الف) همان گونه از دو سال پیش تا کنون بارها در نوشته هایم استدلال کرده ام، آن چه دستگاه ولایت فقیه را برای رسیدن به توافق هسته ای به پای میز مذاکره با ۱+۵ کشاند تحریم ها نبودند بلکه ترس از سرنگونی به دنبال حمله نظامی بود۰ برای نمونه در مقاله "بیدار شدن جمهوری اسلامی از رؤیای شیرین اوباما با کابوس ترامپ" نوشتم که
"تحریم های وضع شده علیه برنامه هسته ای ایران دو هدف عمده را دنبال می کردند: بستن راه های دسترسی ایران به منابع پولی و مالی لازم، و سد کردن راه های انتقال فناوری های مورد نیاز برنامه به ایران۰ اگر تحریم ها در رسیدن به این دو هدف موفق می بودند آنگاه معقول بود که نتیجه بگیریم تحریم ها عامل اصلی کشاندن ایران به پای میز مذاکره بودند۰ اما شواهد و گزارشات بسیاری هست که نشان می دهد علی رغم وجود تحریم ها، ایران توانسته بود با استفاده از روش های گوناگون تحریم ها را دور زده و نیاز های پولی، مالی و تکنولوژیک خود را برآورده کند۰ شرکت ها، مؤسسه ها، و افراد وابسته به گروه رضا ضراب و بابک زنجانی تنها یک نمونه از شبکه گسترده ایران برای فرار از تحریم ها بودند۰
چکیده سخن تا اینجا این است که تحریم ها مانع دسترسی ایران به منابع مورد نیاز پولی، مالی، و فناوری برای ادامه برنامه هسته ای نبودند۰ اگر چنین است پس ایران چه نیازی به چرخش در سیاست هسته ای و رسیدن به توافق اتمی داشت؟ پاسخ این است که دلیل اصلی نیاز ایران به حصول توافق هسته ای رفع خطر حمله نظامی از سوی اسرائیل بود۰ بر خلاف تحریم ها که هیچگاه فلج کننده نبود و مانع جدی در انتقال فناوری و منابع مالی نیز نبود، اقدام نظامی اسرائیل تهدیدی برای موجودیت رژیم ایران بود و آخوندها حاضر بودند هر بهایی را برای رفع این خطر بپردازند۰ نکته ای که در ارزیابی های رایج مورد توجه قرار نگرفته این است که هر رویارویی نظامی در درون مرزهای ایران، حاکمیت آخوندها را متزلزل کرده و با فوران خشم و نارضایتی عمومی می تواند به سرنگونی رژیم منجر شود۰ دقیقأ با عطف نظر به این پتانسیل انفجاری در درون ایران است که آخوندها حتی یک عملیات محدود نظامی علیه تأسیسات هسته ای ایران را، صرف نظر از میزان تأثیر آن بر برنامه هسته ای، تهدیدی موجودیتی تلقی کرده و می کنند۰ توافق هسته ای با قدرت های ۱+۵ احتمال حمله یک جانبه اسرائیل به ایران را عملأ منتفی کرد۰ دلیل عمده چرخش سیاست هسته ای ایران و بازگشت به میز مذاکره که اتفاقأ در سال ۲۰۱۱ میلادی و در زمان احمدی نژاد و با پادرمیانی سلطان عمان صورت گرفت نیز بر طرف کردن خطر حمله نظامی بود۰"
خیزش سراسری دی ماه گذشته که پایه های دستگاه ولایت را به لرزه در آورد هر گونه تردید در واقعی و جدی بودن وضعیت انفجاری پیش گفته را بر طرف کرد۰در همین پیش زمینه انفجاری داخلی است که هر رویارویی نظامی در درون مرزها خطری موجودیتی برای رژیم به شمار می آید که کارگزاران ولایت تلاش می کنند به هر بهایی ازآن پرهیز کنند۰رایزنی های گسترده پادوهای دیپلماتیک دستگاه ولایت با اروپایی ها و حتی جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا برای حفظ توافق هسته ای با عطف نظر به همین نیاز موجودیتی و راهبردی قابل فهم می شود۰
