند، چشمهایم را بستند، دست و پایم را با زنجیر به تخت آهنی بستند و شکنجه وحشتناک مرا شروع کردند. با کابل به زیر پاهایم شلاق زدند، پاهایم خیلی وحشتناک ورم و کبود شده بودند. این قدر مرا شکنجه کردند که دیگر هیچی را احساس نمیکردم».
وی در قسمتی دیگر از پیام خود اضافه میکند «اگر بگویم قلم از نوشتن درد و رنجم قاصر است، مبالغه نکردهام، چون من فقط یک قسمت کمی از شکنجههایم را برای شما بازگو کردم. امیدوارم در این روز عزیز خاطر شما را مکدر نکرده باشم. پس ای زنان جسور و فداکار بگویید سخنی را که آتش در گفتنش دودل است،بیایید با هم بر علیه ستمگران مبارزه کنیم تا با تلاشهایمان ستمگران را از سرزمین مادریمان بیرون کنیم، تا فردا شرمنده آن زنانی که به خاطر آزادی و برابری جان عزیزشان را ازدست دادند، نباشیم.
من زینب هستم، زینب جلالیان، زن کُردی که شاهد صدها جنایت جمهوری اسلامی در زندان و شاهد تهمت، اهانت، شکنجه و از همه بدتر شاهد اعدام ده تن از هم بندیهایم بودهام. آیا دردی بزرگتر از این هست ؟! تازه این ظالمان از من میخواهند ابراز پشیمانی بکنم، مگر ممکن است منی که این همه ظلم و زور را با چشمانم دیدهام اظهار پشیمانی کنم، باور کنید هر وقت ستمگران، ظلم و شکنجه را بر من بیشتر میکنند، من جسورتر و مقاومتر میشوم».