نقش وجایگاه مطبوعات، که ازآن بعنوان رکن چهارم دموکراسی نام برده می شود، در تنویر افکارعمومی، اطلاع رسانی شفاف، آگاهی رسانی درست و بدون سانسور و بیطرفانه، بسیارحائزاهمیت وموثرمیباشد که کوچکترین عدول ازاین وظایف راه به بیاعتباری و تحریف واقعیات می برد.
مقاله مورد بحث اشپیگل ابتدا قرار بوده در تاریخ ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸ انتشار یابد، اما با تاخیری چند ماهه و بدون هیچ توضیحی، بلافاصله پس از برگزاری کنفرانس ورشو منتشرشده درحالی که پیشاپیش در روز ۲۴ نوامبر ترجمه فارسی مصاحبه غلامرضا شکری، که بخشی ازاین مقاله بوده، در سایت های وابسته به وزارت اطلاعات درج شده بود.
در این مصاحبه شکری ادعا کرده که ۲۷ سال عضومجاهدین بوده و۲۴ سال پیش توسط مجاهدین زندانی و شکنجه شده، با این وجود تا زمان جدایی خود و بعلت شستشوی مغزی درکنارآنان مانده اما اینک درکسوت یک مزدور و مامور وزارت اطلاعات آماده است تا به ایران بازگردد.
محتوی این مقاله که در مورد محل استقرار نیروهای مجاهدین درآلبانی (اشرف ۳) تنظیم شده، سراسر کذب و اتهامات وارده در آن، در نوع خود بی نظیر و یا حداقل کم نظیر می باشند.
بطورنمونه اتهامات جنایتکارانه ای از جمله هفته ای سه بار تمرین مجاهدین مستقر دراشرف۳ به هدف یادگیری وتمرین "بریدن گلو با چاقو، شکستن دست، درآوردن چشم با انگشت و پاره کردن دهان تا لب گوش" دراین مقاله آورده شده است.
این مقاله توسط خانم لوئیزا هومریش نوشته شده که مدت زیادی در ایران اقامت داشته و یک سال نیز درآنجا ظاهرا مشغول تحصیل بوده و دراین مدت از چنان اعتمادی برخوردار شده بود که اجازه یافته تا ناظرمانورنظامی زنان بسیجی سپاه پاسداران باشد و آخرین بار نیزدر ژانویه ۲۰۱۸ به ایران سفر کرده بود.
گزارش تهیه شده توسط وی تماماُ بر پایه شهادت و اتهامات وارده و کذب برخی از مأموران پیشانی سفید وزارت اطلاعات آخوندی بوده که ازهمان ابتدا آن را مخدوش و از درجه اعتبارساقط می کند.
در این گزارش ازادعای مصطفی محمدی، مزدور و مأمور وزارت اطلاعات، سخن رفته که دختر ۳۸ ساله اش برخلاف خواست و اراده وی و بزور درآلبانی نگهداشته شده، درحالی که هیچگونه اشاره ای به تلاشهای چندین ساله و بیهوده این مزدور برای رسیدن به هدف شوم خود ازطریق شکایات متعدد در برابردادگاههای عراق، کانادا و آلبانی و رد تمامی آنان، سفرهای متعددش به ایران وهمچنین در باره حضورش در بحبوحه کشتار ساکنین اشرف توسط نیروهای مالکی تحت امر ولی فقیه جنایتکار پشت درهای اشرف همراه با کاروان اعزامی و سیرک وزارت اطلاعات تحت عنوان خانواده، فحاشی وبه مرگ تهدید کردن ساکنین با عربده کشی های لمپن گونه نمی شود.
اراجیف مطرح شده در این گزارش در نوع خود بدیع و تازه نیستند بلکه باز تکرار و بازنشخواراتهاماتی هستند که طی بیش از سه دهه توسط وزارت اطلاعات آخوندی در داخل و مزدوران قلم بدست آن درخارج علیه این مقاومت زده شده است.
در ارتباط با این اتهامات سخیف، آنچه مربوط به رژیم و مزدورانش می شود، موضوع بسیارمشخص است اما جای بسی تاسف است که مجله صاحب نامی مانند اشپیگل اینگونه بیشرمانه وارد یک توطئه کثیف وجنایتکارانه علیه مجاهدین شده است.
پس ازرسوایی مطبوعاتی برسر کلاس رولوتیوس، گزارشگر شیاد مجله اشپیگل که سالیان متمادی با گزارشات جعلی به سبک فانتزی و بدوراز واقعیت به شهرت کاذبی رسیده و جوایز مهم و متعد خبرنگاری را نیز دریافت کرده بود، دست اندرکاران این مجله با عذرخواهی ازخوانندگان خود اطمینان داده بودند با ایجاد یک سیستم کنترل درونی، مانع از تکرارچنین فضاحتی شوند اما دیری نپائید که چنین بی آبرویی نفرت انگیزی را برای خود خریدند.
ظاهرا هنگام انتشار این گزارش ننگین و کاملا دروغ، سیستم کنترل درونی مجله درمورد مجاهدین عمداُ از کار افتاده بوده تا گزارشگر با دست باز و طیب خاطر هراراجیف و اباطیلی را خواسته، بی اعتنا به صحت و سقم آن، درگزارش خود بیاورد.
چرا و به چه هدفی، مجله اشپیگل حاضر به تن دادن به چنین رسوایی مطبوعاتی شده، قطعاُ درآینده مشخص خواهد شد اما بر یک نکته میتوان بطورقطع و یقین انگشت گذاشت و اینکه مجله اشپیگل هرگز بدنبال کشف حقیقت و یا بیان واقعیت دراین مقاله جانبدارانه خود نبوده، چرا که پیش ازانتشار آن، مکاتبات و دعوت نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران درآلمان، برای دیدار و حضور درآلبانی به هدف گفتگو و تحقیق بیطرفانه ازساکنان اشرف ۳ درماه نوامبر۲۰۱۸ از سوی هیئت رئیسه این مجله بدون پاسخ مانده و آشکارا تنها به شهادت مزدوران وزارت اطلاعات رژیم در تهیه این مقاله شرم آوربسنده شده بود.
گزارش"زندانیان شورش" لکه ننگی دیگر و سقوط اخلاقی حرفه ژورنالیستی در تاریخ۷۰ ساله مجله اشپیگل می باشد که راه به همراهی دست اندرکاران آن با رژیم جنایتکارحاکم درایران، به هدف بی اعتبارکردن، جدی ترین و مقاومترین نیروی اپوزیسیون وتنها آلترناتیو واقعی برده که می تواند زمینه سازتوطئه نابودی آنان شود.
تنظیم گزارش به سبک و سیاق فریبکارانه، خیانتی به اعتماد خواننده، توهینی به فهم و شعورمخاطب و نقض آشکارحق پاسخ و دفاع سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران برای رفع موارد اتهام ازخود وهمچنین نقض آزادی بیان واصل بیطرفی مطبوعات می باشد.
رضا محمدی
۲۱ فوریه ۲۰۱۹