ب) یکی از کارکردهای اصلی برجام برای رژیم تضمین های امنیتی همراه آن بود۰ از همین روست که نگارنده توافق هسته ای را "سپر موجودیتی" دستگاه ولایت نامیده است۰ این سپر موجودیتی یا بیمه نامه امنیتی با نامحتمل کردن گزینه نظامی، پشتوانه ی اصلی جنگ افروزی های بی دنده و ترمز رژیم بلافاصله پس از رسیدن به توافق بود۰اگر کسی کوچک ترین تردیدی در واقعیت این تضمین امنیتی دارد بهتر است نگاهی دقیق تر به تحولات روزهای اخیر در سوریه بیندازد۰ کمتر از بیست و چهار ساعت پس از لغو برجام توسط رئیس جمهور ایالات متحده، اسرائیل در یک رشته عملیات گسترده تقریبأ همه ی مراکز نظامی ایران در خاک سوریه را بمباران کرد۰ این در حالی است که نیروهای ایران و مزدوران لبنانی آنها پیش از این هم موشک هایی به سمت اسرائیل شلیک کرده بودند اما در هیچ موردی پاسخ اسرائیل بیشتر از یک عملیات محدود علیه یک مرکز نظامی ایران یا حزب الله نبود۰ عملیات گسترده اخیر اسرائیل به روشنی پیامد کنار رفتن سپر موجودیتی برجام را آشکار کرد۰ این بدان معناست که در غیاب بیمه نامه امنیتی برجام، جنگ افروزی ها و دخالت های زیان بار منطقه ای رژیم ولایت به سیاق گذشته امکان پذیر نخواهد بود و محاسبه ی سود و زیان این آتش افروزی ها به ضرر دستگاه ولایت تغییر کرده است۰
ج) به دلیل همین تغییر بنیادی در محاسبات نظامی رژیم پس از کنار رفتن سپر موجودیتی برجام، ادامه ی حضور نیروهای ایران در سوریه غیر ممکن است۰یک دلیل آشکار برای این پیش بینی، انفعال کامل دستگاه ولایت در پاسخ به حمله ی گسترده ی اسرائیل به نیروهای رژیم ولایت در سوریه است۰ با وجود تحلیل های رایج مبنی بر این که رژیم از یک جنگ رودررو با نیرویی منطقه ای هم چون اسرائیل استقبال می کند و یا این ادعا که درگیری با اسرائیل به نفع ایران است، موقعیت کنونی بهترین فرصت را برای آزمودن این فرض رایج فراهم کرده است۰ چرا که حالا این اسرائیل است که ضربه قاطع و کاری را پیکر نیروهای نظامی دستگاه ولایت وارد کرده است و رژیم لازم نیست دنبال بهانه برای درگیر شدن با اسرائیل بگردد، آن چنان که برخی "کارشناسان مسائل خاورمیانه پیش از این ادعا می کردند۰لال مونی گرفتن مهره های ولایت در باره ی این ضربه ی کاری در چند روز گذشته به خوبی نشان می دهد که با وجود شعارهای شداد و غلاظ ضد اسرائیلی، دستگاه ولایت بدون سپر حفاظتی برجام توان خالی بندی و تهدید توخالی را نیز از دست داده است۰
از آنجا که ادامه ی حضور نیروهای ایران در سوریه در بر دارنده ی خطر رویارویی باز هم بیشتر با اسرائیل و دریافت ضربه های محکم تر بدون داشتن توان واقعی پاسخ دادن یا مقابله به مثل است، محتمل تر و معقول تر این است که نیروهای دستگاه ولایت همان گونه که در نوشتارم در زمان جنایت بزرگ آدم کشان صادراتی رژیم در حلب با عنوان "کشتار در حلب سرنوشت محتوم شکست ایران در سوریه را تغییر نخواهد داد" پیش بینی کردم، " باید خیلی ساده دم شان را روی کول شان گذاشته و از سوریه بیرون بروند"۰صد البته گزینه دیگری هم هست و آن ادامه ی حضور و دریافت ضربه های بیشتر و پذیرش خفت و خواری باز هم بیشتر، چرا که روسیه آشکارا در جریان سفر نتانیاهو به آن کشور از اقدام قریب الوقوع اسرائیل علیه مراکز ایران در سوریه با خبر شده بود و مخالفتی با آن نداشت۰ به عبارت دیگر، این اقدام اسرائیل تمایز منافع روسیه و رژیم ولایت در موضوع سوریه را آشکار تر کرد و نشان داد که دستگاه ولایت برای ماندن در سوریه یا مقابله با اسرائیل نمی تواند روی کمک روسیه حساب کند۰چکیده سخن این که دستگاه ولایت باید از سوریه بیرون برود وگرنه با پس گردنی اخراج خواهد شد۰
