علائم و نشانه ها نشان از نزدیکی فرانسه با شریک خود در آنسوی اقیانوس اطلس را دارند.
در این رابطه ماکرون به صراحت در سخنرانی مهم خود در مقابل کنگره آمریکا به خامنه ای پیام داد «رژیم ایران هرگز نباید به سلاح هستهیی دست پیدا کند، هرگز».
استفاده از واژه «هرگز» آنهم برای دوبار در یک جمله به مانند «دوبار خط کشیدن» زیر واقعیتی است بنام «شکست برجام» در وضعیت کنونی اش، حال این جملات خوشایند رهبر «زهر خورده» باشد یا نباشد!
بر این منطق پیش بینی می شود که طرفین دیگر حاضر به نگهداشتن این فرزند «ناقص الخلقه» که خامنه ای از طریق آن قریب ۱۵۰ میلیارد دلار برای توسعه و صدور تروریسم، بنیاد گرایی و یا پروژه های مخرب موشکی در منطقه و شاخ آفریقا بدست آورده، نمی باشند.
سخن از حجم عظیم پول و سرمایه هایی است که سیاست مخرب مماشات نه در سینه نقره ای، بلکه آنها را در «بشکه های طلایی» برای دیکتاتور عنان گسیخته در تهران ارسال کرده بود.
رئیس جمهور فرانسه افزود: «ما باید به یک توافق جامع تر و فراگیرتر دستیابیم. این شامل ۴ محور است. حفظ توافق کنونی برای اینکه رژیم ایران فعالیت هستهیی نداشته باشد. بعد از سال ۲۰۲۵ مطمئن شویم که هرگز رژیم ایران فعالیت هستهیی نخواهد داشت. مهار کردن دخالتهای رژیم ایران در منطقه و نظارت بر فعالیتهای موشک بالستیک رژیم ایران».
خبرگزاری رویتر نیز (۴ اردیبهشت ۱۳۹۷) به نقل از سخنان رئیس جمهور آمریکا، نوشت: «ما حداقل میتوانیم به سرعت بین خودمان به توافقی دستیابیم. من فکر میکنم ما تقریباً به درک مشترکی از یکدیگر نزدیک شدهایم».
ترجمان جملات فوق به معنای آن است که طرفین حداقل بر سه محور اصولی در زمینه برخورد با رژیم آخوندی و پنهان کاری های اتمی آن به توافق رسیده اند؛ اما بر سر محور سوم یعنی تعین و تکلیف نهایی و یا ایجاد تصحیحات در توافق اتمی تحت نام «برجام» همچنان درحال رایزنی می باشند.
همچنین واقعیت در لابلای این مواضع آن است که برجام آینده و یا هر نام دیگری که برآن بگذاریم، هرگز و ابدا آن برجام قبلی نخواهد شد؛ مثلا در علم ریاضی زمانیکه جسمی در یک محور مختصات مشخص، از نقطه الف به نقطه ب نقل مکان نماید، به یقین نه تنها مختصات قبلی بلکه وزن و حتی ارزش و حتی نام خود را نیز از دست خواهد داد.
این منطق اکنون دقیقا در رابطه با حرکت برجام از وضعیت کنونی آن به مختصات بسیار ضعیف تر آتی و مورد درخواست اتحادیه اروپا و ایالات متحده صادق می باشد. بدین سان از هم اکنون می توان گفت که «برجام» آتی بهمراه مجموعه ای از تحریم ها در نقطه ای بسیار ضعیف تر برای دیکتاتوری خامنه ای عمل خواهد کرد و بسیاری از سیاست های مخرب رژیم را به چالش هایی اصولی خواهد کشاند.
به این واقعیت به یقین خامنه ای و دیپلماسی هپروتی رژیم بخوبی پی برده و براین منطق باید گفت، یکی از عمده دلائل «چادر زدن» محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ولی فقیه در «مناطق خوش آب و هوا» در ایالات متحده و تلاش های وی برای ایجاد رابطه با بسیاری از طرف های قبلی و مماشات گر طی هقته های گذشته، از همین واقعیت ها ناشی می شوند.
اکنون خامنه ای تلاش دارد تا از جابجایی برجام کنونی و رفتن به مختصات دیگری که اساسا چشم انداز روشنی برای ادامه بقاء دیکتاتوری و کشور گشایی های وی ندارد، هرطور که شده ممانعت بعمل آورد. حفظ وضعیت موجود برای رهبر یک شبه ای که تمامی تخم مرغ های خود را در سبد «برجام» گذاشته است، اکنون به «اوجب واجبات» نظام آخوندی تبدیل شده است. این واقعیات را نه تنها ما ایرانیان، بلکه تمامی طرف های درگیر با سیاست های تروریستی و بنیادگرایانه رژیم بخوبی دریافته اند.
براین منطق باید اذعان نمود که در کمترین حالت، دو پنجره از سه پنجره ی مفرض برای ادامه برجام در وضعیت کنونی بروی رژیم آخوندی بسته شده اند. نخست ایجاد شکاف میان دو قاره و سپس حفظ برجام در وضعیت فعلی آن.
اکنون سناریوی سوم یعنی ادامه «مذاکرات اتحادیه اروپا و آمریکا» برای حلوفصل سرانجام «برجام»، (حال خروج از برجام و یا ایجاد تصحیحات ژرف در متن توافق نامه اتمی) سیاه ترین شق ممکن را برای دیکتاتوری خامنه ای «زهر خورده و طلسم شکسته» رقم زده است.