این شکست تنها ناکامی در یک عملیات برون مرزی نیست. بلکه وجوه گوناگون آن اثرات معنیدار با پیامدهای غیرقابل جبران برای آخوندها دارد. از جمله این که:
ـ خیز بلند رژیم برای ضربه زدن بهآلترناتیو دمکراتیک که لازمه مهار قیامها و جنبش اعتراضی است، در هم شکسته و درست در نقطه مقابل آنچه آخوندها میخواستند، در منظر جهانی، این واقعه را بهفلشی برای نشان دادن آلترناتیو رژیم تبدیل کرد.
ـ رژیم را در تکاپوی دیپلماتیک خود برای نزدیکی بهدولتهای اتحادیه اروپا جهت حفظ برجام در موقعیت ضعیف و مفتضحی قرار داده است،
ـ ضعف مبرم دستگاه اطلاعاتی رژیم را، که از تحت تعقیب بودن چند ماهه یکی از بالاترین مأمورانش در اروپا بیخبر بوده، برملا کرده.
ـ ...
و استراتژی متهمسازی مجاهدین بهارتکاب ترور و جنایت علیه خودشان را که محور کارزار شبکه مزدوران و مستخدمان اطلاعاتی علیه مجاهدین است، از کار انداخته است.
این استراتژی که از مهمترین ابزارهای جنگ روانی و سیاسی برای مقابله با این جنبش بوده است، موضوع نوشته حاضر است.
چند روز پس از بهدام افتادن اعضای یک تیم تروریستی رژیم در بلژیک و دستگیری اسدی دبیرسوم سفارت آخوندها در اتریش، بالاترین مامور اطلاعاتی رژیم در اروپا، که فرماندهی این عملیات در اروپا را برعهده داشت، یک مقام پلیس بلژیک گفت: «این تحقیقات پیچیدهیی است که در آن آژانسهای زیادی مجبورند از نزدیک با هم کار کنند. ملاقاتی در لوگزامبورگ صورت گرفت که تحت مراقبت بود و همه بهسرعت در کنار هم کار کردند تا این بمب را کشف کرده اسدی را دستگیر کنند. بهنظر میرسد که رژیم [ایران] امیدوار بود که این بمبگذاری یک مسئله داخلی ام ایی کی به نظر برسد، و این البته این نظریهای بود که می توانست قابل باور باشد، به جز اینکه ما نفر آنها را حین عمل دستگیر کردیم».
این مقام گفت که پلیس و سرویس های اطلاعاتی از بلژیک وآلمان و فرانسه و لوگزامبورگ و آلبانی جایی که ام .یی.کی حضورگستردهیی دارد در این تحقیقات درگیر بودند...
یک عضو سرویس اطلاعاتی یک کشور ناتو گفت: «ایران به واقع نمیتوانست بدتر از این زمانی را برای این عملیات انتخاب کند. کشورهای اروپایی تلاش دارند که توافق اتمی را سرپا نگه دارند. و آنها چنین عملیات احمقانهیی را پیش میبرند که تعدادی از کشورهای مهم اتحادیه اروپا را به خشم آورده است».[۱]
یک روز قبل از انتشار این اطلاعات، در یک جلسه توجیهی وزارت خارجه آمریکا، یک خبرنگار پرسید: «میدانیم که صحبتهای بسیاری درمورد دستگیری این دیپلومات ایرانی (صدا نامفهوم است) که نمی تواند عملیات فریب باشد، اما در وهله اول آیا این پذیرفتنی است؟».
در پاسخ، یک مقام ارشد وزارت خارجه گفت: «ما ادعای مسخره ایران را که این یک عملیات فریب بوده باور نداریم».[۲]
اظهارات مقامهای پلیس بلژیک که ۱۱ روز پس از دستگیری کاردار رژیم و اعضای تیم ترور منتشر شده، بخشی از یافتههای اطلاعاتی است که از بازجویی مزدوران دستگیر شده بهدست آمده است. این یافتهها بهروشنی تأیید میکند که:
ـ طرح انفجار تروریستی از ابتدا بهنحوی آرایش داده شده که علاوه وارد کردن تلفات گسترده، بتواند دست آخر خود مجاهدین را مقصر جنایت معرفی کند.
بهعبارت دیگر یک طرح دو منظوره در کار بود که میبایست هم تهاجم تروریستی را عملی میکرد، هم از نظر سیاسی مجاهدین و آلترناتیو دمکراتیک را از دور خارج میکرد.
