هرودت که در لشکرکشی اسکندر به ایران حضور داشته به تفرقه و عدم وحدت ایرانی اشاره می کند تا برسد به دیگر مستشرقان خارجی. مردم ایران گناهی نداشته و ندارند. این سیستم های حاکم بوده است که برای بقا، عامل تفرقه افکنی شده بودند. امروز این بذر مسموم اختلاف و تفرقه را دستگاه های متعدد اطلاعاتی رژیم ملایان چنان در خارج کشور به عناوین مختلف پاشانده اند که موجب سر در گمی بخشی از مردم شده است. یعنی همان سیاست استعماری کهن به دست ارتجاع حاکم: «تفرقه بیافکن، حکومت کن». خب، آنان را که این آتش فتنه را باد می زنند چه می توان نامید؟ اگر یکی ادعا کند که نگران فردای ایران هستیم!! من می گویم دروغ می گویید. نشسته اید در خارج کشور در رفاه و آسودگی و ایران و مسایل ایران برایتان فقط یک سوژه و بهانه است تا قصد باطنی خود را پیاده کنید. شما یک روز هم برای نمونه در باره زحمتکشان، محرومان و دردمندان ایران نیاندیشیده اید و ککتان هم نمی گزد. این البته جدا از خائنان است که مشغول انجام وظیفه اند. وظیفه یی که آنقدر زشت و ننگین است که باید خودشان را پشت موضوعات انحرافی پنهان کنند. من نمی دانم چگونه کسی که خود را مستقل می داند، تعدادی خائن و روان پریش خائن را زیر پر و بال خود می گیرد؟ ما دیگر در سنی نیستیم که سرمان شیره بمالند. همه چیز را می بینیم آنهم بدون عینک و کم و بیش واقف بر خیلی امور هستیم. امروز مردم ایران در نقطه جوش و طغیان هستند. اگر وحدت ملی به هر دلیل ممکن نیست لااقل باید از صف آرایی های تقابلی و کاملا بی حاصل پرهیز کرد. به طور مثال می گویم یک نفر در خط آقای رضا پهلوی هست اما نمی خواهد آن را علنی کند. چرایش با خودش هست که فهم آن برای ما مشکل نیست. این فرد می آید به حساب خودش چنگول بزند به جریانی که در سطح ملی و بین المللی مطرح و از اعتبار بالایی برخوردار است. تعدادی خائن را زیر پر و بال رسانه خود می گیرد و آنتنی می کند. برایم عجیب است اگر نفهمد که دارد باد غربال می کند زیرا با این تشبثات نمی شود جلو حرکت تاریخ را گرفت. اگر مجموعه شرایط ایجاب کرد که آن جریان به پیروزی برسد، صدها از این واحدهای لجن پراکن، سرانجام به ول معطلی خود خواهند رسید. دوم آنکه این شخص مفروض باید بداند که فقط به سلطنت طلبان خدمت نمی کند بلکه خواه نا خواه کام رژیم را هم شیرین شیرین می کند. و اما جریان مورد هدف خائنان از ریز تا درشت، مقاومت پایا و پوینده ایران است و در رأس آن سازمان پر افتخار مجاهدین خلق. گفتم که این خائنان موظف به انجام وظیفه اند و دیگر کارشان از چند گفتار و نوشتار گذشته است وگرنه خوب می دانند که سال هاست دارند مضامینی را اینجا و آنجا و هرجا که بشود تکرار می کنند و ارزنی ارزش و تأثیر نداشته و نخواهد داشت. رژیم تبهکار تا توانسته علیه مقاومت ایران در داخل کشور، نوشتار و گفتار و مصاحبه تا برسد به فیلم و سریال ها پیاده کرده است. اگر ذره یی نتیجه داشت دیگر لزومی به بیشتر کردن آن نبود. اگر خائنان فکر می کنند که مثلا با این منبر رفتن ها کمی از جلوه اجتماع بزرگ سالانه مقاومت در ویلپنت را می کاهند، سخت در اشتباهند. اگر برای جایی هم می خواهند هوو کشی کنند باز هم جمیعا ول معطل اند. اینجاست که می گویم موظف به انجام وظیفه اند. وظیفه یی که حکم حرفه سیاسی پیدا کرده است. آخر بی انصاف ها مردم ایران دارند در آتش بیداد ملایان و پاسداران می سوزند، جا به جای مملکت عصیان می کنند و شمایان در خارج کشور می خواهید با کلمات آلوده، فیل را از پای درآورید؟
همواره خائنان در مسیر تکامل جوامع بشری و جنبش های رهایی بخش حضور داشته و دارند. اما نه بدینگونه و در این سطح به شدت مبتذل و حقیر و زهرآگین که مقاومت ایران با آن روبروست. در نهضت ملی رادمرد بزرگ مصدق هم مواجه با خائنان شد آنهم در بدترین موقع تاریخی ایران. خائنانی که از مصدق و نهضت او بریدند و به ارتجاع و استعمار پیوستند و از کودتا استقبال کردند کسانی بودند که می شد آنان را کسی به حساب آورد: مظفر بقایی، مکی، حائری زاده، آخوند کاشانی و ... . در دوران خمینی و خمینیسم، خائنان مهره های کوچک حقیری بیش نیستند که در پیگیری خیانت خود می خواهند اسم و رسمی قابل ملاحظه پیدا کنند!!. وقتی نظامی فاسد و مبتذل بر سر کار است که می کوشد جامعه را به نهایت ابتذال بکشاند، باید هم ما شاهد اینگونه خائنان سطح پایین باشیم.
نکته قابل ملاحظه اینکه خائنان در مواقعی فعال تر از پیش می شوند که رژیم فاسد جنایتکار حاکم بیشتر در غرقاب بحران های همه جانبه و علاج ناپذیر داخلی، منطقه یی و بین المللی فرو و فروتر می رود و متقابلا احیا و اعتبار مقاومت ایران افزون و افزون تر می شود.
عقابان در پروازند و وزوز مگسان بلند. ارابه دشمن کوب مقاومت در پیشروی ست و زمینگیران و خائنان در رجز خوانی. پس بگذار بخوانند که به گوش رژیم خوش تر آید. فردا نیز روزگار دیگری ست.