واشینگتن‌تایمز: دیدار با سازمان مجاهدین خلق ایران رزمندگان آزادی ایران که برای تغییر رژیم تلاش می‌کنند



گزارش از تاد وود: اخیراً در یک سفر کاری به آلبانی من از کمپ سازمان مجاهدین خلق ایران دیدار کردم .....

«اشرف ۳» نامی است که مجاهدین خلق، بعد از اشرف اول در منطقه مرزی ایران و عراق جایی که این گروه دو دهه پیش حملاتی را به داخل ایران انجام میداد، به این محل جدید داده اند....
خارج‌شدن دولت ترامپ از آن‌چه توافق ایران نامیده می‌شود، به سازمان مجاهدین خلق در پیشبرد تلاشش برای تغییر رژیم در ایران امید جدیدی داده است. با توجه به تاثیرات تحریم های جدید در ترکیب با عواقب مدیریت فاسد این رژیم، شورشهای شهری در سراسر این کشور گسترش یافت.
سازمان مجاهدین معتقد است که (‌اکنون) یک امکان واقعی برای تحقق تغییر رژیم از داخل ایران وجود دارد، بدون این‌که نیازی به استفاده از نیروی نظامی آمریکا باشد.
با سقوط آخوندها، سازمان مجاهدین خواهان برقراری یک دمکراسی در ایران است .
با این دورنما بود که من از اشرف ۳ در آلبانی دیدار کردم.

این کمپ نسبتاً بحث‌انگیز بوده و علت اصلی آن دیدگاه رژیم نسبت به سازمان مجاهدین به‌عنوان تهدید موجودیت (آن) است. این موضوع باعث شده که آخوندها با شیوه‌های بی‌محابا برای مقابله با آن‌چه که آن‌را اپوزیسیون واقعی خودشان می‌دانند، حتی وقتی در مکانی دوردست در آلبانی باشند، دست به اقدام بزنند.
این منجر به تلاش برای بمب‌گذاری خنثی‌شده در ژوئن گذشته در گردهمایی ایران آزاد در پاریس گردید که طی آن یک دیپلمات رژیم ایران دستگیر شد و نیز دستگیری و اعلام جرم اخیر در رابطه با دو جاسوس رژیم ایران در واشینگتن که در پی هدف قرار دادن مسئولین مقاومت (ایران) در آمریکا بودند.
مأموران اطلاعات رژیم ایران در آلبانی فعال بوده‌اند و اعضای سابق را برای مقاصد تبلیعات دروغین و تلاش برای لکه‌دار کردن شهرت این گروه نزد مردم آلبانی، استخدام کرده‌اند.

این کمپ بزرگ در مراحل ساخت و ساز قرار دارد.
این گروه در مدت‌زمان خیلی کوتاهی که در اینجا بوده به‌نحو فوق‌العاده‌یی در بازتأسیس آن‌چه در عراق بر جای گذاشتند، خوب عمل کرده است. در اینجا هر آن‌چه را که از یک شهر کوچک انتظار داشته باشید، وجود دارد، از اماکن سکونت تا خدمات غذایی و سالن اجتماعات و ساختمان‌های اداری. در مدت کوتاهی من به مسئولین این گروه در آلبانی معرفی شدم و ما دور یک میز در یکی از ساختمان‌های جدید نشستیم تا آشنایی پیدا کنیم.
آن‌چه مرا در شروع تکان داد، روی گشاده‌یی بود که با آن مواجه شدم. تلاش‌های متعدد در مقالات مغرضانه ژورنالیستی، به پرواز یک پهباد توسط یک گروه خبری متخاصم منجر شد که به احتمال قوی توسط طرف دیگری تأمین مالی شده است. همان طرفی که نمی‌خواهد سازمان مجاهدین در هدف خود موفق شود.

