واقعیت در این طرح که در منطق خود چراغ سویی به اختلاف عمیق میان کشورهای اروپایی نیز می باشد، آن است که اولا از خرید نفت رژیم در طرح موسوم به «این استکس» خبری نیست.
درثانی درآمدهای حاصله از صادرات نفتی رژیم به کشورهای آسیایی، به صندوقی در فرانسه برای اعطاء امتیاز فروش «دارو و غذا» منتقل خواهند شد.
عدم حضور فدریکا مورگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در زمان اعلام این بیانیه و همچنین وجود اختلاف عمیق میان «ایتالیا و اسپانیا» تا آخرین دقایق و یا موضعگیری وزیر امور خارجه لهستان در تاریخ ۲۸ ژانویه به هنگام برگزاری کنفرانس مطبوعاتی در بروکسل، تماما مبین واقعیتی بنام «عدم تمایل» بخش بزرگی از کشورهای عضو اتحادیه، برای اعطاء هرگونه امتیاز، ولو کوچک، به دیکتاتوری خامنهای میباشند.
براین منطق این اتحادیه برای حفظ ظاهر هم شده، اولا از طرح قبلی بنام «اس پی وی » فاصله گرفت و در ثانی سه کشور «ترویکا» که پیشتر نیز برای «وصله پینه کردن» عبا و عمامه خامنهای در زمینه اتمی، پیش قدم شده بودند، یکبار دیگر مجبور به «تک روی» برای باز گذاشتن «آب باریکه ای» با دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهن امان گردیدند.
گذشته از این واقعیت باید به جوهر طرح موسوم به «اقلام غیر تحریمی» اشاره نمود. ترجمان اقلام غیر تحریمی نیز «تجارت در ابعاد میکرو» می باشد که النهایه در زمینه مبادلات «غذا و دارو و خدمات پزشکی » صورت خواهند گرفت.
براین اساس هرآنچه را که ایالات متحده در سبد تحریم ها قرارداده است ، همچنان به قوت خود باقی خواهند ماند. بدین سان نه از تجارت و یا سرمایهگذاریهای بزرگ خبری خواهد بود و نه از خرید نفت و اعطاء هرگونه تضمین!.
به موازت این واقعیت، هرآنچه که به این دیکتاتوری خونریز، سرکوبگر و تروریستی داده شده، در یک جمله به مانند «وعده نسیه» با اعمال کنترل بر مصوبات قطعنامه ۲۲۳۱، نظارتهای شدید بینالمللی بر برنامههای اتمی در چارچوب برجام، تصویب لوایح مبارزه با پولشویی و تروریسم (اف ای تی اف) و همچنین «نقش مشکلآفرین آن در منطقه مشخصاً در جنگ سوریه و برنامه موشکی» میباشند.
این وضعیت وخیم برای «عمود خیمه نظام» که با جلو انداختن آخوند روحانی تلاش داشت تا یکبار دیگر بر سر جامعه بینالمللی کلاهی بزرگ بگذارد، اکنون در منطق خود به بروز بحران در درون رژیم راه برده است.
سخنان اخیر نمایندگان وی در نمایشات جمعه این هفته و تلاش برای ایجاد «سد حفاظتی» برای ولی فقیه زهر خورده، ترجمان این واقعیت است.
همچنین موقعیت خامنهای در کلیت اش و از فردای اعلام این طرح بهشدت ضعیفتر خواهد شد و به یقین نه تنها به ریزش و مسئله دار شدن نیروهای روحیه باخته حکومت راه خواهد برد، بلکه فراتر از آن جنگ قدرت در درون حاکمیت را دو چندان خواهد نمود.
گوشه ای از این سرخوردگی را خبرگزاری نیروی تروریستی قدس، تسنیم ( ۱۳ بهمن ۱۳۹) اینگونه به تصویر کشیده است: «مگر قرار نبود اس پی وی راهاندازی شود؟» و سپس میافزاید: «سوالی که در اینجا مطرح میشود آن است که چرا اروپا از اس پی وی به اینستکس رسید؟ ستون فقرات ایده بر اس پی وی مبنای قانون مقابله با تحریمهای ثانویه آمریکا بر علیه کوبا بنا شده بود تا به ایران و شرکتهای اروپایی کمک کند تحریمهای آمریکا را دور بزنند. اما اینستکس یک گام به عقب نهاده و اساساً وظیفه خود را مقابله با تحریمها نمیداند».
چنین بیانی طی چند روز گذشته بهکرات از دهان متولیان و یا رسانههای حکومتی ساطع شده است. واژه هایی مانند «تحقیر»، «امید کاذب »، «خود تحریمی»، «خلف وعده»، «فریب خوردیم» تماما موئید شکست دیپلماسی خامنهای در راستای «یارگیری» بینالمللی میباشند.