سعید سجادی:‌ سخنرانی رئیس جمهور امریکا در سازمان ملل

 

سخنرانی روز ٢٥ سپتامبر رئیس جمهور امریکا، ترامپ، در مجمع عمومی سازمان ملل، نمایی کلی را از سخنرانی آتی او در شورای امنیت ملل متحد به دست داد.

نکات حائز اهمیت در سخنرانی او از این قرارند:

- در بین تمامی کشورهایی که او در سخنرانی از آنها اسم برد، ضدیت و تقابل رئیس جمهور امریکا به نحو کیفاً متفاوتی فقط را در رابطه با رژیم آخوندی بود،

- گر چه در عادات و رسومات معمول دیپلماتیک وقتی صحبت از یک کشور و دولت مربوطه آن میشود از آن با عنوان ملت (مثلاً Iranian nation) و یا صرفاً اسم کشور (مثلاً Iran) یاد برده میشود، اما رئیس جمهور امریکا عمد داشت حساب رژیم حاکم بر ایران را از مردم ایران جدا کند، و از آن به عنوان رژیم- "regime" و "Iran's regime"، یاد میکرد. این طرز اطلاق، بصورت ضمنی اشاره بر عدم مشروعیت رژیم برای نمایندگی مردم ایران را دارد.

- در همین راستا، او بصورت مشخص از "سرکوب داخلی -“internal repression"، مردم ایران توسط رژیم یاد کرد،

- او از همه کشورها خواست که به مردم ایران-"Iran’s people"، در مبارزه شان برای رسیدن به جایگاه و سرنوشت مقصود خویش کمک کنند.

- او از رژیم آخوندی به عنوان فعالترین حامی تروریسم در دنیا نام برد،

- او از همه کشورها خواستار همکاری با امریکا برای وارد کردن هر چه بیشتر فشارهای اقتصادی و سیاسی بر علیه رژیم شد.

در سخنان خود، رئیس جمهور امریکا به صورت کلی از عدم دخالت امریکا در مسائل داخلی کشورها و رسومات آنها حکایت داشت، و گفت که به عهده هر ملتی (nation) است که چه سرنوشتی برای آینده خود و فرزندانشان خواهد داشت؛ اما در رابطه با ایران، ضمن جدا کردن حساب مردم از رژیم، او به خواست مردم ایران برای یک سرنوشت بهتر و همچنین واقعیت "سرکوب" آنها توسط رژیم اذعان میکرد. از این زاویه، به نظر میرسد که امریکا در پروسه تکوین سیاست خود نسبت به رژیم، در حال کسب آمادگی های ذهنی بیشتری در جهت وارد کردن عنصر "حقوق بشر" در آن می باشد.

اما بی تردید، امریکا برای رسیدن به یک سیاست جامع، قاطع، و مؤثر در قبال رژیم مجبور است در قدمهای بعدی، عنصر حقوق بشر را بصورت مشخص و شفاف وارد مجموعه بنیادهای سیاست خود در برابر رژیم کند، چونکه اصولاً بخاطر نقض اصلی ترین مورد "حقوق بشر" برای مجموعه ملت ایران- یعنی اصل حاکمیت ملی، است که رژیم دست به سرکوب داخلی، تروریسم، تجاوزگری میزند، و در پی کسب توانایی های هسته ای و موشکی بوده و هست.

اما فراتر و تیزتر، ورود عامل الترناتیوی که دارای توانمندیهای لازم برای وارد کردن و حفظ عنصر مؤثر انسانی به صحنه در دوران سرنگونی و گذار جامعه به جامعه ای آزاد و دمکراتیک است که معادله سیاسی تقابل با رژیم را به صورت کیفی دستخوش تغییر و جهش خواهد کرد. از این رو، ورود این عامل بلوغ به سیاست امریکا، تاثیر عوامل فشار موجود دیگر را ضریب بالا زده، بیشتر میکند، و کثرت این کمیت را به کیفیت نوینی رهنمون میکند.

در تحلیل نهایی اما، این رژیم آنقدر شکننده، بی آینده و تهی از تمامی سرمایه های استراتژیک، و مورد تنفر عموم و آحاد مردم ایران است که سرنگونی آن به دست مردم و کانونهای شورشی، و تحت رهبری مقاومت سازمان یافته، چه بسا قبل از تکوین یک سیاست جامع توسط امریکا به وقوع بپیوندد. پس بر امریکا و غرب است که در جهت و همسو با منافع عالیه ملی خودشان، به خود آیند و هر چه زودتر، همراه و همقدم با حرکت تاریخی مردم ایران برای سرنگونی رژیم خمینی بشوند.