دریاچه ارومیه - «چرنوبیل» در راه است!

رشد و گسترش بحران محیط زیست در حاکمیت غارتگر آخوندی که در روند مخرب خود به بروز خشکسالی گسترده رودخانه ها، تالاب ها و یا دریاچه و یا منابع آبی زیرزمینی کشور انجامیده، اکنون بنابرداده‌های حکومتی به بحرانی غیرقابل بازگشت تبدیل شده است.

بسیاری از کارشناسان زیست محیطی از سالها قبل نسبت به بروز عوارض وخیم بحران به‌ویژه تاثیرات آن بر سلامت و زندگی میلیون‌ها ایرانی هشدار داده بودند. بی‌عملی، وجود فساد و باندهای مافیایی، غارت منابع طبیعی و آب کشور و همچنین نبود عرق ملی در میان متولیان و کارگزاران رژیم به یقین به این روند شتاب دوچندان زده است.

در تازه ترین نمونه طی روزهای گذشته در مناطق آذربایجان غربی و شرقی و حاشیه دریاچه ارومیه شاهد راه افتادن «توفان‌های نمک » بودیم. یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به ابعاد این وضعیت وخیم و خطرات ناشی از آن برای جان قریب ۱۱ میلیون حاشیه‌نشین و ساکنین این دو استان در اطراف دریاچه تاریخی ارومیه می‌نویسد: «توفان دیروز در استان‌های آذربایجان غربی و شرقی تنها نوک آن کوه یخ است که در ماه‌ها و سال‌های آینده می‌تواند فاجعه زیست محیطی بسا خانمان‌سوزتری از حادثه چرنوبیل در دوران اتحاد شوروی را برای ساکنان حوزه دریاچه ارومیه رقم زند». (سایت حکومتی عصر ایران ۶ فروردین ۱۳۹۷)

ترجمان جملات فوق به معنای بروز عنقریب فاجعه‌ای مرگبار برای جان میلیون‌ها هموطن امان در این خطه سابقا زرخیز می‌باشد. براین اساس از هم اکنون قابل پیش بینی می‌باشد که بیماری های مانند آسم، ریوی، گوارشی، قلبی، بینایی، پوستی و انواع و اقسام سرطان و یا سقط جنین در میان بانوان باردار به واقعیتی انکار ناپذیر در ایران آخوند زده تبدیل گردیده است.

همچنین به موازات این وضعیت وخیم انسانی باید به صدمات جبران‌ناپذیر آن برای کشاورزان و نابودی زمین‌های کشاورزی و به تبع آن آواره شدن و راه افتادن سیل عظیمی از روستائیان به حاشیه شهرهای بزرگ اشاره نمود.
این گزارش در ادامه با اذعان به این واقعیت می‌افزاید: «افزایش ۳۰۰ درصدی سطح زیر کشت با راندمان پایین ۳۵ درصد از ۱۵۰ هزار هکتار در سال ۵۸ به ۴۵۰ هزار در سال ۸۵ و حفر ۲۴ هزار حلقه چاه غیرمجاز و ۴۰ سد در حوزه دریاچه خطا یا حتی خیانتی بود که فقدان مدیریت استراتژیک در حق ایران و آیندگان این سرزمین مرتکب شده است.
تداوم توفان‌های نمک باعث تخریب صدها هزار هکتار از مزارع حوزه آبریز ارومیه در سه استان خواهند شد و حتی در اندک زمانی سطح زیر کشت منطقه را به کمتر از ۳ دهه پیش تقلیل خواهند داد».

بدین سان ملاحظه می‌شود که به چه دلیل میلیون‌ها ایرانی برای «دریاچه ارومیه» اشک می‌ریزند و چگونه این حاکمیت غارتگر و فاسد، ده‌ها سال متمادی با بی عملی و بی تدبیری نخواست و نتوانست از بروز بحران و خشکسالی گسترده دریاچه ارومیه جلوگیری نماید.
سخن از خیانتی تاریخی از سوی دیکتاتوری ولی فقیه به مردم و طبیعت ایران است که اکنون به مانند بسیاری از زمینه در حال نابودی کامل می باشند.

همچنین این گزارش ابعاد این ویرانی و فاجعه‌ای بنام «دریاچه ارومیه » را اینگونه به تصویر کشیده است: » دریاچه ارومیه بالقوه قابلیت تبدیل شدن به حادثه‌ای بس تاسف‌بارتر از چرنوبیل را دارد. چون دامنه تاثیرگذاری‌اش مناطق گسترده‌ای از ایران را فرا خواهد گرفت و در بالای لیست بزرگترین فجایع زیست محیطی محصول دست بشر بالاتر از فاجعه رآکتور چرنوبیل، آلودگی ۱۹۵۲ لندن و منطقه آرال شوروی سابق قرار خواهد گرفت. چرنوبیل هنوز پس از ۳۲ سال از وقوعش قربانی می‌گیرد و حداقل تا ۲۰۰۰۰ سال دیگر برای سکونت امن نخواهد بود!».