د) بیرون کشیدن نیروهای ایران از سوریه اساس تبلیغات پوشالی دستگاه ولایت در مورد "پیروزی ایران در عرصه سوریه" را فرو خواهد ریخت۰ رژیم تا کنون در همه ی رسانه های داخلی و خارجی ش چنین وانمود می کرد که با ماندن اسد در قدرت، دستگاه ولایت پیروز اصلی درگیری ها در سوریه است۰ حفظ این چهره ی پیروز برای رژیم اهمیت راهبردی دارد چرا که در برابرنارضایتی فزاینده مردمی در داخل کشور آن چه می توانست انسجام و وفاداری نیروهای سرکوبگر (سپاه،ارتش،بسیج،اطلاعات) به دستگاه ولایت را تا حدود زیادی تضمین کند همین چهره ی پیروز در جنگی خارجی است، به ویژه با توجه به این که آمریکا هم بخشی از طرف مقابل رژیم در آن درگیری به حساب می آید۰ بیرون کشیدن نیروهای ایران از سوریه و پذیرش شکست در آن عرصه، افزون بر گرفتاری های دیگر، با گستردن فضای یأس و سرخوردگی در میان نیروهای رژیم، قابلیت اتکای نیروهای سرکوب گر را برای رژیم بسیار کمتر از پیش می کند، چرا که در صورت بروز خیزشی سراسری در آینده بسیاری از نیروهای سرکوب گر یا برای رژیم نخواهند جنگید و یا به مردم و نیروهای مبارز خواهند پیوست۰ عطف توجه به چنین چشم اندازی اهمیت شکست ایران در عرصه ی سوریه را دو چندان می کند۰
ه) خارج شدن ایالات متحده از برجام و رویدادهای پیامد آن، همچون اقدام نظامی گسترده ی اسرائیل علیه نیروهای ایران در سوریه، بار دیگر بی پایه و اساس بودن تحلیل های مبتنی بر وجود درگیری جدی میان "میانه روها" و تندروها" را نشان داد۰ بسیار جالب است که خامنه ای و تندروها که تا کنون خود را مثلأ مخالف برجام و امتیازهای داده شده به غرب و بی اعتماد به آمریکا جلوه می دادند، اکنون که آمریکا این توافق را فسخ کرده است هیچ یک سخن از خارج شدن از برجام به زبان نمی آورند۰ همین خامنه ای که پس از حصول توافق هسته ای در مرداد ماه ۱۳۹۴ گفته بود "در سراسر دوره هشت ساله، وضع هر گونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساخته تروریسم و حقوق بشر) توسط هر از کشورهای طرف مذاکرات نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند ۳ مصوب مجلس اقدامهای لازم را انجام دهد و فعالیتهای برجام را متوقف کند"، و چندی پیش هم در گفته بود که "اگر ترامپ برجام را پاره کند، ما آن را به آتش خواهیم کشید" اکنون نه تنها توصیه به خروج از برجام نمی کند، بلکه فقط به ذکر توصیه ای بسیار فنی(!) به دولت بسنده می کند که برای ادامه ی کار از اروپایی تضمین کتبی بگیرند! اقدام بالاتر از خطر نمایندگان تندرو مجلس در آتش زدن پرچم آمریکا در واکنش به خروج آمریکا از برجام به راستی مشت محکمی بود بر دهان کسانی که تمایز میان جناح ها را باور ندارند! روحانی هم بدون این که به روی خود بیاورد که توافق هسته ای با خروج آمریکا مرده است، خود را به نفهمی زد و مدعی شد که خیلی خوشحال است که شر موجود مزاحمی از سر برجام کم شده است۰ چکیده سخن این که مهره های رنگارنگ دستگاه ولایت همگی در درک شرایط بحرانی نظام پس از برجام همداستانند و اثری از اختلاف نظر در این زمینه به چشم نمی خورد و کسی یا جناحی خواهان خروج از برجام نیست بلکه حتی تندروها هم حرف شان این است که چرا ترامپ از برجام خارج شد و غلط کرد آمریکا را از برجام خارج کرد، همه را در به در کرد! این رویداد آزمون دیگری برای سنجش فرض جنگ و جدال جناح ها فراهم کرد و هر کس که از عقل سلیم برخوردار باشد می تواند هماهنگی جناح های به ظاهر در حال جنگ رژیم را در این مسئله ببیند۰ افزون بر این، سکوت کامل مهره های هر دو جناح در واکنش به اقدام نظامی گسترده اسرائیل علیه مراکز نیروهای رژیم در سوریه چالش دیگری در برابر فرض جنگ قدرت درون نظام است۰ چرا که نیروی قدس و سپاه که طبق فرض تفکیک جناح ها در اختیار جناح تندرو بوده و زیر نظر خامنه ای عمل می کنند، لال مونی گرفتن شان در برابر این اقدام، با فرض این که تندرو هستند و در سودای رویارویی با اسرائیل و آمریکا روزشماری می کنند، قابل فهم و تفسیر نیست۰
