وی در فروردین سال ۱۳۰۲ در خانواده ای هنردوست و موسیقی پرور در تهران زاده شد. او در دوران ابتدایی و در حدود ۹ سالگی به تشویق مادر و نزد وی به فراگرفتن ویلون پرداخت. سپس آموختن ساز مهجور کمانچه را تحت آموزشهای دایی خود استاد حسن خان بهاری که در دورانی از عمرش سرپرست ارکستر دربار ناصرالدین شاه بوده است و نیز پسرخاله اش، استاد بی بدیل کمانچه شادروان اصغر بهاری آغاز نمود و از آنان ظرائف موسیقی سنتی را بخوبی آموخت.
بزرگ جوان بعد از دو سال برای فراگیری موسیقی علمی نزد استاد صبا به آموختن نت پرداخت. او از همان نوجوانی شیفته ساز صبا بود و از پدرش خواسته بود که برایش رادیویی تهیه کند تا بتواند نواخته های این دردانه موسیقی را از رادیو که بصورت زنده پخش میشد گوش کند. با راه یافتن به محضر صبا اشتیاق وی برای آموزش سایر ابعاد موسیقی فزونی یافت.
وی با علاقه ای وافر برای ارتقای دانش موسیقی در زمینه های مختلف از جمله ردیف موسیقی و نیز آهنگسازی و ارکستراسیون از محضر استادان بزرگ دیگری همچون حسین یاحقی ( دایی یگانه قلمرو ویلون، زنده یاد پرویز یاحقی )، ابراهیم منصوری، روح اله خالقی، مهدی خالدی،، ملک آبراهیمیان و روبیک گریگوریان کسب فیض نمود و در این مسیربه موفقیتهای درخشانی دست یافت. او از سال ۱۳۲۴ بعنوان نوازنده و سولیست ویلون در برنامه های روزهای جمعه اولین همکاری خود را با رادیو آغاز کرد و با ارکسترهای محجوبی، صبا، منصوری و مهدی خالدی به همکاری ادامه داد. او در مصاحبه ای میگوید: “به یاد دارم آن روزها همیشه یک ربع قبل از برنامه به استودیو محجوبی میرفتیم. با کوککن کوچکی که همیشه در جیبش قرار داشت به سرعت سه - چهار نت را کوک میکرد و مینواخت به گونهای که گویا سنتور مینوازد.»
لشکری در سال ۱۳۳۲ همکاری هنری خود را با بانوی آواز ایران مرضیه که او نیز به تازگی پای در عرصه خوانندگی حرفه ای نهاده بود، آغاز نمود و برخی از ترانه های قدیمی و ماندگار علی اکبر خان شیدا از جمله “در فکر تو بودم» و “صورتگر نقاش چین » و دهها آهنگ مختلف دیگر را با او به اجرا در آورد. لشکری با تاسیس سازمان تلویزیون ملی ایران بدعوت موسیقیدان بزرگ شادروان مرتضی حنانه برای سرپرستی ارکستر سازهای ملی در تلویزیون به فعالیت گسترده ای مبادرت ورزید و مجموعا قریب چهل و یک سال در رادیو و تلویزیون خدمات شایانی در پیشبرد موسیقی سنتی و ملی ایران ارائه نمود.
او همچنین بدعوت محافل هنری و دانشگاهی ترکیه، آلمان و آمریکا جهت معرفی موسیقی ایرانی به این کشورها سفر کرد و کنسرتهای متعددی اجرا نمود و موفقیتهای درخشانی در این زمینه بدست آورد. او از سال ۱۳۵۰ تا روی کار آمدن حکومت هنرکش آخوندی در رادیو و تلویزیون مسئولیت تهیه آهنگها و ترانه های اصیل ایرانی را عهده دار بود. جاودانه یاد بزرگ لشکری همکاری با ارکستر بزرگ گلها را همواره در زمره افتخارات هنریش بشمار میاورد. بدون تردید اکثر خوانندگان نامی ایران آثار او را که با اشعار بزرگانی چون زنده یادان معینی کرمانشاهی و بیژن ترقی و دیگر ترانه سرایان نامدار آمیخته بود اجرا نموده اند و از این روی آنها عمیقا وامدار این هنرمند مردمی و شریف میباشند.
