نگاه به شرق از دیدگاه ولیفقیه به معنای ایجاد مجاری تنفسی جدید برای فرار از بنبست موجود و ادامه همین وضعیت بحرانی، عربدهکشی و لشکرکشیهای یک دیکتاتور عنانگسیخته میباشد که اکنون در سایه صدور تروریسم و بنیادگرایی منطقه خاورمیانه و شاخ آفریقا را به خاک و خون کشیده است.
بر این سیاق نظام آخوندی در نظر دارد تا با جایگزین نمودن کشورهای آسیای شرقی و میانه، تعادل از دست داده با کشورهای غربی و النهایه در آینده نزدیک با اتحادیه اروپا را جبران نموده و بدینسان همان بساط «تجارت، پولشویی و تأمین مالی» برای سپاه پاسداران، نیروی تروریستی قدس و یا سیاستهای مخرب اتمی، موشکی و بقول مقام معظم «راهبردی نظام» را تأمین و تضمین نماید.
به یقین شکست چندباره رژیم آخوندی برای عضویت در پیمان شانگهای و یا توافق اصولی آمریکا با کره شمالی بر سر خلع سلاح اتمی و موشکی این کشور، ضربات جدی و تعین کنندهای بر این نظریه وارد آورده است، زیر که اساساً شرق و مجموعه تحولات بهشدت پرتلاطم آن، نه ظرفیت پذیرش ریسک و خطر یک بنیادگرایی هار مذهبی، آنهم از نوع «بانکدار جهانی تروریسم» را دارد و نه ابرقدرتهای این بخش از آسیا خواهان به چالش کشیدن صلح و امنیت جهانی بر سر رابطه با ولیفقیه زهر خورده میباشند.
توافق اتمی میان کره شمالی و آمریکا به یقین بزرگترین ضربه را به خامنهای و سیاستهای مخرب وی برای ادامه پروژههای موشکی و اتمی رژیم زده است، زیرا این کشور تا دیروز یکی از تأمین کنندگان اصلی سیستمهای موشکی، زیر دریایی، چاشنی و اطلاعات بروز شده اتمی برای ولیفقیه بوده است. در این راستا بسیاری از منابع غربی، از کپی برداری میان موشک «عماد» و موشکهای رودونگ و یا زیردریایی «قدیر» با زیردریایی «یونو» سخن گفته اند.
بهرحال در وضعیت کنونی و با انعقاد قرارداد صلح و خلع سلاح کره شمالی در شبه جزیره کره، بسیاری از کارشناسان مسائل صلح و امنیت جهانی بهدرستی بر این باورند که اکنون این «منفذ تغذیه» برای تأمین نیازهای موشکی و اتمی و یکی دیگر از «پشت جبهههای» رژیم آخوندی به یقین بسته خواهد شد.
علائم و نشانههای این تغییر رفتار را بهخوبی میتوان در سمپاشیهای متولیان و رسانههای رژیم علیه «توافق کره» رؤیت نمود. از «کوتوله و چاق» قلمداد کردن رهبر کره شمالی و یا موضعگیری خرم، دیپلمات باند روحانی مبنی بر: «بگوید توافق خوب یعنی تسلیم کره شمالی و اگر این به نتیجه رسید، ایران هم بهقول جان بولتون باید صنایع هستهیی خود را بستهبندی نموده، برای آمریکا بفرستد!»، تماما موئید چشم انداز تیره و تار و همچنین هراس دیکتاتوری خامنهای از تبعات این روند صلح و خلع سلاح میباشند.
همچنین از دادههای نه چندان دور نیز می دانیم که برای نمونه دو کشور چین و کره شمالی از منابع اصلی سیستمهای موشکی، هواپیما، تانک، توپخانه و موشکهای زمین به هوا برای دیکتاتوری خامنهای میباشند. بر این منطق نیز خامنهای تأمین کننده اصلی مواد خام نفتی و گازی برای این دو کشور است. جنجال کشتی سانچی در دیماه گذشته که ظاهراً در یک تصادف در عمق اقیانوس آتلانتیک غرق گردید، تنها گوشه کوچکی از پازل روابط «بای بک» رژیم خوندی با کره شمالی برای ادامه این وضعیت مخرب به نمایش گذاشت.
به موازات این واقعیات نیز باید به تحریمهای گسترده از سوی ایالاتمتحده علیه شرکتها و افراد حقیقی در کره شمالی و یا چین و روسیه به دلیل «دور زدن تحریمها علیه ایران» اشاره نمود، امری که به یقین مبین نوک کوه یخی بنام «روابط پنهانی» میان رژیم آخوندی و کشورهای شرق میباشد.
وضعیت برای رژیم آخوندی در رابطه با روسیه نیز به همین منوال است. بر این سیاق روسیه هرگز دیکتاتوری ولیفقیه را شریک استراتژیک خود نه در مسائل منطقهای و نه در مسائل بینالمللی نمیبیند. در اجلاس اخیر شانگهای علائم دست رد این کشور به سینه «مقام معظم» را روسیه بهخوبی نمایان کرد، بطوریکه رسانههای حکومتی از جمله روزنامه حکومتی جهان صنعت (۲۱ خرداد ۹۷« بهصراحت نوشت: «در ابتدا باید گفت اظهارات پوتین در راستای حمایت از عضویت ایران در سازمان شانگهای به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و باید گفت پوتین همواره سیاستمداری دروغگو بوده است».
چنین سیاستی از سوی روسیه علیه مطامع رژیم آخوندی را نیز اکنون در رابطه با سوریه و اخراج نیروهای سپاه پاسداران از بخشهایی این کشور مصیبت زده مشاهده میکنیم.
لذا از دادههای فوق فعلا میتوان این نتیجه منطقی را گرفت که مجموعه روابط رژیم با شرق اساساً بر پایه بیاعتمادی و همچنین بر اساس «عشق یکطرفه» از سوی رژیمی با زانوان خونین و محاصره در بحرانهای حاد داخلی و بینالمللی، استوار شده است.
بر این سیاق باید گفت که خامنهای میدان بازی چندانی برای فرار از وضعیت بحرانی کنونی در پیش رو ندارد. نگاه به شرق اساساً نگاهی غیر واقعی و یک رؤیا میباشد تا واقعیتی برآمده از دادههای کنونی در سطح و روابط جهانی.