یادش بخیر استادی داشتیم که علاقه وافری به واژه «ممالک محروسه ایران» داشت. محروسه که ریشه در «حرس» دارد، به معنای حراست از «ایالات، شهرها، دریاها، منابع و داراییهای ملی و کشور» میباشد و همان اصطلاح اداری و سیاسی است که تا پایان دوران قاجار و تا پیش از انقلاب مشروطه در مکالمات رایج آن روزگار بکار برده می شد.
به یقین دوران قاجار که وجه تشابه زیادی با وضعیت کنونی در دیکتاتوری ولیفقیه بهویژه در زمینه تاراج منابع ملی و «سرزمینهای محروسه» دارد، یکی از ادوار سیاه در تاریخ معاصر میهن امان میباشد.
انعقاد فلهای قراردادهای وطنفروشانه در این دوران با هدف «حفظ حاکمیت» و سرازیر کردن درآمدهای ناشی از آن به صندوق دربار فاسد، آقازادهها، کارگزاران و متولیان فاسد حکومتی، تنها گوشهای از ابعاد سیاستهای خائنانه حکام آن دوران بودند.
نمونتا باید به عهدنامه و یا قراردادهای وطنفروشانه مختلفی همچون «گلستان» با واگذاری بخشهایی از قفقازستان، ارمنستان امروزی و یا بخشهایی از گرجستان، «پیماننامه ترکمن چای» که حاصلش بخشیدن سه ایالت استراتژیک ایروان، تالش و نخجوان قفقاز، قرارداد ضد ملی «پیمان پاریس» با چشمپوشی بر استان هرات و یا «قرارداد گلد سمیت» که حاکمیت با آن بخشهایی از بلوچستان را واگذار نمود، اشاره کرد که تنها گوشهای از ابعاد وطنفروشی و تاراج کشور برای شعار «حفظ حکومت» به هر قیمت بودهاند.
بر این سیاق نیز امروز دیکتاتوری ولیفقیه با شعار «حفظ حکومت از اوجب واجبات است» دست به تاراج منابع ملی و یا انعقاد قراردادهای وطنفروشانه با گرفتن «امتیاز» و «کسب درآمد» زده است.
نیم نگاهی به معاهده جدید دریای خزر و واگذاری قریب ۳۹ درصد از سهم ایران که در منطق خود به معنای حراج «سهم نفت و گاز ایران» به کشورهای تازه تاسیس میباشد و یا واگذاری صید ماهی در خلیجفارس و دریای عمان که به گفته منابع چینی درآمدی بالغ بر «۷ میلیون دلار» طی یک دوره زمانی کوتاه بهمراه داشته است، اکنون این واقعیت را در ذهن هر ایرانی آزاده مسجل میکند که خامنهای به لحاظ وطنفروشی نه تنها دست کمی از پادشاهان قاجار نداشته، بلکه در ابعادی غیرقابل تصور از آنان فرسنگها سال نوری پیش قراول میباشد.
برای نمونه در رابطه با ابعاد ضربات وارده به سیستم اکولوژیک در خلیجفارس به دلیل بکاری گیری شیوههای مخرب صید ماهی توسط کشتیهای غولپیکر چینی، سایت دویچه وله (۲۹ اوت ۲۰۱۸) نوشت: «کارشناسان زیستمحیطی میگویند که صیادان چینی از روش ترال استفاده میکنند. ترال یکی از روشهایی است که به قصد ماهیگیری صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد و یکی از مخربترین روشهای ماهیگیری برای اکوسیستم است که باعث تخریب خانه آبزیان و بستر دریا میشود».
همچنین در نمونهای دیگر «میرزا ابولحسن خان شیرازی» یا همان وزیر خارجه ولایت با اعتراف به گوشهای از سیاستهای ضد ملی و وطنفروشانه رژیم در زمینه توجیه وطنفروشی خامنهای و در پاسخ به این سوال که «روسها و بعضی از کشورهای حاشیه دریای خزر مدت طولانی است که نفت و گاز دریای خزر را استخراج میکنند»، گفت: «این اتفاق جدید نیفتاده اینها ۷۰ سال است این کار را دارند میکنند»!!.
بهرحال از هر منظر که به انعقاد قراردادها از سوی آخوندهای وطنفروش بنگریم، به واقعیتی بنام وجود «بحران و ایزولاسیون» و نیاز شدید دیکتاتوری به گرفتن هرگونه امتیاز برای حفظ حاکمیت پی خواهیم برد.
خامنهای که در چنبرهای از بحرانهای لاعلاج داخلی، منطقهای و بینالمللی قرار دارد، راهکار خروج از آنان را همان تکیه به عنصر خارجی، ایجاد تعادل از دست رفته و بهویژه با قدرتهای فرا
منطقهای میبیند.
وی به اشتباه بر این باور است که با دادن امتیازهای کلان، تاراج منابع ملی، پیشفروش کردن منابع نفت و گاز، ارزانفروشی و یا واگذاری پایگاههای نظامی، بنادر و یا بخشهایی از کشور، خواهد توانست بحران سرنگونی را دور زده و بدین سان وضعیت بهغایت لرزان حاکمیت را سروسامان دهد.
به یقین از منظر هر ایرانی چنین قراردادهای خائنانه و وطنفروشانه و یا چوب حراج زدنها به منابع ملی امان، پیشاپیش محکوم به شکست است و در فردای ایران آزاد مستلزم بازنگری جدی در تمامی عهد نامه ها بهویژه در نمونههای اخیر\میباشد.
بقول خانم رجوی: «براستی یک رژیم اشغالگر چه کاری میکند که آخوندها با ایران و مردم ایران نکردند. آنها مانند مغولها از بدترین اشغالگران تاریخ ایران هستند. به همین خاطر وظیفه ملی و میهنی هر ایرانی آزادسازی وطن از سلطه آخوندها و پاسداران و استقرار دمکراسی و حاکمیت جمهور مردم ایران است».