شرکت نفت ایران و انگلیس تا اسفند ۱۳۲۹ که صنعت نفت ایران ملی شد، همه امور مربوط به نفت ایران را براساس قرارداد «ویلیام ناکس دارسی»ّ بازرگان و صنعتگر انگلیسی ـ که امتیاز ۶۰ ساله نفت ایران را از مظفرالدین شاه قاجار گرفت ـ و بعد براساس قرارداد ۱۹۳۳ (۱۳۱۲ شمسی در دوره رضاشاه)، در دست داشت، به ظاهر ۱۶درصد از سود سالانه اش را به دولت ایران می پرداخت ولی ایران هیچگونه نظارتی بر میزان فروش و درآمد و سود این شرکت نداشت.
دکتر محمد مصدّق، مبارزه خود را علیه «شرکت نفت ایران و انگلیس» از مجلس چهاردهم شورای ملی آغاز کرد.
دوره چهاردهم مجلس در ۶اسفند۱۳۲۲ بازگشایی شد و در ۲۱اسفند۱۳۲۴ به پایان رسید. دکتر محمد مصدق نماینده اول تهران و رهبر اقلیّت مجلس بود.
مصدّق در این دوره مجلس، با طرح سیاست «موازنه منفی»، با دادن هر امتیازی به بیگانگان به مخالفت برخاست و بنا به همان سیاست، در آبان ۱۳۲۳ با واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی مخالفت کرد.
در مجلس شانزدهم، مصدّق، نماینده اول تهران، مبارزه خود را با شرکت نفت ایران و انگلیس ادامه داد و به خصوص با «قرارداد گس ـ گلشائیان» به مخالفت برخاست.
قرارداد گس ـ گلشائیان یا «قرارداد الحاقی» در ۲۶تیرماه ۱۳۲۸ بین دولت ایران و نمایندگان «شرکت نفت ایران و انگلیس» به عنوان ضمیمه قرارداد ۱۹۳۳، امضاشد. (سر نوئل گس، نماینده شرکت نفت ایران و انگلیس ـ عباسقلی گلشائیان، وزیر دارایی ایران).
در همین دوره مجلس، «کمیسیون نفت» که مصدق ریاست آن را به عهده داشت، در اول تیرماه ۱۳۲۹ برای رسیدگی به «قرارداد گس ـ گلشائیان» تشکیل شد. از آن پس تلاش برای ملّی کردن صنعت نفت آغازشد.
در همان روزها شایعه نخست وزیری سپهبد رزم آرا بر سر زبانها افتاد. مصدق در برابر این شایعه آرام ننشست و با نخست وزیر شدن رزم آرا به مخالفت برخاست و اعلام کرد: «بنده مخالف هستم که یک رئیس ستاد ارتش رئیس الوزرا بشود... که نه معلومات و سابقه سیاسی و نه وجهه ملی و... نه معلومات حقوقی دارد. با شنل و چماق و چکمه نباید کسی نخست وزیر شود. بگویید من می ترسم. مگر من می ترسم؟ آن کسی که از مرگ نترسد از هیچ کس نمی ترسد».
علی منصور، نخست وزیر وقت، روز ۵تیرماه استعفا داد و در همان روز شاه، بی آن که نظر مجلس را جویا شود، فرمان نخست وزیری سپهبد رزم آرا، رئیس ستاد ارتش، را صادرکرد. مصدّق در واکنش به این اقدام شاه، در سخنانی در مجلس گفت: «تا وداج (=رگ گردن)... ما را قطع نکردند، با حکومتهای انفرادی و دیکتاتوری مخالفت می کنیم».
وقتی در روز ۶ تیرماه سپهبد رزم آرا با هیأت دولت خود وارد مجلس شد تا آنها را به مجلس معرفی کند، مصدق به شدّت به او اعتراض کرد و در همان حال ناگهان بیهوش شد و به زمین افتاد.
***
پس از تشکیل کمیسیون نفت در مجلس، تلاشهای مصدق باعث شد که این کمیسیون پس از ماهها بررسی، مذاکره و جدل، پیشنهاد لغو قرارداد الحاقی را به مجلس ارائه دهد.