ـ دستیابی بهاین هدفها بهحدی اضطراری، ضروری و غیرقابل تعویق بوده است که رژیم ریسک بالایی را برای آن پذیرفته. آنقدر که در نظر مقامهای اطلاعاتی غرب «احمقانه» جلوه میکند و این که: «ایران به واقع نمیتوانست بدتر از این زمانی را برای این عملیات انتخاب کند».
ـ عامل تعیین کننده فروپاشی این طرح، دستگیری کاردار رژیم است که محلی برای اصرار وقیحانه آخوندها و مستخدمانش مبنی بر متهمسازی مجاهدین باقی نگذاشته است.
دو روز بعد از انتشار اخبار دستگیری تیم ترور، و دستگیری دیپلمات تروریست آخوندها، که ضربه سیاسی و دیپلماتیک و اطلاعاتی سنگینی بهتمامیت رژیم وارد ساخت، سخنگوی وزارت خارجه رژیم کل ماجرا را سناریوی مجاهدین توصیف کرد که گویا میخواستهاند «ضمن تاثیرگذاری بر سفر اروپایی ریاست جمهوری، نسبت به تخریب جایگاه و موقعیت ایران و ایرانیان نزد افکارعمومی اروپا در این مقطع حساس کنونی تلاش کنند...
طبق اطلاعات موجود افراد بازداشت شده در کشور بلژیک از اعضای شناخته شده و عملیاتی آن سازمان تروریستی محسوب میشوند و مقامات ذیصلاح ایران آمادگی دارند تا با ارائه اسناد و مدارک لازم در جهت روشن ساختن ابعاد واقعی این سناریوی از پیش طراحی شده گروه مزبور، همکاریهای لازم را به عمل آورد».[۳]
اظهارات این سخنگو اگرچه مسخره و پرتناقض است، اما چیزی نیست که با دستپاچگی ابداع شده باشد؛ بلکه همان توضیحی است که قرار بود پس از انجام انفجار و کشتار از سوی رژیم و شبکه مستخدمان وزارت اطلاعات و لابیهایش در اروپا و آمریکا منتشر شود.
پاسدار محسن رضایی سرکرده پیشین سپاه و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام سناریوی مورد نظر رژیم را در سایت خودش بی پردهتر مطرح کرد. بخشی از اباطیل او ارتقا دو تروریست بهدام افتاده بهاعضای عالیرتبه سازمان مجاهدین است: این دونفر «با این دیپلمات تماس گرفته و از آمادگیشان برای همکاری با ایران .. گفتهاند». بههمین خاطر «این دو شخص در مکانی با دیپلمات کشورمان ملاقات داشتهاند و بستهای نیز رد و بدل شده و از این تبادل توسط سازمان منافقین یا از طریق دوربینهای مداربسته تصاویری ثبت شده است.... سپس این دو عضو منافقین خود را در معرض دستگیری قرار دادهاند و به چنین طرحی با هدایت دیپلمات ایرانی اعتراف کردهاند».[۴]
بهنوبه خود خبرگزاری مهر(وابسته بهسازمان تبلیغات اسلامی)، سناریو متفاوتی را برای انتساب تروریستهای یاد شده بهخود مجاهدین سرهمبندی کرده از قول کسی که “سالهاست که علیه این فرقه مقاله مینویسد» توضیح میدهد: «آشنایی ما با هم به حضور در یکی از مراسم های نمایشی و ... منافقین بر میگردد و از آنجایی که من و امیر هر دو خوزستانی بودیم و همواره در کنار یکدیگر اوقات را سپری میکردیم طبعا آشنایی خوبی از او دارم. ما با یکدیگر رفتارها و عملکرد مجاهدین را نقد می کردیم تا اینکه بنا بر دستور تشکیلات، قرار شد ارتباط غیر سازمانی خود را قطع کنیم.من به مرور با درک واقعیات بیشتری از فرقه رجوی از گروه کنار کشیدم و ارتباطم هم با امیر کمرنگ شد، ولی باز با این وجود سالی یکی دو مرتبه همدیگر را می دیدیم.
من تلاش می کردم که امیر را هم از گروه جدا کنم، ولی امیر همیشه به من می گفت فکر و کارهای مهمی در سر دارد.
این موضوع گذشت تا اینکه به یکباره از دوستانم شنیدم که «مسعود کلانی» دروغگوی بزرگ منافقین که همه روزه در سیمای آزادی به دروغگویی می پردازد، ادعا کرده است امیر هوادار مجاهدین نبوده و مامور وزارت اطلاعات است و قصد انفجار سالن میتینگ را با ۵۰۰ گرم اسید داشته است. ...
پیشنهاد من به شما این هست که با بررسی ساده ای در اینترنت ببینید ۵۰۰ گرم اسید چه مقدار قدرت تخریب دارد؟!