در حالی‌که اعضای کمپ می‌دانستند من متعهد شده ام آزادانه و با ذهن باز عمل کنم، اما با اشتیاق از من استقبال شد. من سئوال‌های بسیاری را طی دو روز اقامتم پرسیدم. به تمامی این سئوال‌ها به‌طور عمیقی پاسخ داده شد و گاهی از اعضای دیگری هم خواسته می‌شد که با جزییات بیشتر و کامل‌تری به موضوعات پاسخ بدهند. من در این مجموعه از دیدن و یا درخواست هیچ‌چیزی ممانعت نشدم. راجع به زندگی در این کمپ پرسیدم، راجع به کسانی که این جنبش را ترک کرده‌اند، حتی راجع به مشارکت ادعایی سازمان مجاهدین در گروگانگیری (در) ایران در چند دهه قبل. به تمامی سئوالات به‌طور کامل پاسخ داده شد.
در واقع به من امکان یک تور در این کمپ داده شد. تأسیسات (این کمپ) بسیار براه است اگر چه که هنوز کامل نشده است. با توجه به این‌که کودکان مجاهدین، از عراق بیرون آورده شدند و به اروپا و آمریکا برده شدند، اعضای قدیمی آن عمدتاً مسن‌تر هستند؛ با این حال من شمار بسیاری از نسل جدید سازمان مجاهدین از زن و مرد را ملاقات کردم که برخی از آنها جزو گروهی از کودکانی بودند که از عراق خارج شدند و تنها بعدها در طول زندگی‌شان به سازمان مجاهدین پیوستند. بسیاری از آنها جا پای خویشاوندانشان گذاشتند تا مبارزة آنها را علیه این رژیم زنده نگه دارند. در این تور مسافرتی من با تأسیسات آشپزی قوی که در آنجا برقرار شده، مواجه شدم. هم‌چنین از تأسیسات پزشکی دیدار کردم که میزان خوبی از تجهیزات و پرسنلی را در اختیار دارد که با امکانات محدود، بیشترین خدمات را ارائه می‌کنند. بسیاری از بیماران در مراحل مختلف معالجات پزشکی بودند و من اتاق به اتاق آنها را دیدم.


 همچنین من این فرصت را داشتم که با حدود ۵۰ نفر از اعضا از تمامی سطوح این جنبش مصاحبه کنم. (شامل) برخی اعضای اولیه و نیز جوان‌ترین‌ها که هر کدام از آنها داستان منحصر به فرد خود را دربارة علت پیوستنشان (به این جنبش) داشتند.
 عزیزان بسیاری از آنها توسط رژیم در معرض خشونت قرار گرفته بودند.
بسیاری هم، اعضای خانوادةشان اعدام شده بودند. بسیاری هم صرفاً امید به یک زندگی مرفه در ایران را از دست داده و اکنون خود را وقف تحقق تغییر رژیم برای نسل‌های آینده کرده‌اند.
 بسیاری از معاندین، سازمان مجاهدین را یک سکت توصیف کرده‌اند. من آن‌را جمعی از افراد متعهد و با حمیت توصیف می کنم که زندگی خود را وقف یک آرمان کرده‌اند: یک ‌ایران آزاد. همه و همة آنها در مورد مردمشان صحبت کردند و این‌که چه‌طور خواهان یک زندگی بهتر برای ملت ایران هستند.
 این به‌خصوص در میان مردان و زنان جوانی که با آنها ملاقات کردم محسوس بود که بسیاری از آنها، آثار زخم‌ها و جراحات زمان حملات در اشرف و یا حتی در ایران را با خود داشتند. بسیاری از آنها احساسی عمیق از شهادتها و درد و رنج ناشی از مواجهه با قتل و تهاجم و فریب و شکنجه رژیم را داشتند. اصل اساسی برای آنها این بود که نگذارند نسل‌های آیندة ایران از همین تجارب وحشتناک عبور کنند. آرمان آزادی، آرمانی قدرتمند است که در کل اشرف ۳ گسترش یافته است. این بالاترین (ارزش) در ذهن همه (آنها) است. چیزی است که از خود آنها بزرگ‌ترست.

بیشتر کسانی که من با آنها ملاقات کردم عمیقاً روشنفکر و در زندگی پیشین خود موفق بودند. آنها می‌توانستند هر کجایی در غرب زندگی کنند، اما انتخاب کردند، با از خودگذشتگی، به این جنبش بپیوندند. اعضای جوانتر چیزی جز این رژیم را نمی‌شناسند و مصممند که به هر قیمت آن‌را نابود کنند.
من شاهد سطح تحسین‌آمیزی از تمرکز و اراده بودم. تمامی اعضا این گروه کاری برای انجام‌دادن داشتند و به‌طور مشخص بر روی به سرانجام رساندن آن متمرکز بودند.
با هر زن و مردی که صحبت کردم دقیقاً می‌دانست که چرا و برای چی می‌جنگد و چرا این‌همه از زندگی خودش را برای مبارزه با این رژیم فدا کرده است.
برای آلبانی هیچ‌گونه جای ترسی از این گروه وجود ندارد. من هیچ سلاح یا آموزش نظامی ندیدم. ....
در واقع این سازمان مجاهدین خلق است که باید نسبت به خشونت نگران باشد. این رژیم نشان داده است که برای نابودی آنها، از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد کرد. مأموران وزارت اطلاعات رژیم ایران در آلبانی فعالند. آنها کسانی هستند که مردم آلبانی باید از آن بترسند، نه کسانی که در این کمپ به‌سر می‌برند.
دروغ‌پراکنی عمدی گسترده‌یی در مورد سازمان مجاهدین خلق ایران صورت گرفته است.
 امیدوارم با نوشتن تجربة شخصی خودم از ارتباطات با مقاومت ایران، با اغلب آنها مقابله کرده باشم. این اولین گزارش از میان بسیاری (گزارش‌های دیگر) در این باره است.