بر این اساس تازه ترین داده های حکومت سخن از آن دارند که از مجموع «۱۷ هزارناشر» در کشور تنها «۵۰۰ ناشر» به فعالیت های خود ادامه داده و مابقی «عطای سانسور ولایت» را به لقای «خامنهای» فروخته وترک شغل کرده اند.
یک گزارش حکومتی در این رابطه و به نقل از مدیرعامل حکومتی در خانه کتاب مینویسد: «اکنون در کشور افزون بر یک هزار و ۵۰۰ کتابفروشی داریم که فقط بخشی از آنها کار صرف کتابفروشی می کنند و بخش دیگر ترکیبی از کتابفروشی و فروش نوشتافزار و دیگر اقلام فرهنگی است. شرایط اقتصادی کشور به نوعی اقتضا کرده که در کنار فروش کتاب سایر لوازم و محصولات فرهنگی نیز در کتابفروشی ها ارائه شود». (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۱۹ اسفند ۱۳۹۷)
به یقین وجود تیغ سانسور گسترده، دستگیری ناشران و نویسندگان و همچنین راهاندازی انواع و اقسام دوایر اطلاعاتی و پلیسی برای مقابله با مقولهای بنام «نشر آزاد» یکی از دلایل بروز این بحران در دیکتاتوری خامنهای میباشد.
همچنین باید به وضعیت وخیم اقتصادی و وجود بحرانهای زیر ساختاری در بازار نشر و کتاب اشاره نمود، امری که تنها در یک نمونه مانند «گرانی سرسامآور» کاغذ و یا هزینههای چاپ، تبعات زیانباری را برناشران میهن امان تحمیل نموده است.
بر این منطق سقوط تیراژ کتاب تنها طی یک سال گذشته بالغ بر «۱۷ درصد» به ثبت رسیده است. در مقابل این وضعیت لرزان باید به خاصه خرجیهای رژیم در زمینه تولید انبوه کتب حوزوی و یا اعطاء بودجههای نجومی به دستگاهها، حوزهها، تولیتها و دوایر دولتی و حکومتی برای نشر کتاب اشاره نمود.
بر این منطق بخش بزرگی از بازار کتاب اکنون در اختیار باندهای حکومتی قرارگرفته است که با تولیدات بیارزش، غیرعلمی و غیر کیفی خود، به رکود در بازار ضریب زدهاند.
در این رابطه یک شاعر دردمند وضعیت سانسور و فشارهای حکومتی و بازار کتاب را اینگونه به تصویر کشیده است: «فشاری که بر اهالی شعر و ادب وارد میشود، عذابآور است و منصفانه نیست که آنها را نادیده بگیریم. سمبول رویش و بالندگی، شاعران و نویسندگان هستند». (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۱۸ اسفند ۱۳۹۷)
وی سپس میافزاید: «هزاران شاعر بعد از سالها، چند ماهی است که بیکار شدهاند. نمیدانم از چه رانتی باید استفاده کرد تا اولین کاغذ را به شاعران و نویسندگان که در احیای ادب فارسی میکوشند و برای رشد اندیشه ایران تلاش میکنند، بدهند».