همچنین دو تحول بزرگ در این راستا قابل تأمل میباشند. نخست برگزاری نشست بزرگ جوامع ایرانیان در آمریکا که در آن شخصیتهای برجسته آمریکایی و اروپایی شرکت داشتند، پاسخ مناسبی به شیادیهای فرستاده ولیفقیه به نیویورک برای «مظلومنمایی» و بزک کردن چهره کریه رژیم سرکوبگر آخوندی بود؛ و دیگری تظاهرات بزرگ ایرانیان و اشرف نشانان در مقابل مقر ملل متحد است که به یقین صدای مردم اسیر میهن امان و در راستای افشاء تمامی جنایتهای دیکتاتوری خامنهای انجام گرفت.
گذشته از انعکاسات وسیع رسانهای و خبری و بازتابهای منطقهای از این واقعه بزرگ که صد البته آینهای تمام قد از خواست مردم ایران برای «سرنگونی» دیکتاتوری مذهبی خامنهای میباشد، باید به نحوه برخورد جامعه بینالمللی بهویژه سخنرانان با سیاستهای مخرب آخوندی نیز اشاره نمود.
سخنان رودی جولیانی، مشاور رئیسجمهور آمریکا در این کنفرانس و تاکید وی بر وجود «بانکدار تروریسم» که گوشهای از آن را جهان امروزی با توطئه تروریستی علیه گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس و دستگیری اسدالله اسدی، دیپلمات رژیم آخوندی در آلمان مشاهده کرد، بینهای بر واقعیات ملموس در درون ایران بود. وی در این رابطه خطاب به خامنهای گفت: «امیدوارم آن قدر حرفهای گزنده نسبت به رژیم بزنم که اسم من را هم در فهرست آنهایی که میخواهند ترور کنند وارد کنند!! البته اگر تا همین حالا در این فهرست نباشم. بهرحال تلاش میکنم امروز وارد این فهرست بشوم!!».
از منظر دوم نیز باید به تلاشهای رژیم پوسیده و غرق در بحران اشاره نمود که با گسیل رئیسجمهور سرشکسته نظام آخوندی تلاش دارد تا جامعه جهانی را بر سر «ماندن» این دیکتاتوری متقاعد نماید.
سخن از رژیم پا به گوری است که به خواست و اراده مردم ایران و نیروی پیشتاز مجاهدین، مصمم به تغییر و دگرگونی بنیادین و سرنگون ساختن این نظام تروریستی، سرکوبگر و بنیادگرا میباشد. به یقین روحانی طی این سفر و در یک وارونه نمایی، تلاش خواهد نمود تا مجموعه مشکلات و مصائب و این خواسته ملی علیه حکومت در ایران را بر گردن «قدرتهای خارجی» بیاندازد و آنان را مجاب نماید تا در «مسائل داخلی» (بخوانی سرکوب خونین مردم ایران) دخالت نکنند!
اسم رمز برای خروج از انزوای بینالمللی را که اکنون ترجیح بند تمامی باندهای حاکم شده است، همان «امنیت، بروز بلوا و آشوب» از خارج از کشور میباشد که وی به هنگام آغاز سفر در فرودگاه تهران نوک ان را به بیرون درز داد.
بر این منطق از هم اکنون میتوان پیشبینی نمود که به موازات تلاش آخوند روحانی برای گرفتن هرگونه تضمین «فروش نفت» و یا «تبادلات دلاری» با طرفهای تجاری که به یقین به نخ نبات برای ادامه حیات دیکتاتوری ولیفقیه تبدیل شدهاند، وی همچنان برای چرخاندن بحرانها دست به «تظلم خواهی» و داعیههای «ضد تروریستی» آنهم از نوع آخوندی خواهد زد.
سخن از رژیم تروریستی، فاسد و غارتگری است که در پشت هر سیاست آن به یقین افکاری پلید، مملو از توطئه و شانتاژ برای پنهانکاری و فرار از محاکمه و عدالت، خوابیده است.