این خیل عظیم چه کسانی هستند، کجا زندگی می کنند، ممر درآمد و یا تأمین معاش آنان چیست؟ اینان همان کسانی هستند که در های وهوی اخبار گم می شوند و در زندگی روزمره شان له ولورده برای بدست آوردن تکه نانی دست به کارهائی می زنند که باور به انسان بودن را به سختی می پذیریم. بعد از دهها سال در تبعید زندگی کردن، بیشتر مسائلی که راجع به آن صحبت می کنیم در وهله اول سیاسی است، گاه در بحثهای کشاف غرق می شویم و با وجودی که به این نتیجه رسیده ایم که یک روز بیشتر ادامه حکومت اسلامی، ضایعات جبران ناپذیری برای مردم و منطقه دارد و بایستی تمامی هم و غم خود را برای براندازی این رژیم صرف کرد، باز هم به مسائلی می پردازیم که از درد اصلی ما دور می کند. گاه برای کسی که دین را مسئول همه این بدبختی ها می داند، ساعتها وقت می گذاریم که بگوئیم نه این دین نیست و برای ولایت فقیه دین فقط وسیله است ولی این خانم و یا آن آقا نمی پذیرد. یکی دیگر می گوید باید سرمایه داری جهانی را در وهله اول مورد حمله قرار داد و با کلی ایسم و فاکت از لنین و مارکس در پی اثبات این است که حق با اوست و من و امثال من درگیر این می شویم که جواب فاکت ها رابدهیم و از اینکه مارکس و لنین چیزهای دیگر هم گفته اند، کم نگذاریم. بگذارید مثل دوستان مجاهد بگویم که من دچار لحظه شدم به این معنی که خبری چنان من را تکان داد که فکر کردم که آیا پرداختن به بحث ها و دامن زدن به آن کمکی به مردم می کند و یا اینکه من صفحات دنیای مجازی پر رنگ می کنم، که حرف خود را ثابت کنم. از چیزی که به آن عقیده دارم به شدت دفاع کنم و یا هر آنچه که فکر می کنم درست نیست را بکوبم. خبر این بود: "حسین راغفر استاد دانشگاه خط فقر مطلق برای یک خانواده چهار نفره شهری در سال ۹۶ را حدود چهار میلیون تومان اعلام کرد و گفت: بر اساس محاسبات صورت گرفته در سالهای اخیر، ۳۳ درصد جمعیت کشور دچار «فقر مطلق» هستند. ۶ درصد نیز دچار گرسنگی هستند که این تعداد نزدیک به ۵ میلیون نفر است." ۳۳ % جمعیت یعنی بیش از بیست میلیون نفر که با تعداد گرسنگان مطلق جمعیتی نزدیک به سی میلیون نفر را در بر می گیرند. این جمعیت که سه برابر جمعیت کل سوئد است در کجا زندگی می کنند؟ سئوالی بود که پیدا کردن جوابش زیاد مشکل نبود. پدیده به نام «حاشیه نشینی» معضلی است که زیاد حداقل در بین ایرانیان خارج از کشور به آن پرداخته نمی شود. در این نوشته سعی بر آن خواهد شد که حتی الامکان تصویری واقعی از وضعیت حاشیه نشینان داده شود و مشکلات و رنجهای روزانه آنان رانشان داده شود. وقتی که به شرایط کنونی مردم ایران نگاه می اندازیم، شاید حاشیه نشینان در نگاه اول نظر کسی را جلب نکنند و فراموش شده تلقی شوند. حاشیه نشینی تاول چرکینی است که بر تن شهرهای ایران تنیده شده که مقامات را نه یارای شکافتن آن است و نه خشکاندن آن. آسیب اجتماعی که حاشیه نشینی ایجاد می کند، بسیار عمیق است. بیکاری، بیسوادی، عدم دسترسی به امکانات بهداشتی، نداشتن آب و برق، گسترش اعتیاد، دزدی، قاچاق و فحشا دردهائی است که مردم ساکن در این مناطق مبتلا به آن هستند.