امیر انسانی خونگرم، دلسوز و مهربان بود و معلوم نیست تحت چه فشاری از ناحیه شکنجه گران و بی مغزان مجاهدین بوده که برای انتقام از آنها با خرید ۵۰۰ گرم اسید خود را به چنین مخمصهای انداخته است».[۵]
استراتژی سیاسی و اطلاعاتی رژیم علیه مجاهدین که قرار بود در این عملیات بهپیروزی کامل برسد، بهشکست قطعی رسید.
این استراتژی از ابتدا با سرمایهگذاری و تکاپوی بسیار از جانب رژیم دنبال میشود. واضع تئوری «مجاهدین خودشان خودشان را شکنجه میکنند» ـ یک ابر شیادی برای پوشاندن جنایتهای موحش رژیم و انکار حق مقاومت ـ خود خمینی بود.[۶] انتساب واقعه انفجار در حرم امام رضا(ع) در سال ۱۳۷۳ بهمجاهدین یا متهم کردن این جنبش بهکشتار استقفهای مسیحی یا این ادعا که کشتار ۵۲ مجاهد خلق در اشرف در سال ۱۳۹۲ نتیجه یک نزاع درونی بوده است، نمونههای مهم همین خط است.
فهرست زیر که بخشی از این دروغهاست، نشان میدهد که این اتهامزنی همواره در قلب جنگ روانی و کارزار پلید آخوندها علیه مجاهدین قرار داشته است.
اما با این استراتژی، ولایت فقیه در پی دستیابی به چه هدفهایی بوده است؟
یک هدف، بیشک فرار از عواقب داخلی و بین المللی جنایات رژیم است.
هدف دیگر، فضاسازی برای عملیات تروریستی است. این نقش ویژه و فایده وجودی شبکه بریده مزدوران و توابان و مستخدمان اطلاعات آخوندی است.
تاریخچه این جعلیات نشان داده است که مدعیان تصفیههای داخلی یا قتلهای مشکوک در درون مجاهدین، نه از روی جهل که آگاهانه در حال پیادهسازی منویات وزارت بدنام بودهاند.
کسانی که روزانه علیه مجاهدین خزعبلات و الفاظ رکیک پخش میکنند، بخشی از دستگاه تروریسم رژیماند.
اما فراتر از اینها، هدف سیاسی بسیار مهم رژیم، جا انداختن شعار «البته خمینی» بوده است. بهاین معنا که بهوسیله مزدوران و پاسداران سیاسی و لابیهای خود این ایده را پیش ببرد که در مقابل اپوزیسیونی که بهقتل و کشتار درونی مشغول است، رژیم موجود با همه بدیهایش مرجح است. سال گذشته علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم این هدف را بهروشنی ترسیم کرد:
“امروز متاسفانه منافقین خلق که رکورد ۱۷ هزار کشته قسمت عمده مال اونهاست، باکار اطلاعاتی علیه و دروغ سازی و دروغ پردازی نسبت به توان راهبردی جمهوری اسلامی و ملت ایران اقدامات بسیار تلختر و پر هزینهتریرو علیه مردم ایران انجام میدهند بههمین دلیل مورد نفرت ملت ایران بهشکل یکپارچه هستند؛ حتی کسانی که با انقلاب اسلامی موضع دارند با جمهوری اسلامی ایران موضع دارند اما دشمن اصلی و مقابل خودشون رو منافقین میدانند».[۷]
رژیم آخوندی در کوران قیامها و جنبش اعتراضی میخواست تضاد اصلی ملت ایران با خود را تحتالشعاع قرار دهد و آلترناتیو دمکراتیک را مات کند. اما این طرح بر سر خودش خراب شد. اثرات این شکست سنگین از این پس شرائط پیشروی برای مقاومت ایران در داخل و خارج کشور را هر چه بیشتر فراهم میکند.
