این مسئله از زوایای بسیار زیادی قابل بحث و تامل بوده و هست، روابط دیپلوماتیک فرانسه با رژیم آخوندی منجمد شده است، در شرایطی که نیاز رژیم به یارگیری از میان کشورهای اروپائی در شرایط بسیار سنگین بینالمللی بسیار حیاتی مینمود، تدارک، رهبری و شروع به این اقدام تروریستی نیاز رژیم به حلوفصل بحران بزرگتری را نمایان کرد که باید به آن پرداخت .
نمیتوان از مجاهدین سخن گفت و به واکنش های رژیم بدون توجه بود. یکی از مهمترین ابزار جنگ روانی رژیم علیه مجاهدین، سایت بدنام وزارت اطلاعات موسوم به اینترلینک هست که توسط مزدوران فاش شده ی رژیم خدابنده و سینگلتون هدایت میشود.
این سایت در مسیر جنگ روانی در مورد هر خبری که به مجاهدین ربط دارد، وارد لجن پراکنی میشود و همه چیز را با بافتن تروخشک به هم متوجه رهبری مجاهدین میکند و با هیستری بیمارگونهی آخوندی از هر نقطهای که بتواند وارد فحاشی به مجاهدین میشود.
تا اینجا چیز جدیدی نیست، آنچه جالب است خفه شدن و سکوت این جانورهای زنجیری ولایت فقیه در مورد استرداد این تروریست دیپلومات رژیم به دادگاه بلژیک، میباشد.
البته نه که باعث تعجب باشد و باز هم طبیعی هست که هر ضربه به رژیم ولایت فقیه، باعث لالمانی این بوقها ی آخوندی بهشود.
یکی از قلمزنان زنجیرهای این سایت در دفاع از رژیم به نوشتن یاوه های میپردازد؛ که فقط یک نمونه ی ان را کلمه به کلمه در اینجا نقل میکنم که مربوط به چند روز قبل است، این موجود، جوهر قلم را این چنین حرام میکند:« اتفاقا در مقام مقایسه با سالهای قبل، ( رژیم) ایران از وجههی بینالمللی بیشتری برخوردار است و از متحدان بالفعل و بالقوه ی زیادتری بهره میبرد و مشکلات اقتصادی آن با کاربرد واقع بینی بیشتر و استفاده از نظریات اقتصاددانهای مردمی - که ما از این نوع اقتصاددان ها به اندازه ی کافی داریم - قابل حل است. حکومت با تهدیدهای جدی از طرف باند رجوی مواجه نیستند.( عین کلام موجود! ) و بنا بر این اگر حرفی هم در این مورد مطرح میشود، جنبه ی تبلیغی داشته و بیشتر در راستای هدف قرار دادن کشورهای سلطه گر و ایادی آن است که برای مجاهدین دانه میپاشند»
خدا شاهد است که من عین کلام را نوشتم، حتی تا حدی دستور زبان فارسی ان را تصحیح کردم، به نظر شما این ها چیزی جز تراوش ذهن روانپریش آخوندها نیست، البته حق با شماست. منظور من این بود که خط تبلیغ رژیم مبنی بر کم و کوچک شمردن مجاهدین را بیشتر با یک مثال روشن بکنم و البته باز هم منطقی است که وزارت اطلاعات رژیم در مورد شکست توطئه ی عظیم تروریستی پاریس سکوت پیشه کند .
کما اینکه مقاومت هم به درستی به این نکته توجه میکند که این عمل تروریستی ناکام رژیم، اعتراف عملی به وزن مجاهدین در معادلات سیاسی است. جایگاه مجاهدین در این زمان به حدی است که دولت ولی فقیه بهپذیرش بزرگترین ریسک سیاسی - دیپلوماتیک در اروپا دست زد و به طور علنی اعتراف کرد که دشمن رژیم در کجاست.
سئوالی که در مقابل ناظرین قرار دارد این است که چگونه میتوان سکوت برخی مدعیان در این موضوع را مورد قضاوت قرار داد؟ آیا آنها مثل سایت انترلینک وظیفه دارند؟ آیا از لحاظ سیاسی به نفع آنها نیست که رژیم و توطئه ی کشتار مجاهدین، مقاومت ایران و مهمانان داخلی و بین المللی شان را محکوم بکنند ؟ آیا باید دستور العمل برسد؟
وقتی که مهمترین و رفیع ترین قله های تحولات سیاسی این دوران در ایران به نحو مستقیمی با نام مجاهدین خلق گره خورده است، بعضی ها را چه می،شود که با سانسور نام مجاهدین، روزگار را سر میکنند ؟
ایجاد اولین و بزرگترین شکاف در سر رژیم در خرداد ١٣٦٠، حذف اولین جانشین خمینی در فردای قتل عام زندانیان سیاسی در سال ٦٧، به گل نشاندن قطار جنگ رژیم، افشای سراب میانهگرائی دوران خاتمی، افشاء ماجراجوئی اتمی رژیم، افشاگری خستگی ناپذیر سیاست ایران خراب کن مماشات و ... همه مهر مجاهدین را دارد، الان هم در شکست توطئه های متعدد رژیم در آلبانی، فرانسه، آلمان، بلژیک و آمریکا که بزرگترین چالش سیاسی رژیم بعد از شروع قرن جدید میلادی هست، مقاومت و مجاهدین در کانون توجه محافل سیاسی و مطبوعات قرار دارند .
ترهات رژیم مبنی بر " توطئه ی ساختگی دشمنان نزدیک شدن اروپا و رژیم" را کسی جدی نمیگیرد . سئوال این هست که آیا میشود فرد و نیروی سیاسی که در مورد این مورد مهم سکوت اختیار میکند را جدی گرفت ؟؟