کرمان شهری است که گفته می شود بیشترین تعداد حاشیه نشینهای ایران را در بر می گیرد. به شکلی که در مطبوعات رژیم در مورد وضعیت اضطراری شهر و حاشیه نشینی مطالبی منتشر شده است. یکی از عللی که کرمان را مشخص می کند عدم رسیدگی و بازسازی مناطق زلزله زده بم و زرند است و مشکلات آنچنان گسترده است که رژیم بیشتر برای مهار کردن و یا از بین بردن مشکلات برنامه هائی داشته است. به زبان ساده پاک کردن صورت مسئله و نه حل آن! در صورت داشتن برنامه های هدفمند و دراز مدت می توان بخشی از کمبود های مردم را جبران کرد. در یک مطالعه توصیفی، تحلیلی که در سال ۹۳ انجام گرفته نکاتی در مورد وضعیت اجتماعی و بهداشتی مردم روشن می شود. در این مطالعه دو منطقه حاشیه نشین «شهرک سیدی و شهرک امام حسن» مورد تحقیق قرار گرفته است. نکته ای که قابل توجه این که دادههای تحقیق به درصد آمده است. از جمعیت این دو ناحیه حاشیه نشین بیش از 67% کم در آمد هستند و بیش از پنجاه درصد کم سواد، بیش از ۶۷ درصد به امکانات رفاهی دسترسی ندارند. می توان عمده ترین مشکلات و پیام آمدهای حاشیه نشینی را در جدول زیر مشاهده کرد.
اما رویکرد رژیم با این مسئله همانطور که در بالا اشاره شده پاک کردن صورت مسئله است. به گزارش سایت وزارت راه و شهر سازی در روز بیستم آبان ماه سال ۹۶ در خبری تحت عنوان «حاشیه نشینی در کرمان متوقف شد». می نویسد: موحد رئیس کل دادگستری استان کرمان مهاجرت از روستاها به شهرها و وضعیت مالی نامناسب را مسبب ایجاد پدیده حاشیه نشینی دانست و گفت: در استان کرمان در مرحله اول توقف حاشیه نشینی و سپس رفع تجاوزها در دستور کارقرار گرفت که در این راستا تا به امروز بالغ بر ۲۶ هزار هکتار اراضی دولتی ساماندهی یا مسترد شده است. رئیس شورای عالی قضایی استان کرمان افزود: می توانیم بگوییم که توسعه حاشیه نشینی در استان کرمان متوقف و هزار و ۵۰۰ هکتار اراضی دولتی در حاشیه شهر کرمان به دولت برگشت داده شده است.
وی تصریح کرد: در سال گذشته استان کرمان در حوزه جلوگیری از تعرض به اراضی منابع طبیعی در سطح کشور جزء استان های برتر شناخته شد.
اگر این مطلب را با دقت بخوانیم متوجه می شویم که حاشیه نشینی جرم و تجاوز به اموال و اراضی دولتی شمرده میشود و در نتیجه ساکنین این اراضی به جای دیگر کوچ داده شدند و از سرنوشت آنان هیچ اطلاعی در دست نیست. نه مدرسه ای ساخته شده و نه کاری ایجاد شده، نه جاده ای کشیده شده و نه برای از بین بردن اعتیاد و جرم و جرائم برنامه ای معرفی شده است. به زبانی روزانه نزدیک به سی میلیون نفر از مردم برای حداقل های معیشتی درحال جنگ با محیط خود هستند. حاشیه نشینی در بیش از نود شهر در ایران معضلی مهم است که گستردگی فقر و آسیب های اجتماعی را در سراسر ایران می توان مشاهده کرد.
اگر به نکته ای که باعث نوشتن این مطلب شد بر گردم، با خودم می گویم من که دلم در گرو عشق به مردمم است یک کار بیشتر ندارم و آن اینکه تمام کارهایم در راستای سرنگونی تمامیت رژیم باشد و خود را درگیر بحثهای حاشیه ای نکنم. این حداقل کاری است که می توانم انجام دهم.