و) پایان دادن به برجام دستگاه ولایت فقیه را از مشروعیت و اعتبارنابجایی که از بابت مذاکرات هسته ای با قدرت های جهانی کسب کرده بود، محروم کرد۰ جامعه جهانی تحت هدایت دولت اوباما جمهوری اسلامی را بازیگری نرمال با منافعی مشروع در منطقه به حساب می آورد که بایستی به عنوان شریک در اقدامات معطوف به برقراری صلح و امنیت منطقه در نظر گرفته شود۰ این تصور غلط از اوضاع موجب شد که جامعه جهانی در طول این مذاکرات و پس از آن صدای توده ی ناراضی ایران را نشنیده گرفته و دست دستگاه ولایت را در سرکوب مخالفان و ناراضیان باز گذاشت بدون این که نگران واکنش غرب باشد۰یکی از نتایج خروج ایالات متحده از برجام این است که با محروم کردن رژیم ایران از این مشروعیت و اعتبار نابجا، توازن قوای میان رژیم و مردم و مقاومت سازمان یافته را به سود اکثریت ناراضی و مقاومت تغییر می دهد۰خیزش سراسری اخیر بار دیگر نشان داد که خواست مردم ایران سرنگونی رژیم است۰ خیزش اخیر هم چنین گواهی دیگر بر نقش کلیدی سازمان مجاهدین خلق در تبدیل کردن نارضایتی عمومی به جنبش سازمان یافته سراسری برای رهایی بود۰تأکید دوباره رئیس جمور ایالات متحده بر پشتیبانی آمریکا از مردم ایران و خواست شان برای آزادی، مردم ایران و مقاومت سازمان یافته شان را در موقعیت بهتری برای رسیدن به هدف آزادی قرار داده است۰چکیده سخن این که پایان برجام توسط ایالات متحده و پیامدهای آن مهم ترین عامل در سطح بین المللی است که خیزش سراسری توده ی ناراضی در ایران و دست یابی شان به هدف سرنگونی دستگاه ولایت را تسهیل و تسریع می کند۰
سخن پایانی
مهم ترین دلیل نیاز رژیم به دست یابی به توافق هسته ای برطرف کردن خطر سرنگونی به دنبال حمله نظامی بود، برای همین هم مهم ترین خاصیت برجام برای دستگاه ولایت فقیه کارکرد آن به عنوان سپر حفاظتی و بیمه نامه امنیتی بود۰ از این رو، پایان دادن آمریکا به برجام، دربردارنده ی پیامدهای بسیار جدی برای رژیم است۰ آثار این محرومیت از تضمین های امنیتی کمتر از ۲۴ ساعت پس از پایان برجام به شکلی آشکار در عملیات نظامی گسترده ی اسرائیل علیه مراکز نیروهای دستگاه ولایت در سوریه دیده شد۰ بدون سپر حفاظتی برجام ادامه ی حضور نیروهای ولایت در سوریه ممکن نیست۰ بیرون کشیدن نیروهای ایران از سوریه، اساس تبلیغات کاذب رژیم برای جا زدن خود به عنوان طرف پیروز در درگیری های سوریه را فرو خواهد ریخت۰این امر همچنین قابلیت اتکای رژیم به نیروهای سرکوب گر برای مهار خیزش سراسری آینده را به شدت کاهش می دهد۰ مجموعه تحولات منطقه ای و بین المللی ناشی از پایان برجام به سود مردم و مقاومت ایران بوده و جنبش مردمی برای نیل به هدف سرنگونی رژیم را تسهیل خواهد کرد۰رویداد پایان برجام همچنین بار دیگر هماهنگی جناح های به ظاهر در حال جنگ رژیم را نشان داد۰ چکیده سخن این که پایان برجام، نقطه ی آغاز فروپاشی انقباضی رژیم و تغییر فاز آن از وضعیت تهاجمی پیشین در منطقه به فرو رفتن در لاک دفاعی و بازگرداندن نیروهای نظامی به درون مرزها در آینده نزدیک است۰ این درست نقطه ی مقابل تغییر وضعیت مقاومت ایران از وضعیت تدافعی به فاز تهاجمی است که یک سال و اندی پیش با انتقال کامل اعضای مقاومت از عراق به اروپا آغاز شد۰ روزهای بسیار خوبی برای مردم و مقاومت ایران در راه است۰