از جمله ترانه های ماندگار او “توفان » با کلامی از رحیم معینی کرمانشاهی با ارکستر بزرگ فارابی برهبری و آرنژمان استاد حنانه است که در سال ۱۳۵۱ در تئاتر شهر بروی سن رفت و بعدها نیز به رهبری فرهاد فخرالدینی بارها باجرا درآمد. رگه های مدرنیسم در بافت ملودیها و نیز تنظیم جاودانه این اثر کاملا مشهود است و حنانه آنرا با صدای خانم مرضیه به زیبایی و مهارت استادانه اش ببار نشانده است. مرضیه نیز با تسلط و تجربه و زیبایی و قدرت صدایش به شایستگی آنرا اجرا نموده است و این اثر را در زمره بهترین ترانه هایش میدانست و گاه آنرا زیر لب زمزمه میکرد. بزرگ لشکری این اثر را در سوگ برادرش که در یک سانحه هوایی بعلت توفان جان باخته، آفریده است. او در سالهای ۱۳۲۹ به بعد با خواننده مشهور آن روزگاران خانم عصمت باقری معروف به دلکش نیز همکاری نزدیکی داشت و ترانه های زیادی برای او ساخت که متاسفانه بدلیل فقدان دستگاههای ضبط در آن دوران هیچ اثری از آنها در دست نیست.
از ترانه های خاطره انگیز استاد نیز ترانه معروف و مردمی “خدا کنه که خوابم نبره » است که آنرا بانو مرضیه به زیبایی و مهارت خاص خویش اجرا کرده است. از زنده یاد بزرگ لشکری قطعات ارکستری بدون کلام متنوعی باقیمانده که باهتمام استاد معروفی در برنامه های گلها باجرا و ضبط در آمده اند. موسیقیدانان ایرانی ملودیهای او را سلیس و روان و بی تکلف و آمیخته ای از مدرنیسم و سنت ارزیابی کرده اند که زبان خاص او را دارد و خوش بر دلها مینشیند. از دیگر ساخته های استاد لشکری که در زمان خود بر سرزبانها افتاده بود باید از ترانههای مناجات، صدایم کن، دریغا دریغا، نم نم بارون، مگه نبود، آبشار و صحرانشین و... با صدای گلپایگانی، فرشته،یاسمین و پوران نام برد.
نگارنده از بانو مرضیه در ذکر صفات نیکو و خصائل انسانی و بخصوص فروتنی “آقا بزرگ »، این هنرمند شریف سخنها شنیده است که در واقع مبین روحیه انسانی و والای این هنرمند شایسته است. او در سالهای خانه نشینی اجباری طبعا از فعالیت هنری محروم شد و برای گذران زندگی به کار فروش پیانو روی آورد که خوشبختانه با استقبال مردمی مواجه شد. در حالیکه اگر شرایط مناسبی وجود میداشت این هنرمند ارزنده میتوانست سالیان دراز در امر آفرینش دهها آهنگ جاودانه دیگر به فعالیتش ادامه دهد . اما شوربختانه حکومت ننگین آخوندی اینچنین بیرحمانه،هلاک کننده استعدادها و توانمندیهای انسانی و هنری سرمایه های عظیم میهنمان بوده است.
در سال ۱۳۹۳ در مراسم بزرگداشتش که توسط برخی از هنرمندان در موزه موسیقی برگزار گردید، این هنرمند وارسته ویولنی را که دهها سال مونس او بود و با آن بسیاری از قطعات ساخته شده خویش را نواخته بود، خاضعانه به موزه موسیقی اهدا کرد. او در آن شب درباره این ویلون چنین گفت «این ساز ساخته روسهاست و آن را از معلم به نام پریگولدیان گرفتم که از روسیه به ایران آمده بود و به ما ویولن درس میداد.»
فقدان تاسفبارش را به خانواده این هنرمند ارزنده و جامعه هنری آزاده ایران صمیمانه تسلیت گفته و همواره این آرزوی دیرینه را در دل و جان میپروارینم که با نابودی حکومت هنرستیز آخوندی و تحقق آزادی در میهن اسیرمان موسیقی ایران و هنرمندان مردمی و شریف نیز از زندان بزرگ اختناق و سانسور این رژیم جهل و جنایت خلاصی یابند و موسیقی پراحساس، با شکوه وغنی ایران بتواند ارج و منزلت شایسته خود را بازیابد.
روانش شاد و یادش گرامی باد!