مأخذ |
تاریخ |
مدعی |
مضون دروغها |
روزنامه رسالت ـ روزنامه انقلاب اسلامی بنیصدر |
۱۳مرداد ۱۳۶۶ـ ۲۱شهریور ۱۳۶۶ |
دفتر تبلیغات حوزه قم ـ ابوالحسن بنیصدر |
کشتار ۴۰۰زائر ایرانی در مکه توسط مجاهدین |
خبرگزاری ایرنا و سایر رسانههای رسمی رژیم |
۳۰خرداد ۱۳۷۳ |
خامنهای، ولایتی و شماری از مقامهای رژیم |
انفجار بمب در حرم امام هشتم(ع) در مشهد توسط مجاهدین |
خبرگزاری ایرنا ـ تلویزیون سراسری رژیم |
۲۷تیر ۱۳۷۳ |
وزارت اطلاعات |
قتل و مثله کردن سه تن از رهبران مسیحیان ایران توسط مجاهدین |
روزنامه کیهان ـ رادیو ۲۴ ساعته لسآنجلس |
۱۰اسفند ۱۳۷۴ |
سفارت رژیم در آنکارا ـ رادیو ۲۴ ساعته لسآنجلس |
ترور مجاهد خلق زهرا رجبی و علی مرادی در استانبول در تصفیههای گروهی مجاهدین |
روزنامه کیهان |
۲۵تیر ۱۳۷۷ |
یک مواجب بگیر رژیم، علیرضا نوریزاده |
قتل مجاهد خلق حسن جزایری در منطقه مرزی توسط مجاهدین |
خبرگزاری فارس |
۲۸مهر ۱۳۸۷ |
خبرگزاری فارس، متعلق بهسپاه پاسداران |
چهل و چهار مورد مرگ مشکوک در شهر اشرف |
سایت انجمن نجات |
۱۵تیر ۱۳۹۰ |
اداره کل التقات وزارت اطلاعات - انجمن نجات آذرباییجان |
مرک مشکوک مجاهد خلق مهدی افتخاری در لیبرتی |
وبلاگ دریچه زرد |
اردیبهشت ۱۳۹۲ |
بریده مزدور مرتبط با انجمن نجات، اسماعیل یغمایی |
مرگ مشکوک مجاهد خلق اکرم حبیب خانی و «بسیاری مرگهای مشکوک دیگر» |
خبرگزاری رویتر |
۵اذر ۱۳۹۲ |
عگیلی، یک مقام دولت مالکی (دست نشانده خامنهای در عراق) |
کشتار اشرف در شهریور ۹۲ نتیجه نزاع داخلی کمپ اشرف بوده است. |
سایتهای زنجیرهیی رژیم |
۲۸تیر ۱۳۹۳ |
تواب تحت فرمان اطلاعات آخوندی، ایرج مصداقی |
خائنی که راهنمای کشتار شهریور۹۲ اشرف بود تحت فرمان خود مجاهدین بود |
سایتهای زنجیرهیی رژیم: اینترلینک |
۲۱آبان ۱۳۹۳ |
بریده مزدور تحت استخدام وزارت: زهرا معینی |
مرگ مشکوک مجاهد خلق فریده ونایی در آلبانی |
سایتهای زنجیرهیی رژیم: اینترلینک |
۷آبان ۱۳۹۳ |
بنیاد خانواده سحر از انجمنهای پوششی وزارت اطلاعات |
مرگ مشکوک مجاهد خلق محمد تقی عباسیان در لیبرتی |
سایتهای زنجیرهیی رژیم: اینترلینک |
۲۵آبان ۱۳۹۳ |
بنیاد خانواده سحر از انجمنهای پوششی وزارت اطلاعات |
مرگ مشکوک مجاهد خلق یعقوب ترابی در پاریس |
سایتهای زنجیرهیی رژیم: سایت آریا ایران |
۵تیر ۱۳۹۷ |
بریده مزدور تحت استخدام وزارت: جواد فیروزمند |
مرگ مشکوک مجاهد خلق مالک شراعی در آلبانی |
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس
۱ ـ سایت بازفید، ۱۱ژوئیه۲۰۱۸
۲ ـ سایت وزارت امور خارجة آمریکا۱۰ژوئیه۲۰۱۸
https://www.state.gov/r/pa/prs/ps/۲۰۱۸/۰۷/۲۸۳۹۸۳.htm
۳ ـ خبرگزاری ایرنا، ۱۲ تیر ۱۳۹۷
۴ ـ سایت تابناک، ۱۴ تیر ۱۳۹۷
۵ ـ خبرگزاری مهر، ۱۳ تیر ۱۳۹۷،
https://www.mehrnews.com/news/۴۳۳۷۴۶۱
۶ ـ «شما گرفتار یک جمعیتی هستید که خودشان، خودشان را بیهوش میکنند و داغ میکنند برای این که گردن شما بگذارند.... بعضی از اینها، آن رفیق خودشان را بیهوش میکنند و شکنجه میکنند برای این که بگویند شکنجه ما داریم. شما سر و کارتان با یک همچو مردمی است»، خمینی، ملاقات با محمدی گیلانی رئیس وقت «دادگاه انقلاب تهران» و سایر گردانندگان این بیدادگاه، «صحیفه نور، جلد ۱۴، ص۱۷۰
۷ ـ تلویزیون افق، ۲۷/۹/۹۶