برای نمونه یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به کاهش خرید نفت از سوی کشورهای مهم آسیایی و مشتریان دائم حکومتی مینویسد: «واردات نفت خریداران آسیایی از ایران در ماه اوت به کمترین رقم ۲ ماه گذشته رسید.
بر اساس آمارهای رهیابی نفتکش ها، واردات نفت کره جنوبی از ایران در آستانه اعمال مجدد تحریمهای آمریکا ۸۰ درصد کاهش یافته است. چین، هند و ژاپن و کره جنوبی ماه گذشته ۱.۵۷ میلیون بشکه نفت در روز از ایران نفت وارد کردهاند که ۴.۱ درصد از آگوست ۲۰۱۷ کمتر است و نسبت به ماه پیش از آن روزانه ۳۰۰ هزار بشکه کاهش داشته است». (خبرگزاری حکومتی نیروی تروریستی قدس، تسنیم ۶ مهر ۱۳۹۷)
همچنین این بحران تنها به کاهش خرید نفت رژیم از سوی کشورهای آسیایی محدود نمیشود، بلکه پیشتر نیز گزارشات سخن از افت «۳۰ درصدی» واردات نفت ایران، از سوی کشورهای اروپایی را داشتهاند.
به موازات این وضعیت نیز باید به ترک شرکتها و کارتل های مهم نفتی از بازار بهشدت ضربه خورده انرژی در رژیم آخوندی اشاره نمود، تا بدینسان پازل بحرانهای موجود که تماما بازتاب پنهانکاری های اتمی، برنامههای موشکی، صدور تروریسم و بنیادگرایی از سوی رژیم آخوندی میباشند، بهتر روشن شوند.
سری دوم تحریمها علیه رژیم آخوندی قرار است از چهار نوامبر آینده به اجرا درآیند که در وهله نخست «بخش انرژی، صادرات نفت و پتروشیمی» در دیکتاتوری ولایت را هدف قرار داده است. بدینسان هرگونه«معاملات نفی و یا تبادل ارزهای حاصل از فروش نفت» با رژیم آخوندی نیز مورد تحریم قرار خواهد گرفت.
کارشناسان مسائل بازار نفت بر این باور هستند که رژیم آخوندی در بهترین حالت با افت صادراتی معادل ۱ و نیم میلیون بشکه در روز روبرو خواهد شد و بدینسان میزان صادرات نفت ایران به حداکثر تا سقف یک میلیون بشکه در روز خواهد رسید.
اکنون با بالاگرفتن بحران صادرات نفت، رژیم آخوندی دست به راه اندازی ساز و کارهای جدیدی برای ایجاد تعادل مالی و کسب دلارهای نفتی زده است. انبار کردن میلیونها بشکه در «نفتکشهای سرگردان» در دریاها، حراج و ارزان فروشی، فروش نفت با ارزهای غیر دلاری، راه اندازی شرکتهای خصوصی برای صادرات و یا سیاست «نفت در مقابل کالا» از جمله این راهکارها میباشند. همچنین دیکتاتور آخوندی در طرحی دیگر قرار است تا بهطور فزایندهای دست به تولید «مشتقات نفتی و پتروشیمی» یا همان «تبدیل نفت به فرآوردههای نفتی» بزند.
یک گزارش حکومتی با اشاره به این سیاست مینویسد: «یکی از راههای جایگزین و مطمئن برای بهرهگیری از نفت خام و میعانات گازی تولیدی، تبدیل آنها به فرآوردههای نفتی است که با اورهال پالایشگاههای کشور و تکمیل طرحهای توسعهای در بخش پالایش نفت خام در چندسال اخیر و همچنین بهرهبرداری از دو فاز پالایشگاه ستاره خلیج فارس و در حال تکمیل بودن فاز سوم این پالایشگاه عظیم میعانات گازی، ظرفیت قابل اتکایی برای تبدیل روزانه یکمیلیون و ۸۰۰ هزار بشکه نفت خام و ۳۶۰ هزار بشکه میعانات گازی به فرآوردههای نفتی ایجاد شده است». (همان منبع فوق ۷ مهر ۱۳۹۶)
به یقین مشکل رژیم در اجرایی نمودن این سیاست همان ظرفیت محدود پالایشگاههای کشور و زیربناهای فرسوده آنان می باشد، امری که به یقین در میان مدت نه تنها مقرون به صرفه نبود، بلکه هزینههای سنگین دیگری را برای بهینه کردن پالایشگاهها بر گردن دیکتاتوری خامنهای خواهد انداخت.