دکتر مصدق در جلسه ۴ آذر ۲۹ «کمیسیون نفت»، پیشنهاد ملّی کردن صنعت نفت در سراسر کشور را، که به امضای نمایندگان جبهه ملی عضو این کمیسیون رسیده بود، اعلام کرد. متن این «اصل» چنین است:
«به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تاٌمین صلح جهان... پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور, بدون استثنا ملی اعلام شود, یعنی تمام عملیات اکتشاف و استخراج و بهره برداری در دست دولت قرارگیرد».
کمیسیون نفت این پیشنهاد را نپذیرفت، ولی افکار عمومی به شدّت از آن حمایت کرد.
روز ۴ اسفند سفیر انگلیس به سپهبد رزم آرا، نخست وزیر وقت، که مخالف ملی شدن نفت بود و از پیشنهاد آمریکا مبنی بر تقسیم پنجاه ـ پنجاه عواید نفت بین ایران و انگلیس حمایت می کرد، اطّلاع داد که به هیچ وجه زیر بار ملی شدن صنعت نفت ایران نخواهدرفت.
روز ۱۶اسفند، مصدّق در جلسه کمیسیون نفت به دولت رزم آرا و خود او به شدّت انتقادکرد و با اشاره به پشتیبانی ملت ایران از پیشنهاد ملی کردن نفت در سراسر کشور، اعلام کرد «حکومتی را که به چنین پستیها و بنده صفتیها تن دردهد، ملت ایران قانونی نمی شناسد».
در همان روز، قبل از ظهر، سپهبد رزم آرا در مسجد سلطانی تهران توسط خلیل طهماسبی ترور شد. فردای آن روز، کمیسیون نفت با اتّفاق آرا، اصل ملی شدن صنعت نفت را تصویب و، به صورت مادّه واحده پیشنهادی، به مجلس شورای ملی ارائه کرد. مجلس شورا در روز ۲۴ اسفند ماده واحده پیشنهادی کمیسیون نفت را به شرح زیر به تصویب رساند: «مادّه واحده ـ مجلس شورای ملی تصمیم مورّخ ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ کمیسیون مخصوص نفت را تأیید و با تمدید مدت موافقت می نماید».
روز ۲۹ اسفند مجلس سنا «اصل» ملی شدن صنعت نفت را مورد تأیید قرار داد و به این ترتیب، صنعت نفت ایران بعد از حدود ۵۰سال سلطه انگلیس بر آن، سرانجام ملّی شد.
دکتر مصدق درباره پیشنهاد دهنده این اصل می نویسد: «ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور ابتکار شادروان دکتر حسین فاطمی است که چون کمیسیون نفت مجلس شورای ملی پس از چند ماه مذاکره و مباحثه نتوانست راجع به استیفای حق ملت از شرکت نفت انگلیس و ایران تصمیمی اتّخاذ کند, دکتر فاطمی با من, که رئیس کمیسیون بودم مذاکره نمود و گفت با وضعی که در این مملکت وجود دارد استیفای حق ملت کاری است بسیار مشکل, خصوصاً که دولت انگلیس مالک اکثریت سهام شرکت است و به عنوان مالیات بردرآمد هم هر سال مبلغ مهمی از شرکت استفاده می کند... بنابراین اول باید در فکر آتیه بود که از مال ملت بیش از این سوء استفاده نکنند و عوائد نفت هرچه هست نصیب ملت ایران بشود... همان طور که کشور انگلیس بعضی از صنایع خود را ملی کرده است برای این که منافع آن نصیب ملت بشود, ایران هم نفت خود را در سراسر کشور ملی کند تا دنیا بداند که نمایندگان جبهه ملی جز آسایش مردم چیزی نمی خواهند و با هیچ سیاستی سازش ندارند» («خاطرات و تألّمات مصدق, به قلم دکتر مصدق, انتشارات علمی, تهران, چاپ سوم, ۱۳۶۵).